کتابخانه سازمان میراث فرهنگی کجاست؟/ وضعیت نامعلوم اسناد و گزارشهای باستانشناسی
حالا هیچ کس نمیداند کتابخانه سازمان میراث فرهنگی کجاست؟ لوییس بورخس، نویسنده آرژانتینی اگر در «کتابخانه بابل»، میتواند از هزارتوهای عجیب منسجم و منظم کتابخانهای به بلندای تاریخ بنویسد، امروز تنها تصویری که از کتابخانه تاریخ و فرهنگ ایران میتوان در ذهن تجسم کرد، تصویری سرگردان از کتابهایی است که این طرف و آن طرف کشیده میشوند. کتابهایی که معلوم نیست سقف دارند؟ در کانتینر امن هستند؟ در شیراز هستند یا در تهران؟
دیگر حتی تصویر نیمبند، چهار پلهای که به زیرزمین ارگ آزادی منتهی میشد، در هیاهوی این همه آشفتگی در حال محو شدن است. میگفتند که این کتابخانه یکی از غنیترین کتابخانههای ایران است. اسناد مرکزی و تمام مطالعات ارزشمند باستانشناسی و مردمشناسی و سایر پژوهشکدههای سازمان یک نسخهاش به آنجا منتقل میشود. امروز این کتابخانه نه تنها به صورت فیزیکی، بلکه به صورت خاطره و نوستالژی هم در حال زوال است. کتابخانهای که اگر وجود هم دارد، نمیتوان از آن استفاده کرد؟ دیگر این کتابخانه چه مفهومی میتواند، داشته باشد؟
گم شدن اسناد دروغ است، دهان یاوهگویان را باید بست
«کتابخانه سازمان میراث فرهنگی کجاست؟» تماس با سازمان میراث فرهنگی برای استفاده از این کتابخانه راه به جایی نمیبرد. کارمندان این سازمان میگویند که امروز تنها در ساختمان ارگ میتوان به کتابخانه پژوهشکده صنایع دستی دسترسی داشت. کتابخانهای که از خوب روزگار به اصفهان یا شیراز منتقل نشد!
«میرعابدین کابلی»، باستانشناس قدیمی سازمان میراث فرهنگی اما همچون ما در جستجوی کتابخانه سازمان میراث فرهنگی است و میگوید: «من هم خیلی دوست دارم بدانم مرکز اسناد و کتابخانه مرکزی سازمان میراث فرهنگی که از سال ۱۳۸۵ تا اکنون جمعآوری شده بود، کجاست؟»
او بر این باور است که این کتابخانه سرنوشت نامعلومی پیدا کرده است و این یعنی فاجعه. گم شدن کتابخانه همچون این است که کسی شناسنامهاش را گم کند. چطور بیهویت میشود، وقتی مرکز اسناد هم گم شود، چنین بلایی سر هویت جامعه میآید.
اسماعیلی، معاون پژوهشکده سازمان میراث فرهنگی و مدیریت کتابخانه میراث فرهنگی در شیراز، بحثهای مطرح شده درباره گم شدن برخی از اسناد و مدارک کتابخانه را دروغ محض میداند و درباره اینکه اکنون کتابخانه میراث فرهنگی کجاست؟ به chn میگوید: «اکنون کتابخانه مرکزی در شیراز جمعآوری شده، کتابها در کانتینر هستند و ما تنها مشکل ساختمان داریم. اگر مشکلمان حل شود، کتابخانه را به تهران منتقل میکنیم.»
کتابخانه سازمان میراث فرهنگی، این گنجینه تاریخ و هویت ملی ایران، بنا به گفتههای مدیریت کتابخانه اکنون جایی ندارد و همچون بیخانمانان سرگردان است. آیا کتابخانه به جایگاه قبلی خود هم نمیتواند برگردد؟
اسماعیلی میگوید: «در حال حاضر، در جایگاه قبلی کتابخانه معاونت صنایع دستی ساکن شده است و احتمال دارد که بعد از آن هم به بخش حراست سازمان اختصاص پیدا کند. البته ما درخواست دادیم که ساختمانی که در نزدیک موزه ملی است را به ما بدهند. امیدواریم که زودتر تکلیف آن روشن شود.»
مهدی رهبر، باستانشناس اما کارشناس باسابقه دیگری است که همچون بسیاری از کارشناسان امیدی به این روشن شدن این بلاتکلیفی ندارد. او به chn میگوید: «متاسفانه کار غیرفنی و غیرمیراثی که در انتقال سازمان میراث فرهنگی اتفاق افتاد، به شدت به کتابخانهای که سالها برای انسجام آن زحمت کشیده شده بود، ضربه زد. برخیها فکر میکنند کتاب چغندر و هویج است. اما اینطور نیست، برای ساماندهی دوباره این کتابخانه دهها سال وقت لازم است.»
رهبر هم هیچگونه اطلاعی از وضعیت کنونی کتابخانه و مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی ندارد. نه تنها رهبر، بلکه بسیاری از کارشناسان و کسانی که از کتابخانه میراث فرهنگی استفاده میکردند و بسیاری از دانشجویان این حوزه، خواستار این هستند که در مورد کتابخانه میراث فرهنگی شفافسازی صورت بگیرد.
