اعتصاب مطبوعات؛ چهار روز سکوت پس از ۷۰ سال سانسور

میثم غلامپور
۲۳ مهر ۱۳۹۲ | ۱۶:۳۲ کد : ۳۶۵۰ وقایع اتفاقیه
اعتصاب مطبوعات؛ چهار روز سکوت پس از ۷۰ سال سانسور
تاریخ ایرانی: پاییز سال ۱۳۵۷ در روزهایی که از همه جا صدای اعتراض می‌آمد و موج اعتصاب کارگران و کارمندان ارگان‌های دولتی و خصوصی کشور را فرا گرفته بود، روزنامه‌های کثیرالانتشار پایتخت هم دو اعتصاب را از سر گذراندند. ۲۳ مهرماه سالگرد پایان نخستین اعتصاب مطبوعات در آن سال است؛ اعتصابی چهار روزه که در اعتراض به حضور و دخالت نظامیان در جریان انتشار روزنامه‌های اطلاعات و کیهان شکل گرفت. آن اعتصاب مهم‌ترین واکنش مطبوعات تا آن زمان در مقابل رژیم رنجور شده پهلوی بود و تضمین کتبی دولت در پایان اعتصاب مبنی بر آزادی مطبوعات برابر قانون اساسی، به عنوان یک پیروزی برای اهالی مطبوعات تلقی ‌شد. اعتصاب مطبوعات در واقع ماحصل کشمکش تاریخی و همیشگی مطبوعات و حکومت در دوره پهلوی دوم بود که سوار بر موج اعتصاب‌های پرشمار پاییز ۵۷ و به رهبری سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات عملی شد.

 

در اینجا فرصتی برای پرداختن به کم و کیف آن اعتصاب نیست و تنها مروری بر نحوه بازتاب پایان این واقعه در مطبوعات آن زمان شده است:

 

 

روزنامه اطلاعات

 

روزنامه اطلاعات پس از پایان اعتصاب چهار روزه به شکلی پر و پیمان و از جنبه‌های مختلفی به این حرکت و نتایج آن پرداخت. از روز بیست و سوم مهرماه که روزنامه‌ها دوباره به میان مردم آمدند تا حدود یک هفته بعد، شاهد اخبار، گزارش‌ها، مقالات و یادداشت‌های متعددی درباره اعتصاب مطبوعات در این روزنامه هستیم.

 

«اعتصاب مطبوعات به پیروزی کامل رسید»، تیتر اصلی روزنامه اطلاعات در نخستین روز پس از پایان اعتصاب بود و در کنار آن به «حمایت بی‌دریغ مردم، بازاریان، دانشگاهیان، جمعیت‌ها و شخصیت‌های سیاسی و اجتماعی از اولین اعتصاب کارکنان مطبوعات» اشاره شده است. عکس نیم صفحه نخست این روزنامه هم در همراهی با این تیتر‌ها، گروهی از نمایندگان دانشگاهیان را نشان می‌دهد که برای اعلام همراهی و همبستگی خود با اعتصاب‌کنندگان به تحریریه اطلاعات رفته بودند.(۱)

 

در صفحه ۴ این شماره اطلاعات، گزارشی با عنوان «ماجرای اعتصاب کارکنان مطبوعات» آمده که نویسنده آن بیشتر به اعلام همراهی و همبستگی شخصیت‌های مختلف حقیقی و حقوقی از اعتصاب مطبوعات پرداخته است؛ از علی‌اصغر حاج سیدجوادی، کریم سنجابی، شمس‌ آل‌احمد، سیمین دانشور و هما ناطق گرفته تا مدرسان حوزه علمیه قم، کانون وکلا و جمعیت حقوقدانان، رئیس و نمایندگان مجلس شورای ملی، نمایندگان دبیرستان‌هایی مثل البرز و خوارزمی و دانشگاه‌هایی مثل علم و صنعت، صنعتی آریامهر (صنعتی شریف فعلی)، تهران، ملی (شهید بهشتی فعلی) و... در این صفحه همچنین یادداشتی کوتاه و گزارشی با عنوان «اعتصاب ما چرا و چگونه آغاز شد؟» آمده که شرحی کوتاه از ماجرای حضور ماموران و اعتصاب و در ‌‌نهایت مذاکرات دولت و مطبوعات را شامل می‌شود.(۲)

 

