مرگ معمار اسلامگرایی در ترکیه مدرن
به گزارش بی. بی. سی، نجمالدین اربکان پایه گذار نخستین جریان اسلامگرای فراگیر در ترکیه مدرن بود، جریانی که ترکیه را پس از هشتاد سال به دولتی رساند که به چالش با بنیانهای این جمهوری برخاست، فصلی تازه در تاریخ معاصر این کشور رقم زد و به الگو و الهام بخشی برای جریانهای اسلامگرای خارج از مرزهای این کشور بدل شد.
نجمالدین اربکان، بیش از آنکه نظریهپرداز و ایدئولوگ باشد، معمار و مهندس اندیشه بود، او بر خلاف رهبران دیگر جریانهای اسلامگرا به ریشههای عقاید و احکام اسلام نپرداخت و به دنبال برداشتها و تفسیرهای نو از اسلام نرفت بلکه کوشید با تکیه بر همان اسلام سنتی غالب بر ترکیه، جنبشی برای رسیدن به آرمانشهری بیافریند که از دوران اقتدار و خودکفائی دولتهای مسلمانی همچون امپراتوری عثمانی الگو گرفته بود، آرمانشهری که مسلمانان در عین حفظ سنتها، از دستاوردهای علمی و صنعتی روز هم بهرهمند باشد، آرمانشهری با معماری سنتی اما مصالح ساختمانی مدرن.
مسلمان فرنگ رفته
نجمالدین اربکان اهل شهر باستانی سینوپی (سینوپ)، شمالیترین شهر ترکیه بر کرانه دریای سیاه و از خاندان سرشناس خوزان اوغلو بود که دست کم از سیصد سال پیش از خوانین قلمرو عثمانی بودهاند، بنابر برخی روایات تاریخی، این طایفه تبار کردی داشته است.
به دلیل اشتغال پدرش به قضاوت،خانوادهاش در شهرهای مختلفی زندگی کردند و او دوران تحصیلات دبستانی را در شهرهای قیصریه و طرابوزان و دوره دبیرستان را در دبیرستانی ممتاز و آلمانی زبان در استانبول به پایان برد، سپس از دانشگاه صنعتی استانبول، سومین دانشگاه صنعتی جهان از لحاظ قدمت تاریخی، با رتبه شاگرد اول در رشته مهندسی مکانیک فارغ التحصیل و در همان دانشگاه استخدام شد، تورگوت اوزال و سلیمان دمیرل، دو رئیس جمهور پیشین ترکیه، همدورهایهای او در این دانشگاه بودند و از همان زمان رابطهای دوستانه میان او سلیمان دمیرل شکل گرفت که گرچه بعدها در صحنه سیاست اختلافات زیادی میانشان بروز کرد اما ارتباط دوستانهشان پا بر جا بود.
سلیمان دمیرل بیست روز پیش از مرگ نجمالدین اربکان به عیادت او در بیمارستان رفت و پس از مرگش گفت که در این دیدار، این دو یار و رقیب قدیمی از یکدیگر حلالیت خواسته بودند.
دانشگاه صنعتی استانبول، نجمالدین اربکان را برای ادامه تحصیل به آلمان غربی فرستاد، او پس از دریافت درجه دکتری از دانشگاه صنعتی راین-وستفالن در شهر آخن و کارآموزی و کار پژوهشی در کارخانههای صنایع نظامی دوتز به ترکیه بازگشت و پس از پایان خدمت سربازی در همان دانشگاهی که در آن تحصیل کرده بود با رتبه دانشیار به تدریس پرداخت و بعدها به درجه استادی رسید.
در کنار تدریس، فعالیت صنعتی را نیز آغاز و شرکت گوموش موتور را تأسیس کرد که هنوز برپاست و موتورهای مولد برق با عنوان تجارتی گوموت تولید میکند، او در سال 1967 دبیرکل اتحادیه اتاقهای بازرگانی و بازارهای بورس ترکیه شد و با یکی از کارمندانش به نام خدیجه نرمین سعادتچی اوغلو ازدواج کرد که نوزده سال از او جوانتر بود.
دیدگاه ملی
همچون دیگر روشنفکران جهان سومی، تحصیل و اقامت در غرب، آن هم در کشوری که مهد صنعت اروپا بود، در برانگیختن نجمالدین اربکان به جستجوی راهی برای توسعه کشورش سهم داشت.