رییس کتابخانه میراث فرهنگی در شیراز میگوید که این کتابخانه موجود است، منتها در کانتینرها. او تاکید میکند که ما بارها به دادستانی هم گفتهایم که تمام ادعاها مبنی بر گم شدن اسناد دروغی بیش نیست. حتی یک سند از اسناد این سازمان گم نشده است. اگر کسی مدعی است، مکتوب بگوید و درخواست کند. اگر ما آن سند را ارایه نکردیم، مدعی شود. این حرفها را کسانی میزنند که در جستجوی سود و زیانی هستند.
اسماعیلی بر حفاظت دقیق از این اسناد و کتابها اصرار میکند و میگوید: «مدعیان سندی رو کنند، اگر نتوانستیم به آنها ثابت کنیم، دهانشان را باز کنند. اسناد و کتابها در کمال صحت هستند. هرچند که جلوی دهن یاوهگویان را نمیتوان گرفت.»
بر باد رفتن گزارشهای باستانشناسی
با این وجود، اطلاعات موثقی در مورد اسناد و گزارشهای باستانشناسی است که هنگام انتقال به شیراز و مرودشت، به دلیل برف و باران بسیار، دچار شرایط بسیار نامناسبی شدهاند. این اسناد و گزارشها با صرف هزینههای کلان و کاوشهای بسیار به دست آمده بود که تکرار آن هرگز امکانپذیر نیست.
اسماعیلی در مورد این اسناد میگوید: «تنها موردی که از کتابخانه مرکزی دچار مشکل شده شاید کتابهای باستانشناسی است. این کتابها به مرودشت منتقل شده بود، به ساختمانهایی که سقف نداشته، هنگام نقل و انتقال هم گویا باران و برف گرفته است. اما تنها ممکن است این کتابها نم کشیده باشند وگرنه بلای دیگری به سرشان نیامده است.»
به گفته او، این حرفها نیرنگهای باستانشناسان است. آنهایی که دورند و اکنون مشغول به کار نیستند و شروع به جوسازی میکنند. اسماعیلی همچنین شاکی است از گفتههای برخی از افراد در مورد اینکه ایشان قرار بوده، کتابخانه میراث فرهنگی را به دانشگاه شیراز بدهند.
او درباره این حرف و حدیثها توضیح میدهد: «من هیچگاه نگفتم که کتابخانه را به دانشگاه شیراز میدهم. اگر تمام کتابهای این کتابخانه پاره شوند، من این کار را نمیکنم. دانشگاه شیراز بخشهای مختلف و کتابهای مختلف دارد. من هیچگاه کتابخانه بزرگی همچون کتابخانه میراث فرهنگی را به این دانشگاه نمیدهم.»
او در پاسخ به این سوال که پس چه تاریخی کتابخانه میراث فرهنگی به تهران باز میگردد، میگوید که «من نمیتوانم تاریخ دقیقی را مشخص کنم. هر گاه به من مکانی دادند، من این کتابخانه را به تهران میآورم.»
کتابخانه را به ساختمان کتابخانه ملی بیاورند
احمد محیط طباطبایی، رییس ایکوم و کارشناس نام آشنای سازمان میراث فرهنگی، وقتی نام کتابخانه میراث فرهنگی میآید، از کتابخانهای نام میبرد که شاید به درستی مردم ایرانشناختی از آن ندارند. اما این کتابخانه از معدود کتابخانههایی است که بعد از انقلاب اسلامی شکل گرفت. کتابخانه منحصر به فرد و غنیای که بسیاری از گنجینههای غنی مردمشناسی و زبان و گویشها به آن ملحق میشود و هسته اصلی آن را تشکیل میدهد.
به گفته او، ۲۰ سال طول کشید که این کتابخانه توانست نظم و انسجام پیدا کند. کتابخانهای که مرکز اسناد نیز به آن پیوست و بسیاری از بزرگان همچون ایرج باقری، کتابخانه شخصی خود را به این کتابخانه واگذار کردند و بسیاری از گزارشهای باستانشناسان بعد از کاوش به آنجا ارایه میشد و در اختیار دانشجویان و علاقمندان قرار میگرفت.
محیط طباطبایی میگوید که من از زمانی که کتابخانه جمع شد و رفت تاسف خوردم، برای اینکه انتقال کتابخانه از نقطه به نقطه دیگر به نفع هیچ کتابخانهای نیست و این انتقال نمیتواند از آسیبهای جدی در امان بماند. او امیدوار است که هسته اصلی کتابخانه سالم مانده باشد و اگر به تهران بیاید، به جایگاه اصلیاش، یعنی کتابخانه ملی قدیم که در سی تیر برای این کتابخانه ساخته شده بود، منتقل شود.
اکنون همچنان دوستداران میراث فرهنگی منتظر مشخص شدن شرایط کتابخانه و مرکز اسناد سازمان میراث فرهنگی هستند. کتابخانهای که اگر به این سازمان بازنگردد، سازمان باید بیهویت و بیشناسنامه به دنبال جعل شناسنامه جدیدی برای خودش باشد.
منبع: خبرگزاری میراث فرهنگی
نظر شما :