سردار علایی: قائم مقام رهبری به شیوۀ جنگ معترض بود
علایی با اینکه با بسیاری از فرماندهان شهید و زنده دفاع مقدس دوست و آشنا بود ولی دوستی و صمیمیتی ویژه با شهید مهدی باکری داشت و به همین دلیل با انتشار کتابی با عنوان «مهدی باکری در اندیشه و عمل» تلاش کرد دوست شهیدش را بیشتر و بهتر به نسل جدید بشناساند.
حسین علایی در حال حاضر یکی از برجستهترین استراتژیستهای نظامی حال حاضر ایران است و در دورههای دافوس به فرماندهان نظامی درس نبرد میدهد. دکتر علایی علاوه بر آن در حوزه تحولات بینالملل نیز کارشناسی مطرح است.
او که از ابتدای انقلاب به سپاه پاسداران پیوست در ابتدای به فرماندهی سپاه تبریز منصوب شد و حدود ۲ سال در کردستان و آذربایجان شرقی و غربی، به مبارزه با تحرکات گروهکهای ضد انقلاب پرداخت. کتابی با عنوان «تاریخ شفاهی سردار حسین علایی» در حال تهیه است که حاوی اطلاعات نظامی گرانبها از دوران دفاع مقدس بوده و از پارهای رویدادها و چالشها، ابهامزدایی کرده است.
حسین علایی در سال ۱۳۶۴ به عنوان اولین فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران منصوب شد و بدینترتیب فصل جدیدی از فعالیتهای نظامی او رقم خورد. علایی بعدها به ریاست سازمان صنایع هوایی وزارت دفاع نیز منصوب شد. بدین ترتیب علایی تنها فرمانده سپاه است که در هر سه زمینه هوایی، دریایی و زمینی فرماندهی و ریاست داشته است. علاوه بر این او از سالها پیش معتقد بود ورود سپاه به مناقشات سیاسی یا هر گونه دخالت بیرونی از طرف جریانات و سازمانهای سیاسی در این نهاد ملی و فراملی بیکم و کاست بدعت آشکار از فرامین رهبر کبیر انقلاب اسلامی است. این رزمنده دوران دفاع مقدس در آغاز هفته دفاع مقدس به سوالات روزنامه «قانون» پاسخ داده است. در این گفتوگو از رئیس سابق ستاد مشترک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درباره همدلیها و اختلافات دفاع مقدس سوال شده است.
***
شما نقش تدبیر و درایت امام(س) را در پیروزی جنگ حق علیه باطل چقدر میدانید؟
حضرت امام خمینی(س) در تمام دوران جنگ تحمیلی نقش اول را در ایستادگی و دفاع ملت ایران ایفا کردهاند و مدیریت و رفتار ایشان در این دوران سخت و بحرانی، بسیار راهگشا و اثربخش بوده است. امام(س) با هوشیاری تمام دوران جنگ را به «فرصتی برای انسجام مردم ایران»، «تبیین مکتب دفاعی اسلام»، «دمیدن روحیۀ مقاومت در بین مردم و نیروهای مسلح» تبدیل کردند و توانستند در مجموع حدود دو میلیون نفر از مردم سراسر ایران را برای دفاع از کشور و کمک به نیروهای مسلح بسیج کنند و در طول جنگ داوطلبان بسیجی به جبههها اعزام نمایند. تصمیمگیریهای امام خمینی(س) در مقاطع مختلف جنگ در پیروزیهای رزمندگان اسلام و موفقیت قوای ایران بسیار موثر بود.
میتوانید مثالی برای ما داشته باشید؟
تدبیر ایشان در شکست حصر آبادان، فتح خرمشهر و بیرون راندن ارتش متجاوز عراق از خاک کشور موجب حفظ تمامیت ارضی ایران شد. در نهایت هم ایشان پس از هشت سال مقاومت حماسهساز با تصمیمی شجاعانه توانستند جنگ را در زمان مناسب و هنگامی که همۀ قدرتهای جهانی علیه ایران بسیج شده بودند در ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷ با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ رو به پایان ببرند.
ولی با وجود کم و کاستهای بسیار رزمندگان اسلام در برابر دشمنان مجهز به سلاح، مقاومت جانانهای کردند. شما میتوانید از این مقاومت رمزگشایی کنید؟
روحیهای بالا و انگیزۀ قوی رزمندگان اسلام در دوران جنگ تحمیلی ناشی از این باور بود که:
۱- ایرانیها مدافع از کشورشان در مقابل هجوم نظامی بیگانه هستند و طبیعتا انگیزهشان از دشمن متجاوز بیشتر بود.
