پاسخ حشمتی به کدیور درباره آیتالله شریعتمداری: ممانعت از مداوای مخالف از امام بعید است
جناب آقای دکتر محسن کدیور
مطلبی به نقل از سایت شما در تاریخ ۹۱/۸/۱۳ در سایتها منتشر شده است که دور از انتظار بود. امیدوارم به تذکرات برادرانه اینجانب دقت کنید.
۱) به دو نکته در این نامه اشاره کردهاید. درباره مصادره اموال آیتالله شریعتمداری و درباره ممانعت از درمان آن مرحوم، که در خصوص آن اسنادی ارائه شده است؛ شما بهتر از بنده میدانید که انتشار اسناد درباره اتفاقات سال ۱۳۶۱ و سپس قضاوت کردن درباره آن حداقل کم لطفی است، خصوصاً برای نسل جوان که از وقایع روزهای انقلاب و تحرکات مخالفین انقلاب اسلامی بیخبر هستند. خوب بود در این اسناد رابطه بین حزب خلق مسلمان و آیتالله شریعتمداری و غائلههای تبریز و قم را نیز بازگو میکردید. بر اساس اسناد ارائه شده همه اموال آیتالله شریعتمداری به جز منزل مسکونی ایشان توقیف و در اختیار دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم قرار گرفته است. اتفاقاً یادداشت شما نشان میدهد که ستاد اجرای فرامین حضرت امام(س) اخیراً نسبت به توقیف منزل مسکونی ایشان اقدام کرده است که باید درباره درستی اقدام این ستاد خود پاسخگو باشد.
در عین حال آنچه در اسناد و خاطرات هست رعایت حدود و احترام به مرجعیت و پرهیز از اقدامات تند علیه این مرجع میباشد. البته یادآور شوم که از عملکرد بعضی از افراطیون در حال و گذشته دفاع نمیکنم و حق نقد و انتقاد را محفوظ میدانم.
۲) اما درباره نکته دوم که اسنادی ارائه شده است، به عرض میرسانم سندهای اول و دوم و سوم گویای این واقعیت هستند که مرحوم شریعتمداری مبتلا به سرطان هستند و هیچ یک از اسناد فوق نمیرساند که کسی درباره معالجات ایشان ممانعتی داشته باشد.
۳) امّا نکته اصلی و کلیدی شما در سند چهارم آمده است که به نقل شفاهی از مرحوم سیدرضا صدر نسبت ناروایی به امام خمینی(س) دادهاید. در این باره باید گفت؛
اولاً؛ چیدن اسناد مکتوب که مستند هستند در کنار یک سند شفاهی و نتیجهگیری از محقق و دانشمندی نظیر شما بعید است، این هم از مظلومیت امام خمینی(س) است که شاگردان و پیروان او این گونه با تمسّک به گفتههای افراد و اشخاصی که روزگاری رو در روی او بودهاند بخواهند به اساسیترین خصوصیت امام حمله کنند. این بیانصافی است که بخواهیم به عنوان مبارزه با ظلم اینگونه پایههای دینداری را تخریب نماییم.
ثانیاً؛ سیره امام خمینی و نوشتهها و گفتارهای او در دسترس همگان قرار گرفته است و ما و شما بارها به این نوشتهها استناد کردهایم. به راستی یک جمله و یا یک خاطره از بین صدها کتاب میتوانید پیدا کنید که ادعای شما را تقویت کند. امامی که در اوج غائله آذربایجان و قم که توسط حزب خلق مسلمان ایجاد شد با بزرگواری تمام با دو نفر از اعضای بیت خود صفوف طرفداران مرحوم شریعتمداری را میشکافد و به منزل ایشان میرود، آیا این امام از معالجه یک مرجع ممانعت میکند؟! امامی که خلبان کودتاچی که قصد بمباران جماران را داشته است عفو میکند میتواند نسبت به مداوای مرجعی کوتاهی کند؟!
امامی که درباره روحیه تملّق و چاپلوسی آنگونه موضعگیری میکند و فخرالدین حجازی را توبیخ مینماید، میتواند با مخالف خود این گونه رفتار کند؟ امام خمینی(س) که به یکی از اعضای شورای نگهبان فریاد میزند که چرا روی منبر نسبت بدی به یکی از مخالفین داده است، میتواند نسبت به معالجه مخالف خود این گونه عمل کند؟!
ثالثاً؛ فرض بگیریم استدلال شما و ادعای آقای صدر صحیح باشد، واقعاً امام خمینی این قدر شیفته حکومت بوده است که برای حفظ آن از درمان بیماری رقیب خود ممانعت کند؟! آیا این جفا نیست که ناجوانمردانه به متعالیترین ارزشها اینگونه حمله کنیم. هنوز که هنوز است سیاستمداران و متفکرین خارجی پس از دیدار از بیت امام در جماران اولین سخنی که از او یاد میکنند، این است که خمینی در عین اینکه یک فقیه و فیلسوف بود؛ یک زاهد به تمام معنا بوده است.
همه بیت امام و هستی امام از این دنیا یک منزل اجارهای در جماران، یک دفتر با حدود ۲۰ نفر پرسنل و تعدادی از یاران به عنوان افراد امین و نماینده ایشان و یک منزل مسکونی در قم که بسیار کمتر از دارایی ما و شماست؟ شما خوب میدانید، اما جوانها بدانند در وصیتنامه امام آمده است که لوازم منزل شخصی ایشان متعلق به همسرشان بوده و بقیه وجوه نقد باید به دفتر مراجع تحویل گردد.
رابعاً؛ سندهای پنجم و ششم که اصلاً ارتباطی به موضوع ندارند و اتفاقاً نشان میدهند ملاقات با اعضای بیت و خانواده برای آیتالله شریعتمداری امکان داشته و بحثی درباره مداوای ایشان که اصلیترین بخش ادعای شماست، نیامده است.
خامساً؛ درباره سند هشتم باید گفت که این سند بر علیه ادعای شماست چرا که این سند نشان میدهد آیتالله به بیمارستانی در تهران منتقل و سپس مرحوم شدهاند، در حالی که شما ادعا کردهاید که از انتقال ایشان ممانعت به عمل آمده است.
جناب آقای کدیور، میترسم دوستان مشترک شهیدمان احمد صالحی، علی هاشمیان، گلبن، سید مرتضی عمادی، مسعود حسنی، مانی، ترکمان، افریدون و... از نوشتهها و سخنان ما گلایه کنند و فرصت جبران نباشد.
در پایان، برای صحت گفتههای خودم شما را ارجاع میدهم به نوع نگاه و رفتار پیروان واقعی خط امام. آیا از بین دوستداران امام کسی یافت میشود که با مخالف خود این گونه رفتار کند. اگر این حال و روز ماست، پس چگونه این نسبت به مقتدا و مرجع ما روا باشد؟!
نظر شما :