روز دوشنبه بیست و چهارم مهرماه هم دست اطلاعات از مطالب مربوط به اعتصاب مطبوعاتی‌ها پر بود و حتی در این روز نیز ماجرای اعتصاب به صفحه نخست این روزنامه راه پیدا کرد. شاید مهم‌ترین مطلب این شماره درباره اعتصاب گزارشی به قلم محمدعلی سفری باشد؛(۳) گزارشی مفصل که در ۳ شماره اطلاعات آن زمان (۲۴، ۲۵ و ۲۷ مهر ۱۳۵۷) چاپ و در آن شرحی از جزئیات و چگونگی اعتصاب ارائه شده است. از این شماره تا شماره روز بیست و نهم مهرماه روزنامه اطلاعات، بازار اخبار مربوط به ادامه واکنش‌ها نسبت به پایان اعتصاب و همین‌طور یادداشت‌هایی در این زمینه همچنان داغ بود.

 

در اطلاعات روز شنبه بیست و نهم مهرماه پس از گذشت یک هفته از پایان اعتصاب، دو مقاله مفصل درباره پیروزی اهالی مطبوعات دیده می‌شود. مقاله نخست با عنوان «آزادی سخن در حلقه زنجیر» به قلم جواد مجابی است.(۴) در نگاه مجابی این اعتصاب باعث نزدیکی بیشتر مردم و مطبوعات شد و مردم، روزنامه‌نویس‌ها را دیگر نه به عنوان مزدوران و عاملان فساد بلکه به عنوان قربانیان خفقان و به جان‌آمدگان از اسارت سانسور و ارعاب نگاه می‌کنند. مجابی البته در آزادی مطبوعات تردید می‌کند و با شرح وضعیت نامناسب آزادی قلم در مطبوعات آن زمان در اواخر مقاله‌اش به این نتیجه می‌رسد که «طبیعی است که مطبوعات روزی واقعا آزاد خواهند بود اما نه اکنون و نه با این‌ها...»(۵)

 

مقاله دیگر روزنامه اطلاعات در روز بیست و نهم مهرماه مقاله‌ای با عنوان «اعاده شرف از دست رفته» به قلم یکی دیگر از روزنامه‌نگاران به نام داریوش نظری است. نویسنده در این مقاله چنان که از نامش پیداست اعتصاب مطبوعات را اعاده شرف از دست رفته مطبوعات می‌شمارد و از روز شروع اعتصاب با عنوان «حماسه ۱۹ مهر» یاد می‌کند و البته تردیدی هم در ضمانت‌نامه دولت می‌کند: «وقتی فرمان مشروطه که تاریخی‌ترین سند صد ساله ما است، چنان گم شده که هیچ سراغی از آن در دست نیست، وقتی هر گاه که قدرت‌ها اراده کردند، آمرانه‌ترین اصول قوانین اساسی را، به رغم تاکید‌ها و تصریحات واضعان آن لگدکوب کردند، چگونه می‌توان انتظار داشت که از یک عهدنامه "تایپ شده"، برای آزادی نسبی مطبوعات برای درازمدت ضمانت شود و چه کسی ضامن اجرای این ضمانت‌نامه است؟»(۶)

 

گذشت زمان و شکل‌گیری اعتصاب دوم مطبوعات نشان داد که تردید نویسندگان این دو مقاله در حد و حدود و پایداری آزادی ارائه شده به مطبوعات، بیراه نبوده است و آن‌ها نگاهی واقع‌بینانه داشته‌اند. پس از اطلاعات روز یکشنبه سی‌ام مهرماه که در آن هم شاهد پیام‌های تبریک مختلف به مطبوعاتی‌ها هستیم دیگر تب مطالب مربوط به اعتصاب در روزنامه اطلاعات فروکش کرد. به این ترتیب روزنامه اطلاعات حدود یک هفته تمام به شکلی پررنگ و برجسته بازتاب‌دهنده مطالب مربوط به اعتصاب مطبوعات و پس‌لرزه‌های آن بود.