نجمالدین اربکان راه را در توسعه صنعتی با اتکا به استعدادها و تواناییهای ملی و بومی، مخالفت با غرب و غربگرایی، همبستگی با ملتهای مسلمان و تقویت ارزشهای اسلامی و ملی برای دست یافتن به خودکفایی یافت و اندیشه خود را در سال 1969 در منشوری به نام دیدگاه ملی (ملی گوروش) به چاپ رساند.
مشنور دیدگاه ملی اساسنامه جنبش و جریانی به همین نام شد که تاکنون فراگیرترین حرکت اسلامی در ترکیه به شمار می رود و دولتمردان و سیاستگذاران کنونی حاکم بر ترکیه دست پروردگان همین مکتبند. دیدگاه ملی، بیش از آنکه محتوای سیاسی داشته باشد، حاوی نظریات اقتصادی و اخلاقی است که اندیشه و تخصص نجمالدین اربکان در آن بازتاب یافته است.
او در همان سال انتشار دیدگاه ملی، به عنوان نامزد مستقل در حوزه انتخابیه قونیه در انتخابات شرکت کرد و به مجلس ملی راه یافت، چند ماه بعد حزب نظام ملی را بنیاد نهاد اما دادگاه قانون اساسی مرام این حزب را مخالف اصل جدایی دین از سیاست تشخیص داد و پس از یک سال و اندی فعالیت، حکم به انحلال آن داد.
نجمالدین اربکان سپس حزب سلامت ملی را بنیاد نهاد که موفقیت چشمگیری در انتخابات سال 1973 به دست آورد و به 48 کرسی در مجلس دست یافت. سال بعد، بلند اجویت، رهبر وقت حزب جمهوری خلق برای تشکیل دولت، حزب سلامت ملی را به ائتلاف دعوت کرد و نجمالدین اربکان را به معاونت خود برگزید.
پیوند اجویت و اربکان، ائتلافی ناهمگن بود؛ سالهای دهه هفتاد دوران اوجگیری فعالیت جنبش چپ در ترکیه بود و بلند اجویت نیز گرچه حزبی را رهبری میکرد که خود را پاسدار میراث آتاتورک، بنیانگذار جمهوری ترکیه میدانست اما سیاستمداری چپگرا بود، در حالی که نجمالدین اربکان جریانی سنتگرا و مذهبی را نمایندگی میکرد که ملیگراییاش پهلو به اسلامگراییاش میزد و در نقطه مقابل جریان پرطرفدار چپ ترکیه قرار داشت. این تفاوت و اختلاف، در همان نخستین سال ورود حزب سلامت ملی به دولت ائتلافی بلند اجویت، خود را در بحران قبرس نشان داد.
هنگامی که بلند اجویت در حال سفر رسمی به لندن بود، نجمالدین اربکان بدون اطلاع او دستور مداخله نظامی ترکیه در قبرس را صادر کرد که به تقسیم این جزیره انجامید و بلند اجویت در مقابل عملی انجام شده قرار گرفت که چارهای جز ادامه آن ندید، دولت ائتلافیاش هم پس از مدت کوتاهی از هم پاشید.
سلیمان دمیرل، رهبر حزب عدالت هم که پس از چند ماه بحران بی دولتی مأمور تشکیل دولت شد، با حزب سلامت ملی ائتلاف کرد و بار دیگر نجمالدین اربکان را به معاونت نخستوزیری گمارد و بدین ترتیب حزب سلامت ملی تا پایان سال 1977 بخشی از دولت ائتلافی ترکیه ماند.
خطر اسلامگرایی
پیروزی انقلاب ایران و روی کار آمدن جمهوری اسلامی در همسایگی ترکیه، نگرانی پاسداران میراث جدایی دین از سیاست و نظامیان مقتدر ترکیه را برانگیخت و اگرچه نجمالدین اربکان هیچگاه از الهام گرفتن و اثرپذیری از انقلاب ایران و دنبالهروی از همسایه شرقی سخنی نگفت اما جریان اسلامگرای او، حساسیت روز افزون نظامیان و سیاستمداران محافظه کار ترکیه را برانگیخت.
