احسان نراقی به روایت غلامعباس توسلی: ابتکاراتش را باید ارج نهاد

۱۳ آذر ۱۳۹۱ | ۱۴:۳۵ کد : ۲۸۳۵ از دیگر رسانه‌ها
محسن آزموده: احسان نراقی (۱۳۹۱-۱۳۰۵) چهره‌ای نام آشنا بود، نه فقط به دلیل کار روشنفکری و حضور مستمرش در عرصه فرهنگی ایران که به دلیل فعالیت‌های متنوع اجتماعی و سیاسی. مخالف کم نداشت، از چپی‌ها و توده‌ای‌ها که کمونیست‌ستیزی آشکار او را نمی‌پسندیدند تا فردیدی‌هایی که اظهارات بی‌پروایانه او درباره استادشان را خوش نمی‌داشتند، نگاه رسمی نیز مدام فعالیت‌های پیش از انقلاب او را در بوق و کرنا می‌کرد. با وجود همه این موارد اما نمی‌شد تاثیر و اهمیتش را نادیده گرفت، هم به لحاظ تاثیری که در گسترش جامعه‌شناسی به عنوان دانشی جدید در ایران بر عهده داشت و هم از این منظر که یکی از روشنفکران برجسته دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ ایران بود و نامش همواره در کنار چهره‌هایی چون سید حسین نصر، داریوش شایگان، رضا داوری، داریوش آشوری و احمد فردید مطرح بود.

 

اهل کاشان بود و تحصیلاتش را‌‌ همان جا آغاز کرد اما سال دوازدهم را در دارالفنون به پایان رساند، در سال‌های جوانی تمایلات چپی داشت و وقتی هم که بعد از دو سال تحصیل حقوق به توصیه پدر برای اخذ کار‌شناسی جامعه‌شناسی روانه ژنو سوئیس شد، همچنان فعالیت‌های مختصر چپی داشت تا اینکه از ایشان گسست و وقتی در سال ۱۳۳۱ به ایران بازگشت، طرفدار مصدق محسوب می‌شد. بعد از دو سال اقامت در ایران به فرانسه رفت و از سوربن دکترای جامعه‌شناسی گرفت. سال‌ها بعد موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی را تاسیس کرد و ۱۲ سال یعنی تا انقلاب ۱۳۵۷ مدیر آن بود.‌‌ همان سال‌ها تصدی اداره جوانان سازمان آموزش علمی و فرهنگی ملل متحد یونسکو را بر عهده گرفت. اما بعد از انقلاب مدتی دستگیر شد. نراقی همواره به عنوان تنها ایرانی که به معاونت سازمان یونسکو رسیده شناخته می‌شد و دو بار نشان لژیون دونور را از روسای جمهور فرانسه گرفت. مدت‌ها بیمار بود تا اینکه صبح روز یکشنبه دوازده آذر در منزلش در تهران درگذشت. با دکتر غلامعباس توسلی، استاد بازنشسته جامعه‌شناسی تهران گفت‌وگویی مختصر در این زمینه صورت داده‌ایم که از نظر می‌گذرد.

 

سابقه آشنایی‌تان با ایشان را بفرمایید.

 

آشنایی من با ایشان به سال ۱۳۳۶ برمی‌گردد، در آن زمان من دانشجوی سال آخر دانشسرا بودم و ایشان به تازگی تحصیلاتشان در رشته جامعه‌شناسی و عمدتا مردم‌شناسی در سوئیس و فرانسه به پایان رسیده بود و از خارج بازگشته بود. البته ایشان تز دکترایشان را در سوربن فرانسه نوشته و منتشر کرده بود. ایشان به ایران آمده بود و می‌خواست استخدام شود. در آن زمان در دانشگاه عالی استخدام و مشغول به کار شدند. درس بنده هم تمام شد و شاگرد اول شدم و برای ادامه تحصیل به خارج رفتم. در آنجا نیز گاه به گاه ایشان را می‌دیدم که به یونسکو و سایر مراکز فرهنگی برای ایراد سخنرانی دعوت می‌شد. وقتی در سال ۱۳۴۵ به ایران برگشتم، ایشان مدیر موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران بودند و شهرت زیادی در زمینه تحقیقات اجتماعی داشت. البته رییس این موسسه مرحوم دکتر غلامحسین صدیقی بود. دکتر نراقی در این موسسه نقش مهمی در گسترش تحقیقات اجتماعی داشتند. در آن زمان موسسه هنوز شکل سازمانی رسمی مثل امروز نداشت و افراد زیادی از نویسندگان و روشنفکران در آنجا فعالیت می‌کردند. دکتر نراقی من را به گروه تحقیقات شهری جامعه‌شناسی دعوت کردند تا در این موسسه با ایشان همکاری کنم.

 

مثلا یکی از کارهایی که صورت گرفت، طرح جامع اراک بود. همزمان بنده در دانشگاه عالی هم فعالیت می‌کردم. در سال ۱۳۵۱ که دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران تاسیس شد، ایشان از من خواست که تقاضای انتقال به دانشگاه تهران را بدهم، من این کار را کردم و در دانشگاه تهران مشغول به کار شدم. همچنین با ایشان در انجمن جامعه‌شناسی که زیر نظر دکتر صدیقی بود، همکاری می‌کردم و این فعالیت مستمر همواره ادامه داشت.

 

 

آیا این همکاری بعد از انقلاب هم ادامه داشت؟

 

ایشان از سال ۱۳۵۰ که هنوز دانشکده علوم اجتماعی وجود نداشت و فقط یک گروه جامعه‌شناسی دانشکده ادبیات وجود داشت، در ایران کار می‌کرد. البته موسسه از دانشگاه استقلال داشت و با درآمدهای جانبی‌ای که از موسسات و نهادهای مختلف می‌گرفت، امورش را می‌گذراند. ایشان ارتباطات فراوانی با موسسات و نهادهای دولتی و غیردولتی داشتند و برای کارهای تحقیقاتی بودجه می‌گرفت. قبل از اینکه موسسه تبدیل به دانشکده شود، ایشان در یونسکو پستی گرفتند و مدیر بخش جوانان در یونسکو شدند و عازم اروپا شدند. البته گاهی هم برمی‌گشتند، اما ما از سخنرانی‌های ایشان استفاده می‌کردیم. در سال‌های اول انقلاب مدتی را در زندان بودند و سپس از ایران خارج شدند به یونسکو رفتند و‌‌ همان جا فعالیت می‌کردند. اما همیشه به ایران سر می‌زد و سخنرانی می‌کرد یا آثارش را منتشر می‌کرد. اما به دلیل فضای خاص دانشکده کمتر به دانشگاه می‌آمد، زیرا فرهنگ جامعه عوض شده بود و بسیاری از همکاران ایشان بازنشسته شده بودند.

 

 

نقش احسان نراقی را‌ در توسعه و گسترش جامعه‌شناسی در ایران چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 

ایشان از لحاظ راه انداختن تحقیقات اجتماعی به سبک جامعه‌شناسی در ایران نقش موثری داشت، زیرا موسسه تحقیقات علوم اجتماعی به همت پشتکار و فعالیت ایشان راه‌اندازی شده بود. ایشان توانست افراد مختلفی را به آنجا جذب کند، نه فقط دانشجویان دوره‌های عالی جامعه‌شناسی که از سایر رشته‌ها نیز محققان و نویسندگان به این موسسه مراجعه می‌کردند. افرادی مثل جلال آل‌احمد و غلامحسین ساعدی در این موسسه حضور داشتند و فعالیت می‌کردند. موسسه در زمان ایشان بسیار پرتحرک و فعال بود و افراد فراوانی چه در آموزش و چه در تحقیق در آنجا فعال بودند. منتها روش ایشان خاص بود و همین امر سبب شد که موسسه در زمینه جهانی شدن چندان موفق عمل نکرد و وقتی ایشان رفتند کیفیت فعالیت‌های موسسه افت کرد و بوروکراسی برقرار شد و نظم آنجا به هم خورد و کسان دیگری که آمدند، نتوانستند امور را مثل ایشان پیش ببرند. موسسه البته همچنان به عنوان بخشی از دانشکده علوم اجتماعی برقرار بود ولی امکاناتش محدود شد، زیرا دکتر نراقی با دستگاه‌های دولتی مثل سازمان برنامه و شرکت مسکن و خود شخص هویدا روابط دوستانه داشت و از آن‌ها برای کارهای موسسه کمک می‌گرفت. بنابراین در یک دوره‌ای موسسه هم کتاب منتشر می‌کرد و هم تحقیقاتی صورت می‌گرفت و حدود بیش از ۵۰ نفر در آن فعالیت می‌کردند و در زمینه جامعه‌شناسی سیاسی، جامعه‌شناسی شهری، جامعه‌شناسی روستایی، برنامه‌ریزی شهری و... تحقیقات گسترده‌ای صورت گرفت. این امر هم تا حدودی به دلیل روحیات و ویژگی‌های شخصیتی ایشان بود که می‌توانست در فقدان امکانات زیاد فعالیت‌های فراوانی صورت دهد.

 

 

سهم احسان نراقی به عنوان یکی از شناخته‌شده‌ترین روشنفکران معاصر ایران در عرصه فکری و روشنفکری ایران چه بود؟

 

به نظر من ایشان در دوران پر چالشی در ایران فعالیت می‌کرد، مراحل دانشگاهی را طی کرد و به درجه استادی رسید، ارتباطات فراوانی با افراد مختلف داشت و فعالیت خودش را به سطح بین‌المللی رساند، چنان که به عنوان مدیر در یونسکو پذیرفته شد. در داخل ایران هم همواره در جراید و محیط‌های دانشگاهی حضور داشت و از این حیث چهره‌ای شناخته‌ شده و مطرح بود. این به آن معنا نیست که هر کار او مورد تایید است، اما نمی‌توان فعالیت‌های مفید او را نادیده گرفت. ممکن است نقایصی در کار او باشد که از نظر کسانی که مسائل را زیر ذره‌بین قرار می‌دهند، پذیرفته نشده باشد، اما نمی‌توان نقشی را که ایشان در شکل‌گیری تحقیقات علوم اجتماعی ایران داشت را منکر شد. ایشان با وجود تشنجات سال‌های منتهی به انقلاب در دانشگاه‌ها کار خود را می‌کرد و فعالیت‌هایش را ادامه می‌دهد. از این لحاظ ایشان در کنار چهره‌های برجسته نسل اول جامعه‌شناسان قرار می‌گیرد که در نبود هر گونه فعالیت علمی جریانی در زمینه تحقیق مسائل اجتماعی ایجاد کرد. این ابتکار را باید ارج نهاد.

 

 

منبع: روزنامه اعتماد

کلید واژه ها: احسان نراقی غلامعباس توسلی


نظر شما :