 

 

روزنامه کیهان

 

در میان روزنامه‌هایی که روز بیست و سوم مهرماه سال ۱۳۵۷ منتشر شدند شاید جذاب‌ترین و البته خوش‌بینانه‌ترین تیتر به روزنامه کیهان تعلق داشت: «پایان یک قرن سانسور». اعتصاب مطبوعات جدا از این تیتر در تیترهای دیگر صفحه نخست آن شماره کیهان هم سهم داشت: «اعلامیه دولت: دولت تضمین می‌کند هیچ‌گونه اعمال نفوذ و دخالت مستقیم و غیرمستقیم در مطبوعات صورت نگیرد»، «مطبوعات آزادی خود را پس گرفت»، «گفت‌وگوی نویسندگان و نخست‌وزیر و وزرا: در ۷۰ سال مشروطه، ۷۰ روز هم آزادی نداشتیم»، «آزمون، وزیر مشاور: آزادی کامل مطبوعات ممکن است ضرباتی به ما وارد سازد. باید این ضربات را تحمل کنیم»، «دبیر سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات: اعتصاب مطبوعات صد درصد سیاسی بود»، «اعلامیه دولت: برابر قانون اساسی: دولت آزادی مطبوعات را تضمین می‌کند». در کنار این تیتر‌ها عکسی از هما ناطق در حال سخنرانی و اعلام همبستگی با مطبوعات در تحریریه کیهان نیز جلب توجه می‌کند.(۷) در این شماره کیهان در مطالبی مختلف هم به ارائه گزارشی از روند اعتصاب و هم به پیوند مطبوعات و مردم در آن روز‌ها پرداخته شده است.(۸)

 

داستان واکنش‌های داخلی و خارجی به اعتصاب مطبوعات در صفحات مختلف شماره دوشنبه بیست و چهارم مهرماه روزنامه کیهان نیز مثل شماره قبل ادامه پیدا کرد. در میان یادداشت‌ها و گزارش‌های این شماره کیهان درباره اعتصاب، در مطلبی با عنوان «ما در کنار مردم می‌مانیم» با اشاره به تلاش چهار روزه اهالی مطبوعات برای پیروزی، پیوند مطبوعات با مردم، پیوندی «تاریخی» خوانده شده است.(۹)

 

روزنامه کیهان تا چند روز پس از اعتصاب همچنان در زمینه اعتصاب دستش پُر بود و داستان بازتاب‌ها ادامه داشت. مقاله‌ای درباره سیر سانسور در مطبوعات ایران (۱۰)، شعری از سیمین بهبهانی به مناسبت اعتصاب مطبوعات(۱۱)، متن تلگراف انجمن قلم آمریکا در حمایت از اعتصاب مطبوعات ایران (۱۲)، خبر حضور چهار تن از روحانیون تهران در این نشریه و حمایت آن‌ها از مطبوعات آزاد با عنوان: «مساجد، مرکز پخش مطبوعات آزاد خواهد بود»(۱۳)، متن بیانیه‌ای با عنوان «بیانیه سینماگران پیشرو ایران در حمایت از حرکت مطبوعات»(۱۴) و یادداشت‌ها و گفتارهایی از چهره‌هایی مثل بزرگ پورجعفر(۱۵)، اسلام کاظمیه، ناصر پاکدامن(۱۶)، اکبر رادی، احمد بنی‌احمد(۱۷)، محمد قاضی(۱۸) و فرج‌الله ناصری(۱۹) نمونه‌هایی از این دست مطالب هستند.

 

 

روزنامه آیندگان

 

«اعتصاب مطبوعات با تضمین آزادی پایان یافت» تیتر یک روزنامه آیندگان در روز یکشنبه بیست و سوم مهرماه بود. بیشتر تیترهای دیگر این صفحه هم حکایت از اعتصاب پیروزمندانه و پیامدهای آن داشت؛ تیترهایی مثل «عصر دخالت دولت‌ها در تعیین خط‌مشی روزنامه‌ها سپری شد»، «حمایت گسترده از اعتصاب مطبوعات»، «نویسندگان مطبوعات پس از ۷۲ سال قلم را زمین گذاشتند» و...(۲۰)

 

در صفحه ۳ این شماره در گزارشی با عنوان «مردم از اعتصاب مطبوعات می‌گویند» سراغ قشرهای مختلفی از مردم رفته و از آن‌ها درباره اعتصاب مطبوعات سوال شده که البته تمام پاسخ‌ها و نگاه‌ها به اعتصاب مثبت بود. در همین صفحه بخشی از شعر سیاوش کسرایی که به مناسبت اعتصاب مطبوعات سروده شده نیز دیده می‌شود.(۲۱)

 