در تابستان 1980 که دولت اسرائیل بیت المقدس را پایتخت ابدی خود اعلام کرد، دولت ترکیه (به ریاست سلیمان دمیرل) سرکنسولگری خود در بیت المقدس را تعطیل کرد و روابطش با اسرائیل را به دفتر حفاظت منافع کاهش داد اما این اقدام برای اسلامگرایان ترکیه که از اساس با روابط کشورشان با اسرائیل ابراز نارضایی میکردند کافی نبود.
نجمالدین اربکان در روز ششم سپتامبر آن سال تجمعی خیابانی با عنوان "نجات قدس" در شهر قونیه ترتیب داد که حدود یکصد هزار نفر از مردمان این شهر اطرافش در آن شرکت کردند، بیشتر تظاهرکنندگان را زنان باحجاب و مردانی با لباس سنتی تشکیل میدادند که شعارهایشان علاوه بر اسرائیل، دولت ترکیه را نیز هدف قرار داد.
در آغاز تجمع که سرود ملی ترکیه (مارش استقلال) نواخته شد، جمعیت شروع به هو کردن کردند و به جای پرچم ترکیه پرچمهای سبزرنگ منقوش به عبارت "لااله الاالله" علم کردند و با شعارهایی همچون: "دولت بیدین حتماً فرومی پاشد"، "قونیه قبرستان فاشیستها خواهد شد"، "شریعت اسلام است، قانون اساسی قرآن است"، "زنده باد حکومت اسلامی که حق ماست"، "یک خلیفه، یک حکومت"، "یا شریعت یا مرگ"، "جهاد تا تشکیل حکومتمان" دست به راهپیمایی زدند و مسیری هفت کیلومتری را در شهر پیمودند.
شش روز پس از همین تظاهرات بود که ارتش ترکیه کودتا کرد و قدرت را در دست گرفت، بعدها فرماندهان کودتا، یکی از دلائل اقدام خود را تظاهرات قونیه اعلام کردند.
نجمالدین اربکان بازداشت و به مدت ده ماه در بندر ازمیر تحت نظر نگه داشته شد، حزب سلامت ملی نیز غیرقانونی اعلام و نجمالدین اربکان به مدت ده سال از فعالیت سیاسی ممنوع شد.
اما همفکرانش حزب رفاه را تشکیل دادند و در سال 1987 که با برگزاری همه پرسی، ممنوعیت فعالیت سیاسی نجمالدین اربکان و شماری دیگر از سیاستمداران ترکیه لغو شد، وی را به رهبری حزب برگزیدند.
حرکت بسوی قدرت
حزب رفاه در انتخابات سال 1991 توانست برای نخستین بار وارد مجلس شود و 62 کرسی به دست بیاورد، کار حزب رفاه رونق گرفت و سرانجام در سال 1996 با ائتلاف با حزب راه راست، دولت تشکیل داد و نجمالدین اربکان به نخستوزیری رسید.
نجمالدین اربکان شروع به اجرای برنامههای اقتصادی کرد که در دیدگاه ملی مدون کرده بود، در همان دوران یکساله نخستوزیریاش، اقتصاد پرمشکل ترکیه آهنگ رشد گرفت و نگاه سیاست خارجی از غرب به شرق برگشت؛ دولتهایی چون ایران و لیبی که دولتهای پیشین همیشه به آنها با بدبینی مینگریستند به دوست بدل شدند و نجمالدین اربکان در تلاش برای تحقق رویایی تشکیل بازار مشترک اسلامی، گروه هشت کشور اسلامی در حال توسعه (د - 8) را با شرکت کشورهای ترکیه، ایران، پاکستان، بنگلادش، مالزی، اندونزی، مصر و نیجریه پایه گذاشت که شصت درصد مسلمانان جهان را در خود جا دادهاند.
رابطه ترکیه با ایران که از زمان روی کار آمدن حکومت جمهوری اسلامی به سردی گراییده بود، گرم شد و قراردادی 23 میلیارد دلاری برای احداث خط لوله و خرید گاز میان ایران و ترکیه بسته شد.
اما همزمان، فشار سنگین ارتش و پاسداران میراث آتاتورک هم بر نجمالدین اربکان افزایش یافت و سرانجام به کنارهگیری او از نخستوزیری انجامید.
