ابراهیم اصغرزاده : جنبش اصلاحطلبی مدیون روزنامه سلام بود
سالهای آخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ برایم پر از خاطرات تلخ و شیرین است. به خصوص تغییر تیترهای صفحه یک در ساعات پایانی شب و کار کردن با دوستان جدیدی که کم و بیش با ذات رسانه و روزنامهنگاری مدرن آشنایی داشتند. البته نیمکت ذخیرههای «سلام» به مراتب پر ستارهتر بود از تیمی که میدان را به دست گرفته بودند. بازی این سبکی البته در عین هیجان، دردسرساز هم بود. همکاری من با بعضی از این دوستان به سالهای نخست دهه ۶۰ در کیهان و بعدا نیمه آن دهه، جهت انتشار نشریه بعثه حجاج ایرانی در عربستان برمیگشت که کار را ساده و روان میکرد. صفحات و عناوین ابتکاری مانند الو سلام، پیدا و پنهان، اخبار خاکستری و درگوشی، شنیدهها و ناشنیدهها و نظایر آن گرچه در ابتدا با مقاومت منفی و بیرغبتی مواجه میشد اما خوشذوقی و سعهصدر آقای موسویخوئینیها گرهگشا بود.
برخلاف آنچه از وی در اذهان عمومی به عنوان چهرهای انعطافناپذیر نقش یافته و با وجود فقدان سابقه مطبوعاتی رفتار و سلوک ایشان میدان خوبی برای فعالیت جمعی فراهم میساخت. اواخر سال ۱۳۶۴ موسسه و به ویژه روزنامه کیهان، معتبرترین رسانه مکتوب قبل و بعد از انقلاب دو عنصر کلیدی، یعنی سرپرست و قائممقام فرهنگیاش را از دست داد؛ شهید شاهچراغی و مرحوم حسن منتظرقائم. یکی در حادثه سقوط هواپیما به دست دشمن و دیگری در تصادف جادهای. آقای خاتمی که نماینده امام خمینی(ره) بود، از آقای سیدمحمد اصغری جهت سرپرستی دعوت به عمل آورد ولی فرآیند انتخاب قائممقام فرهنگی به دلیل حساسیت سیاسی کیهان و همچنین کسب نظر شوراهای سردبیری، دبیران سرویسها و تحریریههای روزنامه و دیگر نشریات کیهان قدری به تاخیر افتاد. افرادی نظیر آقایان هادی خانیکی، رضا تهرانی، ماشاءالله شمسالواعظین، مسعود غفاری، مصطفی رخصفت، کمال حاج سیدجوادی، یونس شکرخواه، بهروز گرانپایه، غلامرضا موسوی، فریدون صدیقی، مهدی فرقانی، بهروز صحابه، امیرحسین فردی، عباس سلیمینمین، حسین راغفر، شهیدی مودب و خانمها شرکت، صدر، اسکندری، بدیعی و دیگران حضور داشتند. نهایتا من هم به عنوان قائممقام فرهنگی به آن خانواده پیوستم. بعضی از این دوستان همانانی بودند که چند سال بعد به قوام تحریریه «سلام» کمک کردند.
چینش نیروها و جمع شدن آنها به لحاظ سیاسی و فکری بر چه اساسی بود؟ اینکه همه بچههای پیرو خط امام و تسخیرکننده لانه جاسوسی دور هم جمع شدند تا رسانهای منتشر کنند چرا و چطور انجام شد؟
طبیعی است زمانی که پای مجمع روحانیون به عنوان نهاد روحانی میراثدار فقه سیاسی و پویای امام با محوریت اشخاصی همچون موسویخوئینیها، کروبی، خاتمی و موسوی بجنوردی به میان آید به اندازه کافی انگیزه ایجاد میکرد که دوستان خط امامی و فعالان چپ مذهبی در آن وانفسا گردهم آیند و از اندک فرصت به دست آمده زمانی که وزیر ارشاد آقای خاتمی بود این بهره را ببرند. کار سیاسی در خلأ صورت نمیگیرد. علاوه بر امکان حقوقی و توجیه فنی نیازمند بستر اجتماعی مناسب و تقاضای مخاطب است. جامعه ایران به ویژه طبقه متوسط و اقشار شهری پس از پایان جنگ و آغاز سازندگی به فضای بازتر سیاسی و آزادی عمل بیشتر تمایل نشان میداد. عمر کوتاه روزنامه «سلام» همزه وصل دو پرانتز مهم در تاریخ انقلاب بود. یک پرانتز شامل اراده قطعی جناح راست برای یکدست کردن جامعه سیاسی و حذف چپها و پرانتز دیگر حاوی پروژه بحرانسازی تندروهای اصولگرا برای از کار انداختن چرخ اصلاحات و برچیدن یکسره بساط جامعه مدنی. اهمیت تاریخی روزنامه «سلام» به دلیل کاری بود که در این مقطع کرد.
روزنامه «سلام» در فضای بعد از درگذشت امام و آغاز کنارهگیری جناح چپ منتشر شد. آیا کنار گذاشته شدن آنها علت اصلی انتشار روزنامه بود تا جایی که حس شده بود فضایی برای بیان افکار و عقاید آنها نیست و نیاز به رسانهای دارند که حرفهای خود را بزنند؟
داستان انتشار این روزنامه زمانی آغاز شد که محافظهکاران به لطایفالحیل سعی کردند راه ارتباط آنها با مردم را مسدود کنند. ممانعت از چاپ اعلامیه انصراف سه نفر از روحانیون سرشناس جناح چپ، یعنی آقایان موسویخوئینیها، مرحوم توسلی و مرحوم عبایی خراسانی در روزنامههای موجود آن زمان، مجمع روحانیون مبارز را به صرافت انداخت تا خود رسانه داشته باشد. یک روزنامه چپ پیشرو تا حدودی این خلأ را پر میکرد. روزنامهای که آن زمان در اندازه خود صدای لرزان و محتاطی بود که روند اداره امور کشور را به نقد میکشید. پنهان نیست که ما برای مواجهه با موضوعات جدید و سیاستهای دولت هاشمی رفسنجانی به کادر همفکر و منسجمی نیاز داشتیم که باید چارچوبهای فکری و گفتمانی و نه الزاما ایدئولوژیک مجمع را قبول داشته باشند.
در همان شمارههای نخست، «سلام» با چه واکنشهایی مواجه شد؟ آیا گروههای سیاسی و روزنامههای موجود در همان ابتدا متوجه تفاوت شیوه، روش و محتوای روزنامه تازه تاسیس شدند؟
روزنامه «سلام» فراتر از یک نشریه بود. جنبش اصلاحطلبانهای که سرنوشت انقلاب و کشور را تحت تاثیر قرار داد، به عقیده ناظران، مدیون روزنامه «سلام» در ایجاد و تداومش بود. دولت وقت تمایل چندانی به توسعه سیاسی و گشایش فضای باز نشان نمیداد حتی آن را موی دماغ برنامه رشد اقتصادی خود و اجرای سیاست تعدیل میدانست. مواضعی که «سلام» میگرفت مانند انتشار اخباری از نقض حقوق شهروندی، دفاع تلویحی از انتشار و انعکاس اخبار منتقدان یا انعکاس انتقادات اقتصادی و نقد تصمیمات غیرشفاف اقتصادی دولت طبعا خوشایند مقامات رسمی نبود. با نزدیک شدن به انتخابات ریاستجمهوری دوم خرداد ۱۳۷۶، «سلام» تنها نشریهای بود که به طور مستقیم از نامزد مجمع روحانیون مبارز یعنی محمد خاتمی هواداری کرد.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما :