ایران در آستانه انقلاب مشروطیت در اسناد نظامیان بریتانیایی- مجید تفرشی
در منابع تاریخ ایران در آغاز قرن بیستم میلادی، اطلاعات منسجم زیادی درباره وضعیت نظامی ایران در آن دوره وجود ندارد. از آنجایی که نظم و امنیت اجتماعی، از ابتدا تا پایان یکی از خواستههای مشروطهخواهان ایرانی بود، آگاهی از وضعیت قشون و نظام و دیگر مسایل پیرامون آن تا حدی میتواند به فهم بیشتر تحولات اجتماعی ایران در آستانه انقلاب مشروطیت کمک کند. تا جایی که نگارنده مطلع است، در میان اسناد داخلی و به خصوص اسناد موجود در آرشیو ملی ایران و موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، گزارشهای مختلف و پراکندهای درباره وضعیت قشون در دوره مظفری وجود دارد، ولی هیچ یک از این گزارشها تصویر همهجانبهای از این موضوع ارایه نمیکنند.
در میان مجموعه اسناد و کتب خارجی و به خصوص انگلیسیزبان موجود درباره وضعیت ارتش در آستانه انقلاب مشروطیت نیز گزارشهای پراکندهای وجود دارد. در قرن نوزدهم سنت نوشتن گزارش تفصیلی درباره ارتش ایران در بین فرستادگان نظامی و دیپلماتهای بریتانیایی امری رایج بود. قدیمیترین گزارشهای به جامانده از این دست در سال ۱۸۵۵، توسط چارلز ماری وزیر مختار بریتانیا در تهران و در آستانه جنگ ایران و بریتانیا بر سر هرات، با عنوان «ایران: گزارش، بررسی، قدرت و وضعیت ارتش ایران» تهیه شده است.(۱)
مشابه این گزارشها در سال ۱۸۷۷ توسط ژنرال فرانچینی(۲)، در ۲۹ مارس ۱۸۸۳ توسط کلنل اسمیت(۳)، در هفتم ژوئن ۱۸۸۶ توسط هربرت(۴)، در دوم آگوست ۱۸۹۰ توسط سرتیپ تی. ای. گوردون(۵) و در ژانویه ۱۹۰۰ توسط سرهنگ دوم پیکو تهیه شده است.(۶) در برخی موارد این گزارشها به وضعیت نظامی مناطق خاصی از ایران اختصاص دارد که از آن میان میتوان به گزارش چهار جلدی وزارت جنگ بریتانیا درباره جنوب غرب ایران در سالهای ۱۸۸۴ و ۱۸۸۶ و گزارش کاپیتان نیپیر در سال ۱۹۰۰ با عنوان «گزارش نظامی جنوب ایران» اشاره کرد.
در سالهای پس از انقراض قاجاریه، به مرور اینگونه گزارشهای تفصیلی کتابگونه جای خود را به گزارشهای سالانه وابستگان نظامی بریتانیا در ایران داد. با گسترش و توسعه نیروهای مسلح ایران در دوره سلطنت پهلوی و افزایش مناسبات نظامی دو کشور، به تدریج گزارشهای جداگانه و نوبهای (ماهانه، فصلی یا سالانه و پایان ماموریت وابستگان نظامی) نیز درباره قوای سهگانه ارتش ایران توسط وابستگان نیروهای دریایی، زمینی و هوایی بریتانیا تهیه و به لندن ارسال میشد.
در ۳۱ ژانویه سال ۱۹۰۵م [۱۱ بهمن ۱۲۸۳ش] و حدود یک سال و نیم قبل از صدور فرمان مشروطیت در ایران، وزارت جنگ بریتانیا گزارش ۱۱۴ صفحهای را در قالب یک کتاب تهیه و به طور محدود و با طبقهبندی محرمانه منتشر و برای برخی از ادارات امنیتی، سیاسی و نظامی آن کشور ارسال کرد. تا جایی که نگارنده تحقیق کرده، در حال حاضر در آرشیوها و کتابخانههای قابل دسترسی برای عموم مراجعان، فقط یک نسخه از این گزارش در مجموعه وزارت جنگ موجود و در آرشیو ملی بریتانیا باقی مانده است.(۷) پیش از این نسخههای دیگری از این گزارش در مجموعه وزارت خارجه آرشیو مذکور و همچنین در آرشیو دیوان هند در کتابخانه ملی بریتانیا وجود داشته که اکنون ظاهرا اثری از آنها نیست.