۲- مردم ایران بر مکتب اسلام و ادیان الهی تکیه داشتند که شهادت در راه خدا را حیات جاویدان میدانند و دوست داشتن وطن را از ایمان میدانند و معتقد بودند که حب الوطن من الایمان است.
۳- رزمندگان اسلام از امام حسین(ع) الگو گرفته بودند که با نفرات کم و تجهیزات اندک در مقابل انبوه دشمنان ایستاده و از کشته شدن در راه خدا نهراسید و آن را فوز عظیم دانست. آنها معتقد بودند که: ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون و بر همین پایه نیز به دفاع از کشور علیه متجاوزان پرداختند تا کشورشان به دست دشمنان نیفتد.
اگر ایران پشتیبانی قدرتهای بزرگ را در اختیار داشت دست به تصرف خاک عراق میزد؟
ایران هیچ گاه در طول جنگ تحمیلی دست به تصرف خاک عراق نزد بلکه به دنبال بیرون راندن ارتش متجاوز از خاک خود بود. طبیعی است که وقتی ارتش متجاوزی از مرز کشوری عبور میکند در واقع به کشور مدافع مجوز داده است که قوای او هم از مرز عبور کنند و اهدافی را در خاک دشمن به تصرف درآورند تا قوای متجاوز را وادار به خروج از خاک خود کنند. ایران از اروندرود عبور کرد تا عراق را وادار کند تا از ادعای خود در مورد مرز رودخانه اروند صرفنظر کند و معاهده ۱۹۷۵ را که صدام به صورت یکجانبه آن را ملغی اعلام کرده بود بپذیرد. تا روز آخر جنگ بخشهایی از خاک ایران در اشغال متجاوزان عراقی بود. بنابراین بیرون راندن و تعقیب آنها در حواشی مرز به مفهوم تصرف خاک طرف مقابل نیست. در طول جنگ هیچگاه ایران پشتیبانی قدرتهای بزرگ را نداشت ولی عراق در عوض از حمایتهای تسلیحاتی کشورهایی مانند شوروی و فرانسه، حمایتهای اطلاعاتی و سیاسی آمریکا، حمایت تبلیغاتی و دیپلماتیک اروپا و کمکهای مالی بعضی از کشورهای عربی مانند عربستان، کویت و امارات برخوردار بود.
برخیها معتقد هستند که جنگ ایران و عراق حربه آمریکا برای تضعیف صدام و ضربه زدن به انقلاب نوپای اسلامی بود. نظر شما در این باره چیست؟
آمریکا مشکلی با صدام حسین نداشت و او را مهره خوبی برای مهار اندیشههای انقلاب اسلامی و زمینگیر کردن جمهوری اسلامی ایران میدانست. آمریکا در سال دوم جنگ، عراق را از فهرست کشورهای حامی تروریسم خارج کرد و سعی کرد تا روابط دیپلماتیک با این کشور برقرار کند. صدام در طول جنگ با حمایت آمریکا و کشورهای اروپایی تقویت شد و یکی از بزرگترین ارتشهای خاورمیانه را پدید آورد. عراق نهتنها در طول جنگ یک نیروی هوایی غربی را با دریافت جنگندههای میراژ فرانسوی در کنار جنگندههای میگ روسی تشکیل داد، بلکه در اواخر جنگ بالگردهای ST214 را نیز از آمریکا دریافت کرد. این بالگردها که با آب و هوای ایران سازگاری داشت قرار بود در صنایع هواپیماسازی اصفهان (هسا) ساخته شود که با پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکا به تعهدات خود عمل نکرد و تعدادی از آنها را به دشمن ایران واگذار کرد. البته این قدرت نظامی به قیمت فقر و تضعیف مردم عراق به وجود آمد. مشخص است که دولت آمریکا در جهت تضعیف انقلاب اسلامی تلاش میکرد و نگران بود که خواست مردمسالاری که در جریان نهضت اسلامی مردم موجب سرنگونی نظام سلطنتی ایران شد، موجب خیزشهای اجتماعی در جهان عرب شود و پادشاهیهای وابسته در کشورهای عربی را از اریکۀ قدرت به زیر کشد. در واقع آمریکا میخواست که این جنگ پیروز نداشته باشد و هر گاه که ایران گامهای بزرگی را در این راه بر میداشت، کمکهای اطلاعاتی و سیاسی خود به عراق را افزایش میداد.
