وضعیت رسانه‌ها در سال ۵۳: منع مذهبی برای رادیو ـ تلویزیون/ تیراژ ۴۰۰ هزارتایی روزنامه‌‌ها/ استقبال ۲۷ درصدی از سینما

۰۵ مرداد ۱۳۹۲ | ۱۸:۴۴ کد : ۳۴۱۲ از دیگر رسانه‌ها
تاریخ ایرانی: نتایج یک پیمایش اجتماعی در سال ۱۳۵۳ که در شماره اخیر مجله «مهرنامه» منتشر شده، حاوی آمار جالبی از میزان استفاده مردم از رسانه‌ها در آن دوره است.

 

بر اساس یافته‌های پیمایش درباره مصرف رسانه به خصوص رادیو و تلویزیون، بیش از دو سوم پاسخگویان دارای دستگاه گیرنده رادیو بودند. این نسبت در میان شهرنشینان بیشتر از روستاییان بود. مالکیت رادیو در گروه‌های درآمدی بالا‌تر و شهرنشینان بیشتر بود. گوش دادن به رادیو در بین جوانان، افراد باسواد‌تر و دارای درآمد بالا‌تر بیشتر بود.

 

معنای این داده‌ها آن است که گروه‌های جوان و تحصیلکرده و شهری بیشتر از دیگر گروه‌های اجتماعی به پدیده‌های نو تمایل داشتند. اگر این اطلاعات را با غیرشنونده‌ها مقایسه کنیم، مساله روشن‌تر می‌شود. پاسخگویان در بیان دلیل گوش نکردن به رادیو، به دسترسی نداشتن (۴۶ درصد) و سپس منع مذهبی (۲۶ درصد) اشاره کرده بودند. ۱۱ درصد هم دلیل گوش نکردن را کمبود وقت دانسته بودند. این عدم دسترسی و منع مذهبی در بین روستاییان و سطوح پایین تحصیلی و عامل کمبود وقت در بین افراد دارای تحصیلات بالا‌تر بیشتر بود.

 

نتیجه پیمایش نشان می‌داد که میان درآمد و سطح تحصیل رابطه مستقیمی وجود دارد یعنی افرادی که در سطح تحصیلی بالاتری قرار دارند، درآمد بیشتری دارند. با توجه به تمرکز دلایل مذهبی در این گروه‌ها، می‌توان گفت شکاف اقتصادی یا به عبارت دیگر، شکاف طبقاتی با تفاوت گرایش‌های فرهنگی روی هم افتاده بودند.

 

نکته دیگر درباره رادیو، مشکل ارتباطی این رسانه با توده‌های وسیع‌تر مردم بود. ۶۶ درصد شنوندگان رادیو، پیام‌های خبری را درک می‌کردند یا به تعبیر دیگر، زبان خبر رادیو را می‌فهمیدند. این نسبت در بین افراد شهری، بیشتر بود. ۵۶ درصد روستاییان قادر به فهم اخبار رادیو نبودند. دلیل این مساله سواد بود. به این معنا که رسانه با گروه‌های باسواد‌تر ارتباط بهتری برقرار می‌کرد. در بین افراد بی‌سواد، ۴۰ درصد پیام‌های خبری را می‌فهمیدند، یعنی نزدیک به نیمی از افراد بی‌سواد، زبان رسانه را نمی‌فهمیدند.

 

مالکیت گیرنده‌های تلویزیون به اندازه رادیو نبود و با درآمد و سواد رابطه داشت. با آنکه تعداد دارندگان تلویزیون کمتر از رادیو بود، ولی کسانی که تلویزیون داشتند، از این رسانه بیشتر از رادیو استفاده می‌کردند. ۵۲ درصد به صورت روزانه از رادیو و ۸۵ درصد از تلویزیون به صورت روزانه استفاده می‌کردند.

 

هر خانوار به صورت متوسط روزانه سه ساعت و ۵۰ دقیقه تلویزیون تماشا می‌کرد. این میزان برای رادیو دو ساعت و نیم بود. با وجود آنکه تلویزیون نسبت به رادیو بیشتر مورد استفاده قرار می‌گرفت ولی میزان رضایت از آن پایین‌تر از رادیو بود. یکی از دلایل نارضایتی از برنامه‌های تلویزیونی، سهم بالای برنامه‌های خارجی در این رسانه بود.

