محسن میرزایی: رضا زنجانی با وساطت احمد خمینی به آمریکا اعزام شد

۲۶ آبان ۱۳۹۲ | ۱۶:۵۹ کد : ۳۷۴۸ از دیگر رسانه‌ها
تاریخ ایرانی: محسن میرزایی می‌گوید: «حاج سیدرضا زنجانی از رهبران نهضت مقاومت ملی، هنگامی که غائلۀ آذربایجان اوج گرفته بود از محمدرضا شاه خواست به مخالفان فرقۀ دموکرات امکانات بدهد تا در مقابل پیشه‌وری بایستند و این زمینه‌ای شد برای اعزام تیمور بختیار به زنجان.»

 

این پژوهشگر تاریخ که نوۀ برادر میرزا ابوطالب زنجانی جد مادری برادران زنجانی است، در گفت‌وگو با مجلۀ «مهرنامه» به بیان خاطراتی از سیدرضا و سیدابوالفضل زنجانی روحانیون آزادیخواه حامی نهضت ملی ایران پرداخته است. او دربارۀ تفاوت‌های این دو برادر می‌گوید: «حاج آقا رضا یک فعال سیاسی طرفدار مصدق بود و زیرکی‌های سیاسی داشت. ولی حاج ابوالفضل با همۀ گروه‌ها ارتباط برقرار می‌کرد و دغدغه‌اش عمدتاً مسائل کلی مربوط به حقوق بشر و آزادی بود.» به گفتۀ او هنگامی که حاج سیدرضا در اواخر عمر بیمار شد و قرار بود به خارج از ایران اعزام شود گروهی از افراطیون مانع شدند اما این ماجرا با وساطت فرزند بنیانگذار جمهوری اسلامی حل و فصل شد.

 

«تاریخ ایرانی» بخش‌هایی از این گفت‌وگو را انتخاب کرده که در پی می‌آید:

 

* حاج سید ابوالفضل در نجف شاگرد میرزای نائینی بود و مثل استادش مخالف استبداد شد.

 

* حاج سیدرضا سال‌ها در محضر شیخ عبدالکریم حائری با مسائل سیاسی کشور و جهان اسلام آشنا شده بود و یک شخصیت استثنایی در تاریخ روحانیت ایران شمرده می‌شد. بسیار شجاع و روشن‌بین بود و در محضر شیخ عبدالکریم به عنوان یک فعال و مبارز تبدیل شده بود، جاذبه و کاریزمای مخصوصی داشت و از شخصیت فوقالعاده‌ای برخوردار بود.

 

* این دو برادر بسیار ثروتمند بودند و جد آن‌ها سید محسن از متمولین مهم آذربایجان بود. حاج سیدرضا در قم باغ نایب‌السلطنه را اجاره کرده بود و زندگی مرفه و اشرافی داشت. به شیخ [حائری] هم اصرار می‌کرد که غذای مقوی مثل کباب بخورد، اما شیخ عبدالکریم می‌گفت من توان ندارم که چنین غذاهایی بخورم.

 

* حاج سیدرضا همواره از زهد شیخ عبدالکریم حائری می‌گفت. تعریف می‌کرد که وقتی احمد شاه به همراه سردار سپه برای دیدن علما و زیارت قم آمده بود، سردار سپه شخصاً از مهمانان پذیرایی می‌کرد و شیخ به احمدشاه گفته بود شما تا زمانی نوکری مثل رضاخان دارید باید خیال‌تان راحت باشد. گویا رضاخان از این جملۀ شیخ عبدالکریم بسیار مشعوف شده بود. آن موقع هنوز روابط احمدشاه و رضاخان تیره نشده بود. اما بعدها که پهلوی به سلطنت رسید، سختگیری‌ها به حدی شد که به قول حاج سیدرضا، شیخ دق کرد و از دنیا رفت.

 

* حاج سیدرضا می‌گفت شیخ عبدالکریم خیلی آدم روشنفکری بود. وقتی کسی آمد و گفت که کارمند دولت است و می‌ترسد درآمدش حلال نباشد، اما شیخ گفت چه کسی این اراجیف را به شما گفته است؟ برو زندگی‌ات را بکن. پول دولت هیچ مشکلی ندارد و لازم به نگرانی نیست.

 

* یادم هست که سال ۱۳۲۰ که به ایران حمله شد، من و پدرم و حاج آقا رضا در منزل حاج آقا رضا در زنجان به اخبار رادیو برلین گوش می‌دادیم که خبر از حملۀ متفقین به ایران می‌داد. آن موقع در زنجان فقط در خانۀ ذوالفقاری‌ها و حاج آقا رضا رادیو وجود داشت.

 

* حاج آقا ابوالفضل فعالیت سیاسی کمتری داشت و سعی می‌کرد وجهۀ آخوندی خودش را حفظ کند، اما حاج آقا رضا یک سیاستمدار باهوش بود و به سختی می‌شد ایشان را فریب بدهند.

 

* حاج آقا رضا با محمدرضا شاه هم رابطۀ خیلی خوبی داشت. در جریان مقابله با فرقۀ دموکرات آذربایجان، حاج آقا رضا از شاه خواست به مخالفان فرقۀ دموکرات امکانات بدهد تا با فرقۀ پیشه‌وری بجنگند. همان جا تیمور بختیار از طرف رزم‌آرا به زنجان اعزام می‌شود. به همین دلیل است که تیمور بختیار در جریان بازداشت حاج آقا رضا به ایشان احترام زیادی می‌گذاشت. حتی یک‌جا به بختیار می‌گوید که فضولی موقوف! کسی جرأت نداشت با تیمور بختیار این‌گونه حرف بزند.

 

* در جلسه‌ای که من و دکتر شریعتی در محضر حاج آقا ابوالفضل بودیم، ایشان به شریعتی گفت که اسلام به روحانیت و آخوند نیاز دارد. اسلام نیاز به متولی دارد... این در پاسخ به مباحث اسلام منهای روحانیت بود که در آن زمان مطرح می‌شد.

 

* امام به ایشان [حاج آقا رضا] عنایت داشت و زمانی که ایشان بیمار شد، پسرشان را برای عیادت فرستادند... وقتی قرار بود ایشان را برای معالجه به آمریکا ببرند، عده‌ای از تندروها جلوی فرودگاه جمع شده بودند و سید احمد آقا خمینی تماس گرفته بود تا ایشان بتواند به آمریکا اعزام شود. 

کلید واژه ها: محسن میرزایی رضا زنجانی احمد خمینی


نظر شما :