از دیگر مطالب قابل توجه این صفحه گزارشی با عنوان «نویسندگان مطبوعات پس از ۷۲ سال قلم را زمین گذاشتند» درباره شکل‌گیری اعتصاب، روند و پیامدهای آن است.(۲۲) جالب اینجاست که متن این گزارش درست در همین روز یعنی به طور همزمان در روزنامه دنیا نیز منتشر شده است.(۲۳)

 

سرمقاله روز بیست و چهارم مهرماه آیندگان هم به موضوع اعتصاب مطبوعات اختصاص دارد. آن روز‌ها سرمقاله روزنامه آیندگان معمولا در صفحه ۹ چاپ می‌شد. در این سرمقاله با عنوان «فرصتی یگانه برای مطبوعات» به سندی اشاره شده که مطبوعات از دولت گرفتند و بر آزادی و استقلال مطبوعات در چارچوب قانون اساسی تاکید داشت: «این تاکید ما و دولت نشان می‌دهد که پس از هفتاد و دو سال قانون اساسی هنوز مطبوعات از آزادی‌هایی برخوردار نشده بودند که در این قانون برایشان پیش‌بینی شده است... تاکیدی که در بیانیه پایان اعتصاب مطبوعات شده است، در واقع به مطبوعات چیز بیشتری از آنچه در قانون اساسی آمده است نمی‌دهد.» به اعتقاد نویسنده سرمقاله، اعتصاب مطبوعات الزاما یک برنده نداشت و در آن هر دو طرف سود بردند. کلمه «فرصت» در تیتر این سرمقاله اشاره به آزادی به دست آمده مطبوعات دارد و نویسنده معتقد است مطبوعات باید بلوغ و مسوولیت خود را برای نگهداری و استفاده درست از این آزادی نشان دهند.(۲۴)

 

آیندگان در روزهای دیگری از مهرماه و حتی روزهای دوم و سوم آبان ماه هم همچنان بازتاب‌دهنده سیل پیام‌های تبریک گروه‌ها و افراد مختلف جامعه به اهالی مطبوعات بود.

 

 

روزنامه پیغام امروز

 

روزنامه پیغام امروز که در چند روز اعتصاب مثل اطلاعات و... منتشر نشد، پس از پایان اعتصاب با تیتر «دولت رعایت آزادی مطبوعات را برابر قانون اساسی تضمین کرد» به استقبال آن رفته و در زیر آن آورده: «و پس از چهار روز اعتصاب اعتراض‌آمیز مطبوعات پایان یافت». پیغام امروز در این شماره خود گزارش مفصلی از ماجرای اعتصاب و حمایت‌های مختلف از آن را ارائه کرده است. همچنین به این‌ها باید یادداشتی با عنوان «سندی برای تاریخ» را هم اضافه کرد که در آن به انتقاد از فضای حاکم بر مطبوعات در سال‌های پیش از اعتصاب پرداخته شده است. به اعتقاد نویسنده این یادداشت بی‌حرمتی به مطبوعات چنان پیش رفته بود که «به‌راه‌ترین روزنامهنویسان خادم حکومت را، به آسانی راندن مرغ به لانه، از روزنامه‌نویسی منع کردند. و سربه‌راه‌ترین نویسندگان و خبرنگاران و سردبیران را، ممنوع‌القلم اعلام کردند.» در ادامه این یادداشت با اشاره به اینکه مجموعه فشار منظم به مطبوعات که کار را به «دست انداختن به شرافت و حیثیت انسانی روزنامه‌نویسان» رسانده بود، بالاخره در نقطه‌ای به واکنش و پاسخ متقابل رسید و آن وقتی بود که «هیات تحریریه روزنامه‌ها با فضای بی‌حریم کوچه و خیابان اشتباه گرفته شد.»(۲۵)

 

 

روزنامه رستاخیز

 

 اما در صف مطبوعات اعتصاب‌کننده حضور هیچ نشریه‌ای مثل رستاخیز عجیب نبود. روزنامه حزب دولتی رستاخیز در واقع روزنامه‌ای حکومتی و پیوستن آن به اعتصاب جالب توجه بود. البته اگر سخن مهدی بهشتی‌پور را در این زمینه صحیح بدانیم(۲۶)، داستان فرق می‌کند.