همدلی و همیاری مسوولان و نیز سران نظامی در جنگ را تا چه حد تاثیرگذار در پیروزی میدانید؟
گرچه مسوولان کشور با هم اختلاف نظر سیاسی داشتند ولی همۀ آنها در پی دفع تجاوز دشمن و پیروزی در جنگ بودند. همۀ آنها میخواستند تا بینی دشمن را به خاک بمالند و سرافرازی ملت ایران را حفظ کنند. اما آنچه در پیروزیها نقش مهمتری را ایفا میکرد رابطۀ صمیمی امام(س)، امت و رزمندگان بود. رزمندگان واقعا احساس میکردند که در رکاب نائب امام معصوم(ع) به دفاع از کشور مشغولند و این قدرت عظیمی را در مقاومت جبهههای ایران در مقابل ارتش متجاوز میآفرید.
آیا کسانی بودند که در آن زمان مخالف تدابیر و کلینگری فرماندهان نظامی جنگ باشند؟
تا دو سال اول جنگ همۀ مردم، مسوولان کشور، احزاب و گروههای سیاسی همدل و همزبان و متفق بر دفع تجاوز دشمن بودند. اما از زمانی که ارتش عراق از عمدۀ سر زمینهای ایران بیرون رانده شد و قوای ایران مجبور شدند تا عملیاتهایی را طراحی کنند که جنگ به خاک عراق کشیده شود، اختلاف نظرهایی پدید آمد. ناکامیها در بعضی از عملیاتها مانند رمضان و والفجر مقدماتی و والفجر۱ باعث بروز اختلاف بین فرماندهان ارتش و سپاه گردید. البته سعی شد تا از اواخر سال ۱۳۶۲ با تشکیل قرارگاه خاتمالانبیاء(ص) با مسوولیت آیتالله هاشمی رفسنجانی هماهنگیها بین ارتش و سپاه افزایش یابد و اختلافات تاکتیکی کاهش یابد. با فرسایشی شدن جنگ، کسانی از جمله قائم مقام رهبری به نوع و شیوۀ جنگیدن معترض بودند، ولی صدایشان چندان قوی نبود. بنابراین هرچه جنگ طولانیتر میشد، بعضیها از جمله تعدادی از نمایندگان مجلس که به عقلا معروف بودند و نیز برخی از احزاب که صدایشان به جایی نمیرسید، نظرات متفاوتی داشتند. افرادی هم بودند که نظرات مخالفی داشتند ولی آشکارا بیان نمیکردند.
در تصمیمگیریهای جنگ اختلاف نظر وجود داشت؟ آیا در صورتی که کسی بر خلاف جریان غالب حرکت میکرد، برخورد خاصی علیه وی صورت میگرفت؟
فضای جبهههای جنگ، محیط ناسازگاری و منازعه نبود، بلکه فضای همدلی و همراهی برای غلبه بر دشمن بود و اختلاف نظرها به خوبی تحمل میشد. در جبههها یک نوع آزاداندیشی بر روح و فکر فرماندهان جنگ حاکم بود و از تضارب آراء استقبال میشد. در ارتش که سلسله مراتب شدیدتری برقرار بود وقتی اختلاف نظری پدید میآمد، فرماندهان ردههای پایینتر از مافوقهای خود تبعیت میکردند ولی دیدگاههایشان در میدان عمل تأثیر خود را داشت. گاهی اوقات بین فرماندهان سپاه حتی برای انجام یک عملیات اختلاف نظر پدید میآمد. مثلا در جریان طرحریزی عملیات والفجر ۸ بعضی از فرماندهان سپاه با عبور از رودخانه اروند به دلیل مشکلات نداشتن پل و ابهام در پشتیبانیهای مورد نیاز پس از انجام عملیات، موافق نبودند، بنابراین آنها در مرحله اول عملیات بهکار گرفته نشدند ولی پس از مشاهدۀ پیروزیها، این فرماندهان نیز با یگانهای خود به منطقۀ عملیات آمدند و در ادامۀ عملیات شرکت کردند و حماسههای ماندگاری آفریدند.
نظر شما :