مامور ساواک در عراق: دوست داشتم به ایران برگردم
پژمان در آستانه چاپ دوم انتشار کتاب خاطراتش گفت: «اما درباره کتاب تندباد حوادث، آقای قانعیفرد، جوان نازنین و دوستداشتنی است. ابتدا با بارزان فرج، نماینده جلال طالبانی در فرانسه، برای نخستین بار به منزل من در پاریس آمد و بعد رابطه عاطفی ما شروع شد. بعدها که کتاب طالبانی – پس از ۶۰ سال – را منتشر کرد، به خاطر حرفهای من، هوچیگریهای زیادی علیه وی شد اما من امثال این جوانان را ایران دوست و وطنپرست میشناسم و این نوع حرفها هم از سر جهل و حسادت و تنگنظری یک گروه سیاسی است. همان نماینده طالبانی در فرانسه بعدها به منزل من آمد و وقتی فهمیدم تحت تاثیر قرار گرفته، از خانهام به بیرون هدایتش کردم و حتی در جواب تلفن جلال طالبانی در فرانسه – که میهمان سارکوزی بود – و خواست مرا ببیند، پاسخ منفی دادم!...یک درویش صوفی عامی و اُمی هم نیستم که به خاطر رضایت یا کسب منفعت مالی از یک حزب سیاسی، دف و تسبیح دستم بگیرم و حی الله کنم!… من رئیس اداره بررسی اطلاعات ساواک کشور و اطلاعات شهربانی کل کشور بودهام، به خاطر ۴ حرف بنگاه رسانهای یک حزب که من به کرامت یک انسان آن هم همزبان ایرانی، اهانت نمیکنم!...حالا جلال ترسید و جا زد، من که چنین نیستم!... به مرحوم ارتشبد فریدون جم، حسن علوی کیا، منوچهر هاشمی، جمشید امانی، مجتبی پاشائی و هر کسی از شخصیتهای ساواک که این جوان آنها را دید و مصاحبه کرد، من حمایت کامل کردم و این کتاب هم صرفا برای نسل جوان ایران، هدیه کردم و مورد تائیدم است. ایشان برای کشف لایههای پنهان تاریخ کرد و کردستان، زحمات زیادی کشیده. کاملا به کار او ایمان و اعتقاد دارم. و در این کتاب هم حرفهای من را در نهایت حفظ امانت منتقل کرده. چند غلط املایی و چاپی هم در کار هست که مقصر ناشر است و امیدوارم به عنوان یکی از ناشران حرفهای ایران، برطرف کند.»
نظر شما :