 

با این حال رستاخیز پس از پایان اعتصاب، در روزهای بیست و سوم و بیست و چهارم مهرماه تیتر یک خود را به این موضوع اختصاص داد. روز بیست و سوم از پایان اعتصاب نوشت(۲۷) و روز بیست و چهارم هم به انعکاس جهانی این اعتصاب پرداخت.(۲۸) بیشتر مطالب این روزنامه درباره اعتصاب و پیامدهای آن به همین دو روز برمی‌گردد. هرچند در شماره‌های بعدی این روزنامه هم خبرهای پراکنده‌ای مربوط به اعتصاب مطبوعات دیده می‌شود؛ از خبر جلسه انجمن شهر شیراز که در آن اعتصاب مطبوعات در تاریخ مشروطیت ایران بی‌سابقه خوانده شده(۲۹) تا صحبت‌های شاپور بختیار که با اشاره به تداوم سانسور در مطبوعات، پیروزی آن‌ها را بیشتر دارای جنبه معنوی دانسته و آن را زیر سوال برده است.(۳۰)

 

 

مجله فردوسی

 

مجله فردوسی هم که انتشار خود را پس از توقیفی چند ساله در مهرماه ۱۳۵۷ دوباره از سر گرفته بود، در زمان اعتصاب در یادداشتی کوتاه به تائید آن پرداخت. در این یادداشت آمده که اگر تا روز دوشنبه بیست و چهارم مهرماه به خواسته‌های اعتصاب‌کنندگان رسیدگی نشود (فردوسی دوشنبه‌ها منتشر می‌شد) این مجله هم به خاطر همبستگی صنفی در برابر هرگونه سانسور مطبوعاتی به آن‌ها خواهد پیوست.(۳۱)

 

فردوسی پس از پایان اعتصاب نیز در قالب یک مقاله از این اعتصاب نوشت. در این مقاله با تیتر اصلی «قلم در راه انسان، در راه آزادی و حیثیت و شرف ملت ایران» و سوتیتر «جامعه مطبوعات ما با یک ضربت در متن دموکراسی نیمه دوم قرن بیستم قرار گرفت»، از اعتصاب به عنوان نقطه عطفی در تاریخ ایران و گام بزرگی در راه استقرار دموکراسی در ایران یاد شده است. به نظر نویسنده این مقاله، اعتصاب حرمت بر باد رفته قلم و حیثیت خدشه‌دار شده جامعه مطبوعات را بازگرداند؛ «حرمت و حیثیتی که در دولت‌های گذشته و به‌خصوص در دولت هویدا ظالمانه و به نحو تحقیرآمیزی زیر پا گذاشته شده بود و کار مطبوعاتی نمایش مسخره‌ای بود از خیمه‌شب‌بازی مفتضح "هویدا و دار و دسته‌اش" و حامیان زورمند داخلی و خارجی آن‌ها.»(۳۲)

 

 

مجله خواندنیها

 

مجله خواندنیها در سرمقاله نخستین شماره خود پس از پایان اعتصاب، نسبت به این حرکت واکنش متفاوتی نشان داد. علی‌اصغر امیرانی مدیر این مجله در سرمقاله‌ای با عنوان «سلام بر آزادی، درود بر آرامش» در کنار تعریف و تمجیدی مختصر از این اقدام، نقدی تند و تیز به همکاران مطبوعاتی و به‌خصوص اصحاب سندیکا وارد کرد. امیرانی با اشاره به چند نمونه از اقدامات دولت هویدا علیه مطبوعات، از همکارانش انتقاد کرد که چرا در آن زمان یا پس از برکناری آن دولت، مثل حالا واکنش خاص و منسجمی نسبت به آن اقدامات نشان ندادند. او البته در پایان مقاله‌اش تذکر هم می‌دهد که موقعیت و آزادی که اهالی مطبوعات پس از اعتصاب به دست آوردند را نباید گذاشت آسان از دست برود.(۳۳)

 

امیرانی با وجود انتقاد جدی یا شاید گله‌ای که از همکارانش داشت، در مطلب دیگری می‌نویسد که اگر کار بیخ پیدا می‌کرد، آن‌ها هم در این کار و پیکار شرکت می‌کردند. مطلب دیگر، گزارشی است که امیرانی از شکل‌گیری اعتصاب، روند آن و برداشت‌هایش از آزادی مطبوعات ارائه کرده است.(۳۴)

 

 

روزنامه ندای ناسیونالیست

 

