خانیکی: شریعتی تأثیرگذارترین جامعهشناس ایرانی است
به گزارش خبرگزاری مهر، به مناسبت سی و هفتمین سالگرد وفات دکتر علی شریعتی، عصر دیروز ۲۸ خردادماه انجمن جامعهشناسی ایران نشستی با عنوان «شریعتی و آینده تفکر ما» در دو پنل با حضور استادان جامعهشناسی و فلسفه برگزار کرد.
بخش نخست این مراسم با حضور دکتر راغفر، هادی خانیکی، تقی آزاد ارمکی، فرشاد مومنی و علی رضاقلی برگزار شد.
هادی خانیکی در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه من خودم را وامدار شریعتی میدانم و از آن احساس شرمندگی نمیکنم، گفت: در عالم تفکر و روشنفکری در ایران نام شریعتی را نمیتوان نادیده گرفت. زمانی رژه گارودی درباره مارکس گفته بود مارکس از کسانی است که هیچ کس نمیتواند نسبت به آن موضعی نداشته باشد.
وی ادامه داد: درباره شریعتی هم همین موضوع صادق است و نمیتوان او را در سیر تفکر نادیده گرفت.
خانیکی درباره جایگاه شریعتی در تاریخ تفکر ایران اظهار کرد: هر فردی فهم خودش را بر اساس داشتهها و زیستههایش میداند. من بر اساس زیستههای خودم میگویم که شریعتی در سه حوزه سیاست، دانشگاه و روشنفکری در حرکت است و در واقع میتوانیم از سه شریعتی نام ببریم. شریعتی علمی، شریعتی روشنفکر و شریعتی انقلابی. هرچند شریعتی از هر سه حوزه نامهربانی دیده است.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه شریعتی در یک پارادوکس در دانشگاه، سیاست و روشنفکری دیده میشود، تاکید کرد: او تاثیرگذارترین جامعهشناس ایرانی است که در همه گروهها و مکانهای جامعهشناسی کمتر به او پرداخته شده است. در حالی که در الجزایر کرسی شریعتشناسی راهاندازی شد و استادی نیز شریعتی را به دانشجویان درس میداد. این موضوع نشاندهنده همان پارادوکس است.
خانیکی حوزه علوم اجتماعی در ایران را دچار یک نوع دوگانگی دانست و گفت: متاسفانه در حوزه علوم اجتماعی تصور میشود که همه چیز در دانشگاه است و به عوامل بیرونی نگاه نمیشود من شخصا با این مشکل مواجه هستم چرا که خودم به دلیل اینکه فردی سیاسی هستم همواره اعتبار علمی هم زیر سؤال میرود.
وی اضافه کرد: بنابراین اگر میخواهیم شریعتی را به عنوان یک فرد انقلابی معرفی کنیم باید بدانیم که انقلابی بودن تنها به معنای مبارزه مسلحانه و چریک بودن در آن دوره نبوده است. افق بازی در تفکر شریعتی شکل گرفت که امکان گفتوگو میان سه حوزه دانشگاه، سیاست و روشنفکری را فراهم کرد.
وی با اشاره به اندیشه شریعتی درباره دموکراسی گفت: اگر چه او شاید به طور مستقیم کمتر از واژه دموکراسی استفاده کرده است اما دموکراتترین روشنفکری بود که من در سالهای عمرم دیدم، چرا که اکنون روشنفکران بسیاری داریم که واژه دموکراسی را استفاده میکنند اما دموکرات نیستند. او اخلاقیترین روشنفکر ایرانی است.
وی با بیان اینکه مسأله اجتماعی شریعتی باز کردن دایره ذهنی ایرانیان در مواجه با دنیای مدرن است، افزود: او به مقولههای جامعهشناختی به طور جدی اصرار داشت اما زبانش بر تفسیر قواعد جامعهشناختی قوی نبوده است.
وی تاکید کرد: باید شریعتی را در یک چارچوب گفتمانی فهمید و او را در زمان خودش سنجید. باید این را سؤال مطرح کنید که اگر او امروز بود در کجا قرار داشت. آیا مانند سارتر بیانیه مطالبه از حکومت مینوشت یا مثل افرادی مانند خاتمی در قدرت قرار میگرفت و یا نصیحتالملوک مینوشت. باید یک دوره بازخوانی نسبت به اندیشههای شریعتی به وجود بیاید.