 

سینما: بر اساس یافته‌های به دست آمده، تنها ۲۷ درصد پاسخگویان به سینما می‌رفتند. زنان کمتر از مردان به سینما می‌رفتند و بخشی از دلایل آن به فضای سینما در آن سال‌ها باز می‌گشت. نزدیک به دو سوم مردان حاضر نبودند زنان خود را به سینما ببرند. به همین دلیل است که علی اسدی [پژوهشگر این پیمایش] سینما را تفریح مردان جوان شهری می‌داند. احتمالا تابلوی لژ خانوادگی بر سر در سینماهای آن زمان که به عنوان امتیاز سالن محسوب می‌شد، بیانی از نگرش بدبینانه نسبت به فضای سینما بود.

 

در این تحقیق از پاسخگویان دلایل عدم استفاده از رسانه سوال شده است. یکی از دلایل مهمی که ذکر شده، منع مذهبی و احساس گناه در استفاده از رسانه‌هاست. نسبت پاسخگویانی که به منع مذهبی در عدم استفاده از رسانه اشاره کرده‌اند، در مورد رادیو ۲۱ درصد، در مورد تلویزیون ۱۱ درصد و در مورد سینما ۲۳ درصد است. انتظار معقول این است که این نسبت برای تلویزیون بالا‌تر از رادیو باشد. اما چرا این نسبت کمتر است؟ احتمالا این سوال از افراد دارای گیرنده تلویزیون پرسیده شده است زیرا بر اساس جداول ارائه شده، این سوال، هیچ پاسخگویی در بین روستاییان نداشته است و نسبت پاسخ‌ها به حسب گروه‌های سنی یا درآمدی و مانند آن نیز اندک است. اگر این احتمال درست باشد، تا حدی این تفاوت قابل فهم است.

 

در هر حال، بخشی از جامعه به دلایل مذهبی، تمایلی به استفاده از رسانه‌های جدید نداشتند. این بی‌میلی در مورد سینما زیاد‌تر بود زیرا فضای آن با فضای مذهبی فاصله بیشتری داشت. در مورد رادیو نیز داشتن آن به معنای استفاده یا موافقت با برنامه‌های آن نبود. بخشی از جامعه مذهبی ایران از رادیو برای مقاصد خبری و شنیدن داستان یا برنامه‌های مذهبی استفاده می‌کردند. این کاربرد تا حدی نفوذ رادیو را در ایران آن زمان توضیح می‌دهد. برنامه‌های مذهبی رادیو در شمار پنج برنامه جذاب برای شنوندگان قرار دارد. ۱۶ درصد پاسخگویان برنامه‌های مذهبی و ۶۲ درصد نیز برنامه‌های خبری را برنامه‌های جذاب رادیو دانسته بودند.

 

مطبوعات و کتاب: در حالی که رسانه‌های جدید وارد جامعه شده بودند و به سرعت هم نفوذ پیدا کرده بودند، رسانه‌های مکتوب که قدمت بیشتری داشتند، کمتر مورد استفاده قرار می‌گرفتند. تیراژ چهار روزنامه اصلی آن زمان (یعنی کیهان، اطلاعات، رستاخیز و آیندگان) ۴۰۰ هزار نسخه در روز بود. بر اساس یافته‌های به دست آمده، ۳۲ درصد پاسخگویان روزنامه می‌خواندند. این نسبت در بین دارندگان تحصیلات عالی ۵۰ درصد و در میان دارندگان تحصیلات متوسطه ۲۷ درصد بود. کسانی که روزنامه نمی‌خوانند به نبود فرصت (۴۱ درصد)، بی‌علاقگی (۱۵ درصد) و بی‌پولی (۶ درصد) اشاره کرده‌اند. مجله‌ها خواننده بیشتری داشتند. ۱۸ درصد پاسخگویان به صورت مرتب روزنامه می‌خوانند (روزانه). این نسبت برای مجله ۲۶ درصد بود. مردان بیشتر روزنامه‌خوان و زنان بیشتر مجله‌خوان بودند. وضعیت کتاب بد‌تر از روزنامه و مجله بد‌تر بود. تنها ۹ درصد پاسخگویان کتاب می‌خواندند. این نکته، شکاف بین محصولات فرهنگی مکتوب و رسانه‌های شنیداری و تصویری را نشان می‌دهد.

