ماجرای نامه صیاد شیرازی به کروبی
ماجرا از این قرار بود که سالها پیش، وقتی که او (شهید صیاد شیرازی) شب و روزش را در جبهه میگذراند، بنیاد شهید به تعدادی از خانوادههای شهدا و جانبازان در یکی از شهرکهای تازه تاسیس شمال تهران زمین میداد.
آنان که از زندگی فرماندهشان اطلاع داشتند، به فکر خانواده او افتادند. آنها فکر میکردند صیاد به خانوادهاش بیاعتناست. فردا که آبها از آسیاب بیفتد، او حتی زنده هم بماند، چه بسا خانوادهاش سایبانی نداشته باشند.
آن روزها خانواده او در خانه سازمانی ارتش زندگی میکردند. پس دوستان او تصمیم گرفتند از رئیس بنیاد شهید برای فرمانده نیروی زمینی که از قضا خود جانباز هم بود، قطعه زمینی بگیرند.
حجتالاسلام کروبی هم که از زندگی او بیاطلاع نبود، موافقت کرد و کار صورت گرفت. یاران فرمانده برای اینکه او را در مقابل کار انجام شده قرار دهند، وام گرفتند و حتی خود نیز پولی فراهم کردند و دست به کار ساختمانسازی شدند. تا اینکه در نیمه کار صیاد فهمید. به آنان به شدت تاخت. عصبانیتش که فروکش کرد، از آنان عذر خواست. گفت میداند آنان قصد خدمت به او و خانوادهاش داشتهاند اما او چنین استحقاقی ندارد. بعد برای آقای کروبی نامه نوشت و بعد از تشکر از مساعی او در حل مسکن ایشان گفت: «... اکنون در وضعیتی قرار دارم که احساس میکنم به ازای رسیدن به مسکن، بهای گرانی را دارم میپردازم؛ آن هم ثمره همه مجاهدتهای فی سبیلاللهی (که اگر خداوند آن را تایید فرماید) که قلبم رضایت نمیدهد چنین شود. لذا با توجه به اینکه خدا میداند نه تنها خود را لایق چنین عنایاتی از جمهوری اسلامی نمیدانم بلکه همچنان مدیون هستم و باید تا روزی که نفس در بدن دارم عاشقانه به اسلام عزیز خدمت نمایم، قاطعانه اقدام فرمایید که ساختمان نیمهکاره اینجانب را از طرف بنیاد شهید تحویل گرفته و فقط مخارجی را که اضافه بر وام واگذاری (مبلغ چهارصد هزار تومان) هزینه شده است به ما پرداخت نمایند تا به صاحبانش مسترد نمایم.»
منبع: افکار نیوز به نقل از کتاب «در کمین گل سرخ»
نظر شما :