سعدی به روایت سعید وزیری: جاسوس بیگانه را میازار
استاد سعید وزیری که در سال ۱۳۱۸ خورشیدی در ورامین دیده به جهان گشوده، در سال ۱۳۳۸ به استخدام وزارت فرهنگ درآمد، در سال ۱۳۷۳ بازنشسته شد.
وی از سال ۱۳۴۷ تاکنون بیش از ۱۵۰ مقاله و ۳۰ عنوان کتاب در زمینههای تاریخ، میراث فرهنگی و داستان منتشر کرده که از کتب وی در زمینه داستان میتوان به قهوه خانه سر گذر، شهر مرموز، تب بلوغ، شخصیت، کوچ پاییزی، «خانه، کوچه، مدرسه»، مدرسه آبعلی، تابستان تلخ، آفتاب لب بام، کلاس گم شده، خواستگاری، خاتون معارف ایران و سفر به روزگار جوانی اشاره کرد.
وزیری در زمینه ادبیات فارسی نیز کتب گزیده شاهنامه، فردوسی و شاهنامه از نگاه دیگر، تاریخ ادبیات داستانی در ایران از روزگار باستان تا مشروطه، حکایتنامهها، اسکندر در شاهنامه، دیون اشعار (رنگین کمان باغ دانایی)، مولانا در تهذیب زبان فارسی و در زمینه فلسفه و منطق نیز کتاب سیری در منطق و در سفرنامهنویسی کتابهای دیدار از اویرک، از کعبه عالم تا کعبه آدم، در هوای خورشید (سفرنامه سوریه) و سفر به کشور شیرین (سفرنامه ارمنستان) را به رشته تحریر درآورده است.
از آنجا که در تقویم رسمی کشور، روز اول اردیبهشت را روز جهانی سعدی شیرازی نامگذاری کردهاند، برای شناخت اندیشه و شخصیت سعدی شیرازی، به سراغ استاد سعید وزیری رفته و گفتوگویی را با وی ترتیب دادهایم که از منظرتان میگذرد:
سعدی تحت تأثیر فردوسی است
سعید وزیری در گفتوگو با خبرگزاری مهر در خصوص شناخت بیشتر سعدی بیان داشت: شناخت سعدی از چند منظر از جمله شاعر و نویسنده قابل بررسی است که نمونه خوب شعر و نثر سعدی را در دو کتاب بوستان و گلستان میتوان دید؛ کتاب بوستان تنها کتاب حکمی، اخلاقی و اجتماعی است که در قالب شعر حماسی سروده شده؛ «فعولن فعولن فعل» یعنی بحر متقارب که بحر حماسی است، به طوری که با مطالعه بوستان، انسان احساس میکند سعدی تحت تأثیر فردوسی است.
وی در ادامه گفت: در این کتاب با شاعری روبرو میشویم که از طرفی به مسائل اخلاقی میپردازد و از سویی به مسائل سیاسی توجه دارد و از طرف دیگر به مسائل روانشناسی و جامعهشناسی ارتباط پیدا میکند؛ تحت تأثیر بودن سعدی از فردوسی را در کتاب بوستان از این منظر میتوان متوجه شد که این کتاب علاوه بر اینکه بر وزن شعرهای شاهنامه است، در بعضی بخشهای آن تأثیرپذیری از فردوسی به چشم میآید، برای نمونه وقتی سعدی میگوید:
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد / که رحمت بر آن تربت پاک باد
میازار موری که دانهکش است / که جان دارد و جان شیرین خوش است
این مورخ و پژوهشگر ادبی ادامه داد: افزون بر اینکه سعدی با گفتن همین دو بیت فوق خواننده را به داستان ایرج و برادرانش در شاهنامه میکشاند، خود چنان تحت تأثیر بیت دوم این شعر قرار گرفته است که آن را به عنوان شاهد مثال از فردوسی نقل کرده و خود نیز کوشش دارد تا بیتی به همین شیوه بسراید مانند شعر زیر:
سیاه اندرون باشد و سنگدل / که خواهد که موری شود تنگدل
فرهنگ ایرانی و اسلامی در آثار سعدی ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند
وی اظهار داشت: سعدی ایرانی است و به زبان فارسی شعر میگوید و مینویسد و از بسیاری از شخصیتهای تاریخی ایران مانند فریدون به نیکی یاد میکند و از بسیاری از شخصیتهای حماسی ایران مانند رستم زال ستایش میکند، اما باید توجه داشته باشیم که این شاعر گرانقدر ایرانی مسلمان است و حتی دل در گرو آل محمد دارد.
وزیری عنوان داشت: بنابراین چه در گلستان و چه در بوستان کوشش کرده است که اخلاق اسلامی را در بین حکایتهای مطرح شده به صورتی نشان دهد.
