مستند «مامور ما در تهران»؛ پاسخ کانادا به آرگو؟
به گزارش بیبیسی، «مامور ما در تهران» روایت تصویری مستندی است از عملیات خروج شش دیپلمات آمریکایی که در جریان ماجرای گروگانگیری سال ۱۳۵۸ در منزل دیپلماتهای کانادایی در تهران پناه گرفته بودند.
نزدیک به دو هفته پس از سالگرد ماجرای اشغال سفارت ایالات متحده در تهران، شهروندان پایتخت این کشور به تماشای مستندی نشسته بودند که وعده ارائه تصویری نزدیک به واقعیت و البته با زاویه دیدی کاملا متفاوت نسبت به نسخه هالیوودی بن افلک از این ماجرا در فیلم «آرگو» را به آنان میداد.
به دنبال نمایش فیلم، جلسه پرسش و پاسخی برگزار شد که در آن کن تیلور، سفیر وقت کانادا در تهران، جو کلارک نخستوزیر وقت کانادا به همراه کارگردانان فیلم، درو تیلور- که نسبتی با سفیر ندارد- و لری واینستین در آن شرکت جسته بودند و همین امر، سبب ازدحام بیسابقه تماشاگران و نیز حضور چهرههای سرشناس سیاسی در سالن نمایش بود.
«مأمور ما در تهران» یک مستند استاندارد است با ساختاری ساده و پیچیدگی فرمی کمتر. فیلم با تلفیق مصاحبه با افراد مختلف درگیر در این ماجرا یا صاحبنظرانی که این بار به جز گری سیک مشاور کارتر، تونی مندز طراح نقشه عملیات نجات و یک گروگان سابق مابقی کانادایی بودند، یک روایت تقریباً خطی را از وقوع انقلاب تا انجام موفقیتآمیز نقشه نجات و در نهایت آزادی مابقی گروگانها به نمایش گذاشته است.
بر خلاف فیلم افلک که در آن پسزمینه تاریخی این رویداد به یک کلیپ کوتاه اغراقآمیز در ابتدای فیلم خلاصه شده، سازندگان این مستند ترجیح دادهاند تا بخش قابل ملاحظهای از قسمت ابتدایی فیلم را به بررسی ریشههای تاریخی- اجتماعی این بحران در حدی که برای تماشاگرشان لازم میدانند تخصیص دهند. تحلیل فیلم از شرایط منتهی به بحران، ساده و برای مخاطب ناآشنا قابل فهم، و با توجه به مساله اصلی فیلم و طول زمانی آن در حد خود قابل قبول است.
چهرهای که فیلم از شاه عرضه میدارد یک دیکتاتور روشنفکر است که با وجود نیت پیشرفت کشورش، از نارضایی مردمی و شکافی که در جامعه به وجود آمده غافل بوده و نیز در غفلت نگه داشته شده است. این برداشت از شخصیت شاه در صحبتهای کلارک پس از نمایش فیلم نیز محسوس بود که به بیماری شاه نیز اشاره میکرد.
فیلم، جنگ قدرت درگرفته پس از پیروزی انقلاب و تلاش اسلامگراها برای مصادره قدرت را دلیل اصلی بروز این بحران معرفی میکند، البته بیآنکه به حمله اولیه نیروهای مسلح چپگرا به سفارت آمریکا در روزهای اول انقلاب اشارهای داشته باشد.
پاسخ به آرگو
گرچه ایده تولید این مستند به پیش از ساخت آرگو بر میگشت، اما بنا به گفته لری تیلور نمایش فیلم افلک در جشنواره تورنتو محرکی بود برای او و همکارش تا روند تولید فیلم را تسریع بخشند و آن را برای نمایش آماده کنند.
او گفت که از همان ابتدا که خبر تولید آرگو را شنیده، پیشبینی میکرده که کاناداییها در ساخت این فیلم طرف مشاوره قرار نخواهند گرفت. در تمام طول فیلم میشد واکنش سازندگان کانادایی فیلم به این فراموشی عامدانه را در طعنههای فیلم به همسایه جنوبیشان حس کرد.
فیلم از سخنرانی سال نو کارتر که در آن از ایران به عنوان جزیره ثبات نام میبرد مستقیماً به آغاز ناآرامیهای خیابان کات میخورد تا به ناآگاهی آمریکاییها از شرایط و توهم آنها نسبت به دوام شاه اشاره داشته باشد، «توهم»ای که به گفته سفیر سابق کانادا به آنها نیز سرایت کرده بود، اما کاناداییها راحتتر توانسته بودند خود را از آن خلاص سازند.
تقابل این نگاه واقعگرایانه کانادایی با خیالبافی قهرمانپردازانه آمریکایی که در واقع قرار بوده نسبت این فیلم با آرگو را نیز تعریف کند، در توصیف این عملیات نجات در فیلم آشکار است.