کودتای پست مدرن
نجمالدین اربکان هنگام ائتلاف با حزب راه راست، با تانسو چیللر رهبر این حزب قرار گذاشته بود که دوران نخستوزیری بین آن دو تقسیم شود و بنابراین میبایستی با کنارهگیری آقای اربکان، خانم چیللر جای او را میگرفت اما سلیمان دمیرل رئیس جمهور وقت، با این استدلال که پس از حزب رفاه، دومین حزب از لحاظ تعداد کرسی در مجلس، حزب مام میهن است، ریاست دولت را به مسعود ییلماز رهبر این حزب سپرد و بدین ترتیب ائتلاف حزبهای رفاه و راه راست از قدرت بیرون رانده شد.
این اقدام در ادبیات سیاسی معاصر ترکیه، کودتای پست مدرن لقب گرفت.
دادگاه قانون اساسی ترکیه سپس رأی به انحلال حزب رفاه و محرومیت پنج ساله نجمالدین اربکان از فعالیت سیاسی داد اما پیروان او به رهبری محمد رجائی قوتان، که او نیز دانش آموخته دانشگاه صنعتی استانبول بود، حزب فضیلت را تشکیل دادند که این حزب هم به سرنوشت حزب رفاه دچار و به رأی دادگاه قانون اساسی، منحل شد.
اما این بار، انحلال به انشعاب انجامید و از دل حزب فضیلت، دو جریان مختلف زاییده شد؛ یکی حزب عدالت و توسعه که اگرچه در تمایلات اسلامگرایانه و دیدگاههای اقتصادی دنباله رو همان راهی بود که نجمالدین اربکان بنیاد نهاد اما به جای ناسازگاری با غرب، بنای نزدیکی با غرب در عین دوستی با کشورهای مسلمان و تلاش برای پیوستن به اتحادیه اروپا گذاشت.
و دیگری، حزب سعادت که همان راه نجمالدین اربکان را در پشت کردن به غرب ادامه داد.
نهالی که اربکان کاشت و میوهای که اردوغان چید
پنج سال پس از سقوط دولت نجمالدین اربکان، حزب عدالت و توسعه یکتنه در انتخابات به پیروزی تاریخی دست یافت و توانست پس از مدتها که ترکیه رنگ دولتی یکپارچه را به خود ندیده بود، به تنهایی دولت تشکیل دهد.
به همان اندازه که آمریکا به نجمالدین اربکان بدبین بود، جانشینان او در حزب عدالت و توسعه اعتماد آمریکا را جلب کردند و در چشم دولتمردان آمریکایی به الگویی تبدیل شدند که به زعم آنان، میتوانست حلال مشکلات غرب در جهان اسلام و مانعی بر سر راه رشد بنیادگرایی و غرب ستیزی میان مسلمانان باشد.
حزب عدالت و توسعه هم از این خوشبینی آمریکاییها نهایت استفاده را برده است و میبرد.
آن بخش از بازماندگان حزبهای رفاه و فضیلت هم که با سیاستهای حزب عدالت و توسعه همراه نشدند، حزب سعادت را تشکیل دادند که نجمالدین اربکان پس از پایان دوران محرومیت فعالیت سیاسیاش به رهبری آن برگزیده شد اما هیچگاه نتوانست همپای حزب عدالت و توسعه قد علم کند.
نجمالدین اربکان پس از آنکه رهبری حزب سعادت را در دست گرفت با پرونده قضائی تازهای مواجه و متهم به سوء استفاده از اموال و امکانات دولتی به نفع حزب خود در زمان نخستوزیری شد، این پرونده حبس خانگی را برای او در پی داشت که سرانجام با دخالت عبدالله گل رئیسجمهور ترکیه قرار منع تعقیب برای او صادر شد و از حبس خانگی به درآمد.
با پایان حبس خانگی، نجمالدین اربکان با وجود سالخوردگی بار دیگر به صحنه سیاست بازگشت و دوباره رهبری حزب سعادت را در دست گرفت اما اجل مهلتش نداد که مدت زیادی در این مقام بماند.
از نجمالدین اربکان دو دختر به نامهای زینب و الیف و یک پسر به نام محمد فاتح باقی مانده است.
نظر شما :