وی اضافه کرد: میتوان گفت ملیت ایرانی و دین اسلام در اندیشه سعدی پیوند عمیقی با یکدیگر دارند و شاید سعدی از معدود شاعران و ادیبانی است که به مناسبتهای گوناگون از احادیث و آیات قرآنی بهره میگیرد؛ به عنوان مثال در یکی از حکایتهای گلستان، سعدی یک آیه از آیات قرآن را در شعری میآورد و با این کار نشان میدهد که آیات قرآن خود میتوان در وزن عروضی قرار گیرد و از طرفی، استفاده از این آیات کمک به فهم داستان میکند.
سعدی به پادشاهان توصیه میکند: جاسوس بیگانه را میازار
این مورخ و پژوهشگر ادبی در خصوص اندیشه سعدی که در آن نوعی تساهل و مدارا وجود دارد، بیان داشت: سعدی در دورهای زندگی میکند که مغولان بر این کشور مسلط شدهاند، بنابراین سعدی نیز نمیتواند از کنار حادثههای تاریخی بیاعتنا بگذرد و سکوت کند و به همین دلیل است که وی با درایت کامل و هوشیاری در ضمن اینکه شاهان و فرمانروایان را به ظاهر نصیحت میکند، اما به آنان هشدار میدهد که چگونه باید رفتار کنند.
وی افزود: برای مثال به پادشاهان میگوید اگر بیگانهای در کشورت پیدا شد و دریافتی که جاسوس است، وی را میازار که شعر سعدی در این باره چنین است:
غریبی که پر فتنه باشد سرش / میازار و بیرون کن از کشورش
تو گر خشم بر وی نگیری رواست / که خود، خوی بد دشمنش در خفاست
وزیری تأکید کرد: اما سعدی میگوید اگر این جاسوس غیرغریب باشد، یعنی خودمانی و اهل کشور باشد، نیازی نیست که او را بیرون بفرستید که در اشعارش میگوید:
و گر پارسی باشدش زاد و بوم / به صنعاش مفرست و سقلاب و روم
هم آنجا امانش مده تا به چاشت / نشاید بلا بر دگر کس گماشت
که گویند برگشته باد آن زمین / کز او مردم آیند بیرون چنین (باب عدل و تدبیر و رای کتاب بوستان)
سعدی مروج اندیشه تساهل و مدارا با خلق خدا بود
وزیری در ادامه گفت: برای نمونه میتوان در آثار سعدی نوعی از اندیشه تساهل و مدارا را یافت، چرا که وی مروج این اندیشه بود:
بر آن باش تا هر چه نیت کنی / نظر در صلاح رعیت کنی
الا تا نپیچی سر از عدل و رای / که مردم ز دستت نپیچند پای
گریزد رعیت ز بیدادگر / کند نام زشتش به گیتی سمر
بسی برنیاید که بنیاد خود / بکند آنکه بنهاد بنیاد بد
خرابی کند مرد شمشیرزن / نه چندان که دود دل طفل و زن
و سعدی توصیه میکند که:
خدا ترس را بر رعیت گمار / که معمار ملک است پرهیزگار
بداندیش توست آن و خونخوار خلق / که نفع تو جوید در آزار خلق
ریاست به دست کسانی خطاست / که از دستشان دستها بر خداست
این مورخ و پژوهشگر ادبی بیان داشت: سعدی در کتاب بوستان در مورد مسافران توریست، بازرگانان و سفیران کشورهای خارجی در توصیه به حاکمان و زمامداران چنین میگوید:
بزرگان، مسافر به جان پرورند / که نام نکویی به عالم برند
تبه گردد آن مملکت عنقریب / کز او خاطر آزرده آید غریب
غریب آشنا باش و سیاح دوست / که سیاح جلاب نام نکوست
نکودار ضیف و مسافر عزیز / وز آسیبشان بر حذر باش نیز
ز بیگانه پرهیز کردن نکوست / که دشمن توان بود در زی دوست
سعدی به دنبال تعامل با افراد مخالف خود بود
وی در خصوص پیام سعدی با گذشت قرنها برای جامعه امروز ایران گفت: آنچه سعدی در گلستان و بوستان مطرح میکند نتیجه تجربه، تحقیق و دقت نظر است؛ دیدن شهرهای مختلف و کشورهای گوناگون به سعدی شیرازی نشان داده که باید نوعی تعامل با افرادی که همدین، همکیش و همزبان انسان نیستند، برقرار کند اما این مساله هرگز به آن معنی نیست که سعدی اندیشه مستقلی ندارد.
وزیری ادامه داد: تساهل سعدی را باید نوعی مدارای سازنده به حساب آورد؛ بحث این است که نباید فکر کنیم که من عاقلترم و تو عاقل نیستی، باید با یکدیگر گفتوگو کنیم و بشنویم که حرف دو طرف چیست.