مصاحبهشوندگان میگویند که سیا در طراحی این نقشه تحت تأثیر حال و هوای فیلمهای هالیوود بوده وگرنه چرا افرادی تحت عنوان تهیهکنندگان هالیوود باید پاسپورتهای کانادایی داشته باشند یا اینکه معقولتر این بوده که در آن شرایط گروهی با ادعای ثبت وقایع روز به منطقه سفر کنند تا «ساخت یک فانتزی علمی تخیلی!»
تصویری که فیلم از مندز به عنوان طراح عملیات به نمایش میگذارد نیز در همین راستاست و تماشاگر او را بیشتر به عنوان یک سرگرمیساز باور میکند تا یک مأمور اطلاعاتی. طنز خوددارانهای که در خلال مصاحبههای او حس میشود او را شخصیتی به مراتب جذابتر و پیچیدهتر از آنچه افلک نقشش را در آرگو ایفا میکند به تماشاگر میشناساند و البته به گفته کارگردانان بر خلاف افلک، او در کتاب خود به تفصیل به نقش کانادا در این عملیات پرداخته است.
واینستین در جلسه پرسش و پاسخ از یکی دیگر از طرحهای عجیب پیشنهادی مندز برای پایان بحران گروگانگیری پرده برداشت که بر اساس آن قرار بوده جسد فردی با شباهت زیاد به شاه جستجو شود تا پس از مقدار دستکاری و با اعلام درگذشت شاه به عنوان جسد او به ایران تحویل گردد!
سیاست کانادایی
یکی از نکات جالبی که فیلم به آن اشاره میکند کمک قابل ملاحظه سفارت کانادا در تهران در جمعآوری اطلاعات ضروری برای طراحی و تدارک حمله کماندوهای آمریکایی به سفارت و نجات گروگانهاست، نقشهای که در نهایت با سقوط هلیکوپترهای آمریکایی در طبس با ناکامی مواجه شد و کلارک به توازی موجود در ساختار نیروهای مسلح آمریکا در آن دوره به عنوان یکی از دلایل این شکست اشاره کرد.
در پاسخ به پرسش یکی از تماشاگران در مورد درصد موفقیت در صورت عدم بروز این حادثه، کلارک گفت که با توجه به میزان اطلاعات تهیه شده و تمرینات طولانی این عملیات – که از آن به عنوان حمله جراحانه یاد میکرد- میتوانست موفقیتآمیز باشد.
او همچنین گفت که شرایط موجود روز، امکان حل و فصل مساله و میانجیگری او از طریق گفتوگوهای دیپلماتیک را نمیداده، چرا که مقامات ایرانی به دلیل ترس از برچسب سازشکار خوردن رغبتی به گفتوگو نداشتند و او در دیدارهای خود، این احساس را داشته که تمام گفتوگوها به صورت یکطرفه انجام میشود و لذا درگیری در این قضیه اجتنابناپذیر بوده است.
یکی از صحنههای فیلم که با هدف تأکید بر قانونمدار بودن کاناداییها در آن گنجانده شده جایی است که وزیر امور خارجه وقت کانادا در مورد اینکه باید بر احساس عذاب وجدان خود در مورد صدور مدارک تقلبی غلبه میکرده اشاره میکند.
کلارک در جلسه پرسش و پاسخ گفت که یکی از مهمترین حقایق به نمایش درنیامده در آرگو، همکاری بیدریغ همکارانش در اتاوا در تهیه و صدور کلیه مدارک لازم برای اجرای این عملیات بوده است.
رابطه کنونی ایران و کانادا
همانطور که انتظار میرفت، پرسشهای تماشاگران به وضعیت کنونی رابطه ایران و کانادا نیز کشیده شد. تیلور و کلارک هر دو ناخرسندیشان را از سیاست کنونی دولت کانادا در قطع رابطه با ایران اظهار داشتند.
کلارک گفت که به نظر او تصمیم دولت هارپر آشکارا اشتباه بوده، چرا که در موقعیتهای مخاصمهآمیز نیاز به تماس دیپلماتیک بیش از هر زمان دیگر حس میشود. او با نقل خاطرهای از بازدید خود از تهران به عنوان وزیر امور خارجه گفت که دیپلماتها بسیاری از مسائل را در گفتوگوهای خصوصی خود مورد بحث قرار میدهند. تیلور نیز با بیان این گفته که «کسانی که گزینه نظامی را پیشنهاد میکنند هیچ تصوری از واقعیت آن ندارند»، از نتایج انتخابات اخیر به عنوان یک تحول مثبت یاد کرد و اضافه نمود که نمیتوان بدون آغاز به مذاکره نتایج آن را پیشبینی نمود.
هنگامی که مجری جلسه از دو این سیاستمدار پرسید که آیا خود را یک قهرمان به شمار میآورند، کلارک پاسخ داد خیر، چرا که مدت کوتاهی پس از این رویداد مجبور شده تا دولت را به رقیب لیبرال خود واگذار کند. پاسخ سفیر سابق اما این بود: «ما تنها بازتابدهنده شخصیت یک کانادایی در شرایط دشوار بودیم، نه قهرمانانی فردمحور.»
نظر شما :