روزنامه ندای ناسیونالیست که آن زمان یکشنبه‌ها و چهارشنبه‌ها منتشر می‌شد، در شماره چهارشنبه بیست و ششم مهرماه از قافله دیگر مطبوعات عقب نماند و در دو - سه مطلب به بازتاب داستان اعتصاب مطبوعات پرداخت. در این میان، مقاله‌ای درباره اعتصاب با عنوان «اهمیت پیروزی مطبوعات» بیشتر جلب توجه ‌می‌کند؛ مقاله‌ای به قلم نجفقلی پسیان که در آن به انتقاد از اوضاع مطبوعات پیش از اعتصاب پرداخته شده است. نویسنده نظارت دستگاه‌هایی مثل وزارت اطلاعات در سال‌های گذشته در کار مطبوعات را تجاوز علنی به حقوق مطبوعات و ملت ایران، اقدامی خلاف قانون اساسی و نوعی توهین و هتک احترام شمرده است.(۳۵)

 

 

مطبوعات محلی

 

خبر اعتصاب اعضای تحریریه، فنی و اداری مطبوعات پایتخت تنها در نشریات سراسری بازتاب نداشت و به مطبوعات محلی هم کشیده شد. به عنوان نمونه نشریه محلی «اولیاء اصفهان» در تاریخ اول آبان ماه تیتر اصلی خود را به پیروزی اهالی مطبوعات اختصاص داد: «یک پیروزی درخشان برای مطبوعات ایران». در این مطلب اشاره شده که این اعتصاب برخلاف اکثر اعتصاب‌ها برای دستمزد نبود و اهدافی والا داشت تا «پس از گذشت حدود یک قرن حریم حرمت مطبوعات را از تجاوز مصون بدارد و آلودگی سانسور را از دامن حیثیت مطبوعات بزداید.» نویسنده همچنین اعتصاب را واکنش ستوده‌ای در برابر ناروایی‌هایی می‌داند که «پرستیژ مطبوعات را به مقیاس وسیعی تنزل داده و اعتبار قلم را مخدوش ساخته بود، بدانسان که جامعه به مندرجات جراید با دیده تردید بنگرد و جست‌وجوگر واقعیت‌ها نباشد.»(۳۶)

 

پس از اعتصاب، نشریه محلی «پارس» شیراز هم به استقبال از حرکت دولت و مطبوعات رفته و در یادداشتی با عنوان «منشور جدید دولت و مطبوعات» به ستایش از دولت برای امضای این منشور پرداخته است. در این یادداشت اشاره شده توافقی که بین دولت و مطبوعات در ساعت ۷ بعدازظهر بیست و دوم مهرماه صورت گرفت، منشور تاریخی جدیدی بود که مرز روابط دولت و مطبوعات را به روشنی مشخص کرد؛ منشوری که با حسن نیت هر دو طرف، مطبوعات را در‌‌ همان سطحی قرار داد که مطبوعات کشورهای دموکراتیک در آن قرار داشتند. به اعتقاد نویسنده این یادداشت براساس این منشور، مطبوعات به آنچه که در قانون اساسی مقرر شده رسیده‌اند و دولت هم چیزی از دست نداده و برعکس اعتقاد عمومی را به حسن نیت خود جلب کرده است؛ سرمایه‌ای که از هر رای اعتماد پارلمانی مهم‌تر است.(۳۷)

 

نشریه محلی «ناصر» یزد نیز با تیتری طولانی به اعتصاب مطبوعات واکنش نشان داده است: «روزنامه‌نگاری، حرفه‌ای که در این مملکت با گیر و بند و دردسر آغاز می‌شده و با نامرادی و محرومیت پایان می‌پذیرفته است!» در نگاه نویسنده متن این تیتر، اعتصاب مطبوعات آنقدر تاثیرگذار بود که به واسطه آن جراید دیگر به صورت بولتن سازمان‌های اجرایی منتشر نخواهند شد و از آن پس صفحات روزنامه‌ها آئینه افکار و اندیشه‌های آزادگان خواهند بود.(۳۸)

 

در کنار این نشریات باید به طور ویژه از روزنامه‌های «خراسان» و «آفتاب شرق» مشهد هم یاد کرد. به طور ویژه از این جهت که این دو روزنامه پس از شکل‌گیری اعتصاب به نشانه همراهی با مطبوعات پایتخت و خواسته‌هایشان به اعتصاب آن‌ها پیوستند. این دو نشریه پس از پایان اعتصاب نیز با چاپ خبر‌ها و یادداشت‌هایی درباره آن، انتشار خود را از سر گرفتند.(۳۹)

 

اعتصاب نخست مطبوعات در مجموع استقبال خانواده مطبوعات را به دنبال داشت و به این حرکت با نگاهی مثبت نگریسته شد.