 

به نظر می‌آید رسانه‌ها بیشتر کارکرد تفریحی داشتند. ۶۶ درصد افراد در پاسخ به این سوال که مهم‌ترین خبر هفته گذشته چه بود، نتوانستند خبری را نام ببرند. ممکن است این پاسخ، نوعی واکنش از روی ترس باشد. در عین حال، نشانه‌ای از بی‌توجهی به رویدادهایی است که در اطراف آنان اتفاق می‌افتد. علاوه بر آن از ناکارایی رسانه‌ها در افزایش سطح آگاهی حکایت می‌کند.

 

این تناقضی مهم در جامعه ایران آن زمان است که فرایند توسعه رسانه‌ها نتوانسته بود به مردم آگاهی دهد و انگیزه آنان را برای مشارکت اجتماعی و سیاسی افزایش دهد. چنین یافته‌ای را باید حاکی از وجود بیگانگی سیاسی در ایران دانست. این تفسیر با یافته‌های دیگری هم تایید می‌شوند (مثل مشارکت پایین در انتخابات یا ارزیابی مشکلات کشور).

 

بر اساس این یافته‌ها می‌توان گفت: رسانه‌های جدید برخلاف این تصور که گرایش‌های مذهبی مانع نفوذ این رسانه‌ها می‌شوند، به سرعت در میان گروه‌های مختلف مردم رواج یافته بودند. البته بخشی از مردم رسانه‌ها را نمی‌پذیرفتند ولی این نسبت به گروه‌های پذیرنده زیاد نبود. با این حال، این پذیرش به معنای موافقت با محتوای برنامه‌های آن نبود. نکته مهم در اینجاست که مردم از رسانه‌های جدید، انتظار سرگرمی داشتند. تلویزیون بیشتر به عنوان وسیله‌ای برای سرگرمی استفاده می‌شد. در میان رسانه‌های مکتوب نیز گرایش به مجلات نشان دهنده کاربرد سرگرم کننده این رسانه‌هاست. در حالی که در رسانه‌های جدید قرار بود مسیر توسعه صنعتی را هموار کنند و توده‌ها را برای مواجهه با رشد اقتصادی آماده کنند ولی کارکرد سرگرم کننده در خدمت این هدف نبود.

 

بخشی از افرادی که به دلیل مذهبی یا فرهنگی نسبت به رادیو و بیشتر تلویزیون، نگاه منفی داشتند، این رسانه‌ها را برای خبر و در مرحله بعد داستان‌های شب استفاده می‌کردند. کتاب قالب اصلی انتقال مفاهیم و برداشت‌های تازه به میان مردم بود. ولی این بخش هم در حاشیه بود و هم به دلیل غلبه فرهنگ روشنفکری، بیشتر به عرصه‌ای برای مخالفت با وضع موجود عمل می‌کرد. کتاب‌های ادبی و مذهبی بیشترین میزان تیراژ را داشتند. با توجه به فضای ادبی در آن سال‌ها، به نظر می‌رسد محتوای آن‌ها هم در مخالفت با وضع موجود بوده است. کتاب‌های مذهبی نیز عملا در برابر فضای رسانه‌ای غالب قرار داشتند. فضای برنامه‌های تلویزیونی مورد موافقت گروه‌ها و گرایش‌های مذهبی نبود. گروه‌های متوسط نیز از برنامه‌های تلویزیون رضایت نداشتند و بیشتر خواهان برنامه‌های داخلی بودند. مخالفت با برنامه‌های خارجی و محتوای آن در میان گروه‌های نخبه نیز ابراز می‌شد.

کلید واژه ها: پیمایش اجتماعی رادیو و تلویزیون مطبوعات ایران


نظر شما :