این مورخ و پژوهشگر با تأکید بر ماندگاری و تأثیرگذاری اندیشه سعدی گفت: ممکن است یک عالم مسیحی یا یک عالم مسلمان در زمینه مسیحیت یا اسلام صاحبنظر باشد و مورد تأیید پیروان دینی قرار گیرد که از آن پیروی میکنند اما برای جهانی شدن اندیشه، ضروری است که افزون بر اعتقادات دینی و رفتار عملی درست در آیین و مذهب خود، نگاهی به افراد غیرمذهب خود نیز داشته باشد.
وی اضافه کرد: در حقیقت همانطور که اسلام به مساله رحیم و رحمان بودن توجه دارد، به انسانها جدا از اینکه دارای چه آیینی هستند مهر بورزد؛ برای مثال سعدی مسلمان متشرع و شیخ است و خطابه دینی میخوانده و با فقه اسلامی آشناست به طوری که در بوستان با صراحت میگوید: که را شرع فتوا دهد بر هلاک / الا تا نداری ز کشتنش باک
وزیری در ادامه بیان کرد: در این بیت، هم به شرع احترام میگذارد و هم فتوای شرعی را لازم میشمرد، اما در دنباله بیتهای بعدی میگوید کسی محکوم است و باید مجازات شود، ولی باید توجه داشت که: و گر دانی اندر تبارش کسان / بر ایشان ببخشای و راحت رسان
سعدی متشرع مسلمان اهل فتوایی بود که جهانی فکر میکرد
وی ادامه داد: سعدی متشرع مسلمانی بود که اهل فتوا ولی جهانی فکر میکرد و بین اینها تضادی نمیدید، وی در اصل، جهانی فکر کردن و بومی اندیشیدن را در پیوند یکدیگر میداند، چنانچه در شعری، گزارهای فلسفی اما جهانی ابراز میدارد که میگوید:
گنه بود مرد ستمگاره را / چه تاوان زن و طفل بیچاره را؟
و بعد در شعر معروف خود، تبلور اندیشه تساهل و مدارا را میگوید:
بنی آدم اعضای یکدیگرند / که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار
وزیری در ادامه به غزلسرا بودن سعدی اشاره کرد و عنوان داشت: سعدی به جز گلستان و بوستان، به عنوان یک شاعر غزلسرا شناخته شده، غزلهای سعدی روان، ساده، زیبا و به دور از هر گونه پیچیدگی است و بیشتر غزلهای سعدی از عشقهای زمینی سخن میگوید؛ با این همه برخی از غزلهای وی را میتوان عرفانی دانست که فقط به یک بیت از یک غزل وی اشاره میکنم:
گر بیایی دهمت جان ور نیایی کشدم غم / من که بایست بمیرم چه بیایی، چه نیایی
وی با اشاره به بحث عالم و زاهد در اندیشه سعدی نیز افزود: سعدی مساله عالم و زاهد را در چند بیت به روشنی توضیح میدهد و چنین نتیجه میگیرد که خود بر این باور است که باید عالم بود نه زاهد که در یکی از اشعار او آمده است:
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه / بشکست صحبت اهل طریق را
گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود / تا انتخاب کردی از آن این طریق را
گفت آن گلیم خویش برون میبرد ز آب / وین سعی میکند که بگیرد غریق را
این پژوهشگر ادبی در ادامه به موضوع تاریخ تولد سعدی اشاره کرد و بیان داشت: فکر میکنم اولین کسی که تاریخ تولد سعدی را بنا به استنادی سال ۶۰۶ دانسته است، دکتر رضازاده شفق است و بسیاری از پژوهشگران دیگر به سخنان وی استناد جستند اما به نظر میآید که نباید این تاریخ درست باشد؛ پیش از این در سال ۱۳۴۹ خورشیدی در مقالهای با عنوان «شناسنامه سعدی» در نشریه «زیبایی و زندگی» و سالها بعد در نشریه «رشد معلم» نظر خود را گفتهام.
وی افزود: این تاریخ نمیتواند تاریخ درست ولادت سعدی باشد زیرا در گلستان با داستانی روبرو میشویم که این داستان با همه حادثههای تاریخی تطبیق میکند و سعدی به صورت اول شخص مفرد این داستان را چنین بیان میکند که سالی که محمد خوارزمشاه و خطا بنا به مصلحتی صلح اختیار کرده بودند به جامه ناشناس درآمدم، پسری دیدم نحوی، مقدمه نحو زمخشری در دست گرفته بود و میخواند، گفتم: ای پسر! خوارزم و خطا صلح اختیار کردند اما عمر و زید را همچنان خصومت باقی است؛ خندید و مولدم پرسید، گفتم: خاک پاک شیراز، گفت: از سخنان سعدی چه داری؟
وزیری در پایان گفت: اکنون با توجه به این حکایت، این سوال پیش میآید که چگونه در سال ۶۱۱ که این صلح اتفاق افتاده است، سعدی پنج، شش ساله میتوانسته شاعری شناخته شده باشد؟ این بحث همچنان میتواند ادامه پیدا کند؛ در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
منبع: خبرگزاری مهر
نظر شما :