 

 

پی‌نوشت‌ها:

 

۱- اطلاعات، ۲۳ مهر ۱۳۵۷، ص۱.

 

۲- همان، ص۴.

 

۳- همان، ۲۴ مهر ۱۳۵۷، ص۵.

 

۴- این مقاله در کنار سه مقاله دیگر از مجابی در قالب کتابی با نام «سخن در حلقه زنجیر» از سوی انتشارات سمندر در‌‌ همان سال ۱۳۵۷ منتشر شد.

 

۵- اطلاعات، ۲۹ مهر ۱۳۵۷، ص۶.

 

۶- همان، ص۷.

 

۷- کیهان، ۲۳ مهر ۱۳۵۷، ص۱.

 

۸- همان، صص۱، ۲۳ و ۲۴.

 

۹- همان، ۲۴ مهر ۱۳۵۷، ص۱۲.

 

۱۰- همان، ۲۵ مهر ۱۳۵۷، صص۵ و ۸.

 

۱۱- همان، ص۱۲.

 

۱۲- همان، ص۳۲.

 

۱۳- همان، ۲۶ مهر ۱۳۵۷، ص۲.

 

۱۴- همان، ص۱۲.

 

۱۵- همان، ص۷.

 

۱۶- همان، ص۱۲.

 

۱۷- همان، ۲۷ مهر ۱۳۵۷، ص۱۱.

 

۱۸- همان، ص۱۲.

 

۱۹- همان، ۳۰ مهر ۱۳۵۷، ص۱۱.

 

۲۰- آیندگان، ۲۳ مهر ۱۳۵۷، ص۱.

 

۲۱- همان، ص۳.

 

۲۲- همان جا.

 

۲۳- دنیا، ۲۳ مهر ۱۳۵۷، ص۶.

 

۲۴- آیندگان، ۲۴ مهر ۱۳۵۷، ص۹.

 

۲۵- پیغام امروز، ۲۳ مهر ۱۳۵۷، صص۱ و ۵.

 

۲۶- مهدی بهشتی‌پور در شماره سوم از سلسله مقالات «مطبوعات ایران در دوره پهلوی» (فصل‌نامه رسانه، زمستان ۱۳۷۲)، پیوستن رستاخیز به اعتصاب را به دلیل تعطیلی و دست از کار کشیدن کارکنان چاپخانه کیهان خوانده است؛ چاپخانه‌ای که روزنامه رستاخیز هم در آنجا چاپ می‌شد. در واقع در نظر بهشتی‌پور پیوستن رستاخیز به اعتصاب از روی ناچاری بوده است.

 

۲۷- رستاخیز، ۲۳ مهر ۱۳۵۷، ص۱.

 

۲۸- همان، ۲۴ مهر ۱۳۵۷، ص۱.

 

۲۹- همان، ۲۵ مهر ۱۳۵۷، ص۲.

 

۳۰- همان، ۲۷ مهر ۱۳۵۷، ص۲۱.

 

۳۱- فردوسی، ۲۴ مهر ۱۳۵۷، ص۴.

 

۳۲- همان، ۱ آبان ۱۳۵۷، ص۳.

 

۳۳- خواندنی‌ها، ۲۹ مهر ۱۳۵۷، صص۱۱‌-‌‌۷.

 

۳۴- همان، صص۵۳‌-‌۴۴.

 

۳۵- ندای ناسیونالیست، ۲۶ مهر ۱۳۵۷، صص۱ و ۳.

 

۳۶- اولیاء اصفهان، ۱ آبان ۱۳۵۷، ص۱.

 

۳۷- پارس، ۲۷ مهر ۱۳۵۷، ص۱.

 

۳۸- ۲۵ مهر ۱۳۵۷، ص۱.

 

۳۹- خراسان، ۲۱ مهر ۱۳۵۷، صص۱ و ۷؛ همان، ۲۴ مهر ۱۳۵۷، صص۱، ۷ و ۸؛ آفتاب شرق، ۲۳ مهر ۱۳۵۷، صص۱ و ۶.

کلید واژه ها: اعتصاب مطبوعات مطبوعات ایران سانسور


نظر شما :