مسأله شریعتی اصلاً نوسازی نبوده است
تقی آزاد ارمکی استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران نیز در نشست «شریعتی و آینده تفکر ما» با بیان اینکه در آینده همه شریعتی را عنصر تاریخی میدانند و او بیشتر یک منبع تاریخی در آینده تفکر ایران خواهد بود تا یک کنشگر فعال، گفت: به هر حال آنچه که از شریعتی روایت میشود یک متن تاریخی برای طراحی یک جریان اجتماعی است.
آزاد ارمکی با اشاره به اینکه باید در ابتدا میزان حضور شریعتی در زندگی و جامعه ایرانی را بسنجیم، گفت: نظرات مختلفی درباره جایگاه شریعتی در جامعه ایرانی مطرح است؛ برخی معتقدند شریعتی نقش تعیینکنندهای در این زمینه نداشته و نیروهای دیگری در ساختن انقلاب و جریانهای اجتماعی نقش داشتند. این گروه شریعتی را نیروی انصرافآفرین میدانند. در مقابل نگاهی وجود دارد که معتقد است تمام حیات اجتماعی جامعه ایرانی متاثر از شریعتی است.
وی دیدگاه دیگری را در بین این دو نگاه مطرح کرد و افزود: من معتقد هستم که درباره شریعتی هیچ کدام از این دیدگاهها به صورت مطلق وجود ندارد. شریعتی در جامعهای پرفراز و نشیب ظهور میکند و در دهه ۴۰ و ۵۰ اندیشه او در تعامل با اندیشههای دیگر مطرح میشود. او از تحولات شیعه و اسلام میگوید، بنابراین اندیشه او در ساختن انقلاب نقشآفرین بوده است. اما اینچنین نیز نبوده که تمام نیروهای اجتماعی فقط متاثر از اندیشه او باشند.
وی با بیان اینکه منتقدان و مخالفان شریعتی او را مهم کردند، گفت: ما روزهایی را به یاد میآوریم که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و جریان شریعتی و اندیشه او نیز بر این انقلاب نقش داشتند. برخی میگویند شریعتی معلم انقلاب است من نیز به این دیدگاه معتقدم اما شریعتی رهبر انقلاب نیست.
این استاد جامعهشناسی با تأکید بر اینکه شرایط امروز جامعه ایرانی نسبت به گذشته تغییر کرده است، گفت: تغییرات جامعه ایرانی موجب شده که کسی میل به بازخوانی اندیشههای شریعتی نداشته باشد چون اندیشههای او بیشتر جنبه تاریخی دارد.
وی شریعتی را نماد جریان روشنفکری دینی دانست و افزود: البته شریعتی در پس اندیشه روشنفکری دین قرار میگیرد تا جلوتر از آن! بنابراین به اعتقاد من او یک متفکر حاشیهای در ایران است اما اینکه آیا شریعتی امکان بازگشت به عنوان یک متفکر کانونی را به جامعه ایرانی داشته باشد باید با توجه به مختصات فردای ایران مورد بررسی قرار گیرد.
عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران گفت: در آینده همه شریعتی را عنصر تاریخی میدانند و او بیشتر یک منبع تاریخی در آینده تفکر ایران خواهد بود تا یک کنشگر فعال. به هر حال آنچه که از شریعتی روایت میشود یک متن تاریخی برای طراحی یک جریان اجتماعی است. باید در نظر داشت که فردای ایران شرایط بسیار متفاوتی با امروز دارد همانگونه که حال ایران شرایط متفاوتی با گذشته داشته است.
آزاد ارمکی با بیان اینکه مسأله شریعتی اصلاً نوسازی نبوده است، گفت: او سؤالش درباره عقبماندگی است. شریعتی یک روشنفکر اسلامی است و تفکرش نیز برای حذف رقیب به ویژه مارکسیسم مطرح میشود.
نظر شما :