وقتی اصفهان «منچستر شرق» بود/ چه بر سر «ریسباف» آمد؟
به گزارش خبرگزاری ایسنا، سال ۱۳۰۲ پس از یکی - دو تجربهٔ ناموفقی که فعالان عرصهٔ صنعت در تهران داشتند و دربارهٔ آهنپارههای کارخانهٔ نساجی «صنیعالدوله» در نزدیکی تهران و چند کارخانهٔ کوچک دیگر صحبت شد، بیشتر مردم اقدام مبتکر اولیهٔ آن «عطاءالملک دهش» برای ایجاد کارخانهٔ «وطن» در اصفهان را بیثمر میدانستند؛ اما او موفق شد نخستین کارخانهٔ اصفهان را در سال ۱۳۰۴، یعنی در اوایل دورهٔ پهلوی اول راهاندازی کند، کارخانهای که باعث ایجاد کارخانههای دیگر در سطح شهر اصفهان شد و از آن پس برخی مردم، اصفهان را «منچستر شرق» نامیدند.
هر چند فکر ایجاد آن کارخانه از «دهش» بود، اما به دلیل اختلافی که میان او و شریکش - محمدحسین کازرونی - به وجود آمد، دهش کارخانه را به کازرونی سپرد و خود از کار کنار رفت. این کارخانه تا امروز به کار خود ادامه داده است.
دومین کارخانهٔ اصفهان «ریسباف» بود، این کارخانه که در سال ۱۳۱۳ راهاندازی شد، نخست به خاطر قرار داشتن در زمینهای تاریخی «هفت دست»، یعنی در خیابان چهارباغ بالا، بین هتل پل و خیابان هفت دست، به نام «هفت دست» نامیده میشد، تا اینکه پس از مدتی به «ریسباف» تغییر نام داد و در هشتم مرداد ۱۳۸۱ در فهرست آثار ملی به ثبت رسید.
بنایی که زیر نام آن حالا نوشته شده «وابسته به بانک ملی»، بانکی که به دلیل دادن وام به صاحبان این کارخانه و ناتوانی آنها از پرداخت اقساط آن وام، کارخانهٔ «ریسباف» را صاحب شده است و هر روز دل فعالان میراث فرهنگی اصفهان را میلرزاند که نکند ناگهان روزی این کارخانه ناپدید شود و کسی نتواند کاری برای آن انجام دهد.
کارخانهٔ «پشمباف» نیز که آن هم متعلق به دورهٔ پهلوی اول است، در ابتدای خیابان چهارباغ خواجو، فلکهٔ خواجو قرار دارد و اکنون به عنوان صدا و سیمای اصفهان از آن استفاده میشود. این بنای تاریخی ۲۴ اسفند ۱۳۸۳ در فهرست آثار ملی به ثبت رسید.
با این وجود، کارخانهٔ «ریسباف» برای مردم اصفهان بسیار باارزش است. از نظر یک جامعهشناس، این کارخانه نماد نخستین کار جمعی اصفهانیها است، نماد «قدمت صنعتی» برای مدیران صنایع اصفهان و تجربهای موفق که باعث شد، دهها شرکت نساجی دیگر در این شهر پایهگذاری شوند.
کارخانههایی مانند «شهرضا»، «زایندهرود»، «پشمباف»، «صنایع پشم»، «رحیمزاده»، «نختاب» از جمله کارخانههایی بودند که در دورهٔ پهلوی اول به مرور در این شهر رشد کردند و در دورهٔ پهلوی دوم دیگر کارخانهها مانند «شهناز»، «ناهید»، «سوسن» و «سیمین» راهاندازی شدند و با فروش کالاهای خود و سودی که به شهر وارد میکردند، بیشتر نیاز کشور به منسوجات را تأمین میکردند. شهرداری اصفهان نیز با گرفتن عوارض از این کارخانهها، طرحهای شهری را سریعتر اجرا میکرد و چهرهٔ اصفهان را به سرعت امروزی کرد.
برخی از این کارخانههای ریسباف به مرور دستگاههای بافندگی نیز خریدند و پارچههای پنبهای و پشمی تولید کردند. حتی پس از مدتی، برخی از آنها مانند کارخانهٔ «ریسباف» کار تولید پتو را آغاز کردند.
آن روزها، روزهای خوشی برای کارخانههای اصفهان و متولیان آنها بود. پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۲۴، ورود بیش از حد پارچهها و لباسهای خارجی، عرصه را بر کارخانههای نساجی تنگ کرد و به مرور، یکییکی ورشکست شدند و مالکان ناچار به گرفتن وامهای کلانی از بانکها شدند تا دستکم حقوق کارگران را بپردازند؛ اما اجناس در انبارها باقی میماند و به فروش نمیرفت. به همین دلیل، به مرور بانکها کارخانهها را صاحب شدند.
بیشترین اطلاعات باقیمانده از کارخانههای اصفهان که روزی باعث رشد این شهر شدند، محدود به کارخانهٔ ریسباف است که بر اساس مصوبهٔ سومین سفر استانی هیات دولت به اصفهان و به پیشنهاد سازمان میراث فرهنگی و گردشگری قرار شد از بانک ملی گرفته شود و توسط این سازمان به موزهٔ «صنعتی اصفهان» تبدیل شود، اما بانک ملی به آن مصوبه اعتراض کرد و هنوز بحثها در این زمینه ادامه دارد.
امروزه برخی از این کارخانهها از بین رفتهاند و آثار کمی نیز از برخی دیگر باقی مانده، مانند «صنایع پشم» که به فضای سبز شهری تبدیل شده است، اما دربارهٔ تعدادی از کارخانهها هیچ اطلاعاتی در دسترس نیست و نمیتوان از سرگذشت آنها چیزی دانست.
کارخانهٔ «ریسباف شهرضا» این روزها بین به مزایده گذاشته شدن یا گرفتن زندگی دوباره، دست و پا میزند، هرچند با حکم دیوان عدالت اداری از فهرست آثار ملی خارج شده، اما اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان اصفهان در تلاش برای حفظ آن است.
نظر شما :