تاریخ انقلاب به روایت مسعود دهنمکی: اعدامیها را میسازم
«تاریخ ایرانی» گزیدههایی از گفتوگوی «جام جم» با کارگردان ۳ فیلم «اخراجیها» را انتخاب کرده که در پی میآید:
* درباره اخراجیهای دو باید بگویم آن قسمت از سرمایهاش که متعلق به من بوده همه خرج کارهای فرهنگی دیگری شد. مثلا نگارش یک دائرهالمعارف مرجع که چند سال است ۴۰ نفر روی آن کار میکنند و در ارتباط با آزادگان و فرهنگ اسارت است که ۴۰ جلد آن امسال چاپ میشود و ۴۰ جلد بقیه پنج سال دیگر. این کار همه در یک NGO انجام میشود که به هیچوجه دولتی هم نیست.
* من معتقدم روی سه موضوع باید کارهای اساسی انجام شود. یکی تاریخ انقلاب است که من الان روی یک سهگانه سینمایی مرتبط با آن کار میکنم و محققان آن یک کارگروه از استادان حوزه و دانشگاه هستند. از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۸ یعنی از دوره پهلوی دوم تا یک سال بعد از انقلاب. این یک کار متفاوت خواهد بود؛ کاری که زوایای پنهان و تاریکی از تاریخ انقلاب را روایت میکند و البته یک نگاه عامهپسند خواهد داشت.
* همیشه در ارتباط با جنگ، هر وقت میخواستند مستند یا فیلمی تهیه کنند، مشاهده میشد یک میکروفن را جلوی سرداران میگذاشتند و آنها هم با تشریح اصطلاحات نظامی و تخصصی مثلا میگفتند ما از فلان محور حرکت کردیم و به فلان محور رسیدیم. اما وقتی رفتیم داخل سنگر و از نیروی پیاده قصه را روایت کردیم مورد استقبال قرار گرفت و مخاطب توانست با آن همذاتپنداری کند، مثل اخراجیها. من درباره انقلاب دنبال ادامه این نگاه هستم. اسم این سهگانه اعدامیهاست. این را هم بگویم این روایت را یک سهگانه سینمایی و یک سریال ۳۰ قسمتی در بر میگیرد.
* اخراجیها، چاشنی طنز داشت و به نظر من در کار سینمای جنگ بکارت و تازگی خاص خودش را داشت. «اعدامیها» روایت دیگری از تاریخ است و حتما با چالش مواجه خواهد شد و سر و صداها به پا خواهد کرد. به هر حال بعضی افراد این نوع روایت را نمیپسندند. من میخواهم کلیشههای رایج درباره جنگ را به چالش بکشم، مثلا ما تا چیزهایی درباره جنگ شنیدیم و باور کردیم همیشه گفتیم فلان شهید در یک خانواده مذهبی به دنیا آمد، در یک خانواده مذهبی هم بزرگ شد و در یک مکان مذهبی یعنی جبهه به شهادت رسید، اما بعد که میآییم و مجید سوزوکیها را نشان میدهیم که تازه از کف اتفاقات جنگ بوده با انتقاد روبهرو میشویم. ما افرادی را داشتیم که از مجید سوزوکی بودن به سرداری رسیدند، ولی متاسفانه دچار خودسانسوری هستیم و اینها را نمیگوییم. در تاریخ انقلاب حتما به این زوایا نگاه خواهم کرد.
* کار دوم یک کار جدی در زمینه جنگ است. شاید بتوان گفت جنگ را با شدت و غلظتی که بوده بیان خواهم کرد. یک کار سینمایی است و هدفش این است که سختی جنگ را نشان دهد که مثلا با یک تیربار هزار عراقی کشته نمیشود یا با یک اللهاکبر سربازان دشمن فرار نمیکنند و میخواهم نشان بدهم جنگ برای برادرکشی و این حرفهای ضد جنگ و دفاع مقدسی که تازگیها مد شده و به خورد جوانان میدهند هم نبوده است. یک کار جدی برای نشان دادن مقیاسهای واقعی جنگ به مخاطب. ]و کار بعدی؟[ یک کار سینمایی در ارتباط با تاریخ اسلام.
*ما یک سری افراد داریم که سابقه جبهه آنها به شش ماه نمیرسد یا حتی از شهرک دفاع مقدس آن طرفتر نرفتهاند و فقط در فیلمهای ما بازی کردهاند، اما متاسفانه انتقاد میکنند که جنگ این طور بوده، آن طور نبوده و دفاع مقدس را زیر سوال میبرند. سردار همدانی، فرمانده سابق لشکر ۲۷ بعد از دیدن فیلم اخراجیها برای من تعریف کرد که اول جنگ با کمبود نیرو مواجه شدند. دادستان ایلام به آنها اعلام میکند تعدادی از افراد در زندانهای غرب کشور محکوم به اعدام هستند. اگر مایلید آنها را برای جنگ ببرید. سردار همدانی میگویند ما زندانیها را بردیم و با آنها گردان تشکیل دادیم و خیلیها هم شهید شدند. خب این از آن ناگفتههای جذاب جنگ است. من آنقدر این چند ساله تحت فشار بودم که مجبور میشوم داشتههای خودمان را هم انکار کنم، بعضیها برای اینکه اخراجیها را زیر سوال ببرند روی مین رفتن بچهها را هم انکار میکنند.
*مثلا ماجرای کودتای نوژه، سرلشکر شهید حسین لشکری که طولانیترین مدت اسارت را داشته تعریف میکرد وقتی جنگ در شهریور ۱۳۵۹ شروع شد خیلی از خلبانهایی که در کودتای نوژه در تیرماه ۱۳۵۹ محکوم بودند، داوطلبانه خواستند بروند جبهه. آمدند و جزو خلبانهای جنگ شدند و رفتند در دل دشمن. خیلی از اینها حتی ضد انقلاب بودند، اما پای وطن ایستادند یا در گردان سلمان چهارده، پانزده نفر امثال مجید سوزوکی بودند، مثلا آدمی که تا الان در خیابان چاقوکشی میکرده حالا متحول شده و آمده در جبهه با دشمن میجنگد، چرا نباید اینها را بگوییم؟ خیلیها تحت تاثیر امام(ره) تغییر کردند. وقتی شهید آوینی میگوید من از راه رفته با شما حرف میزنم و میگوید سبیل نیچهای داشته و... خود شهید آوینی یکی از همین سوژههاست. شهید آوینی، مجید سوزوکی عرصه فرهنگ است. اگر ما همین نگاه را میداشتیم با نسل جدید هم میتوانستیم سمپاد همین قصه را داشته باشیم تا اینکه احساس کنند با آنها در تقابل هستیم.
نظر شما :