عنوان این گزارش ۱۱۴صفحهای «گزارش نظامی ایران/ Military Report on Persia» است. این گزارش شامل صفحات جلد و عنوان، مقدمه، فهرست مندرجات و توضیح کلمات و اصطلاحات خاص، ۹۶ صفحه متن اصلی، پنج صفحه ضمایم و منابع و دو صفحه نقشه است. در مقدمه کتاب، هدف از تالیف این گزارش، آشنایی کلی نظامیان بریتانیایی با جنبههای مختلف ایران و به خصوص مسایل نظامی آن کشور ذکر شده است. به نظر میرسد نسخه مورد بررسی از این کتاب، نسخه اصلی مولف بوده، چرا که در بین صفحات مختلف آن یادداشتهای تکمیلی و توضیحات اضافی به صورت دستنویس و به خط و انشای تدوینکننده یا دیگر مقامات نظامی بررسی کننده آن در وزارت جنگ بریتانیا وجود دارد. اطلاعات اولیه این گزارش در ابتدا توسط سرگرد ای. دی گدس (A. D. Geddes) افسر ستاد مشترک نیروی زمینی و بر اساس منابع مختلف نظامی، تاریخی، سیاسی و گزارشهای دیپلماتیک گردآوری و سپس با کوشش، بازنگری، تدوین و مقدمه سرتیپ جیمز گریرسون، یکی از افسران ارشد ستاد مشترک وزارت جنگ بریتانیا آماده انتشار شده است. ژنرال سر جیمز مانکریف گریرسون(۸)(James Moncrieff Grierson) متولد ژانویه ۱۸۵۹ در گلاسکو اسکاتلند- درگذشته در ۱۷ آگوست ۱۹۱۴ در فرانسه)، فرزند یک تاجر اسکاتلندی بود و پس از تحصیل در آکادمی نظامی گلاسکو، در اکتبر ۱۸۷۷ به نیروی زمینی و بخش توپخانه نیروی زمینی بریتانیا پیوست. او پس از اتمام تحصیلات و دوره تخصصی نظامی، در ابتدای ماموریتش در سال ۱۸۸۲ در جنگهای توسعهطلبانه و استعماری بریتانیا در عصر ملکه ویکتوریا در مصر، از جمله در نبردهای قصاصین و تلالکبیر حضور داشت. او سپس در سالهای ۱۸۸۲ تا ۱۸۸۵ به مقامات مختلف نظامی از جمله دستیاری و معاونت فرماندهی ستاد در ارتش بریتانیا در هندوستان و سودان منصوب شد. او همچنین در جنگهای ارتش استعماری بریتانیا علیه نیروهای محمد احمد بن عبدالله المهدی در شرق سودان در سالهای ۱۸۸۴ و ۱۸۸۵ در نبردهای سواکن، حاشین، حضاره و طمانیه شرکت داشت. گریرسون در سال ۱۸۹۰ با ارتقا به درجه بریگادیر ژنرال به بخش امنیتی ارتش منتقل شد و پس از گذراندن یک دوره دو ساله فرماندهی در مرکز آموزش نظامی در آلدرشات در استان همپشایر طی سالهای ۱۸۹۵ و ۱۸۹۶، در سال ۱۸۹۶ به عنوان وابسته نظامی کشورش روانه برلین شد. در این فاصله تا زمان مرگ غیرمنتظرهاش، گریرسون در جنگ دوم با بوئرها در سال ۱۹۰۰ و جنگهای چین در سالهای ۱۹۰۰ و ۱۹۰۱ و سپس در بخشهای مختلف فرماندهی، آموزش و پژوهش اینتلیجنس وزارت جنگ بریتانیا خدمت کرد. او در سالهای ۱۹۰۴ تا ۱۹۰۶ مدیر عملیات نظامی در وزارت جنگ کشورش بود. در همین زمان بود که کتاب گزارش نظامی ایران را تالیف و تدوین کرد. گریرسون در آستانه جنگ جهانی اول در ۱۹۱۴ در ۵۹ سالگی، در قطاری که او را به خط مقدم جبهه جنگ در فرانسه میبرد، بر اثر حمله قلبی درگذشت. گریرسون یکی از پرکارترین افسران بریتانیایی از نظر حجم تالیفات و یادداشتهای تاریخی و کاربردی درباره مسایل راهبردی و نظامی مناطق مختلف جهان، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به شمار میرود. او چندین کتاب مرجع نظامی تالیف و منتشر کرد و علاوه بر آنها دهها گزارش و تحلیل منتشر نشده از او به جا مانده است.
از آثار منتشر شده از ژنرال گریرسون میتوان به این موارد اشاره کرد: «یادداشتهایی درباره ارتش ترکیه» (۱۸۸۲)، «واژهنامه زبان عربی» (۱۸۸۲)، «جنگ در ترکمنستان» (ترجمه از روسی ۱۸۸۵)، «قدرت ارتش امپراتوری روسیه» (۱۸۸۶ و ۱۸۹۴)، «قدرت ارتش ژاپن» (۱۸۸۶)، «قدرت ارتش امپراتوری آلمان» (۱۸۸۸) (سه کتاب فوق برای بخش امنیتی نیروی زمینی بریتانیا تهیه شده)، «وظایف پرسنل در جنگ» (۱۸۹۱)، «دستنامه نیروهای نظامی روسیه» (۱۸۹۴)، «احکام قضایی در عرصه مانورها، اجرا شده توسط ارتشهای گوناگون خارجی» (۱۸۹۴)، «ارتش بریتانیا در آستانه جنگ بوئر» (۱۸۹۹) و «اسناد نیروهای داوطلب اسکاتلندی» (۱۹۰۹).
از گزارشهای تفصیلی محرمانه و کتابهای نظامی و استراتژیک منتشر نشده نوشته شده توسط ژنرال گریرسون که نگارنده در سالهای اخیر به آنها دست یافته یا اطلاعی درباره آنها به دست آورده، میتوان به این موارد اشاره کرد: «گزارش سالانه ارتش ششم پروس» [آلمان] (۱۸۹۹)، «یادداشتهای روزانه کلنل گریرسون درباره مسایل نظامی چین» (در ۱۸ پرونده، از ۱۵ آگوست ۱۹۰۰ تا دوم ژوئن ۱۹۰۱)، «چین: گزارش سازمان احتمالی نیروهای اعزامی آلمانی» (دسامبر ۱۹۰۰).
در یک نگاه ساده و غیرکارشناسانه، برخی از اطلاعات فصلهای نخستین کتاب «گزارش نظامی ایران»، پس از گذشت بیش از ۱۰۷ سال از تهیه و انتشار آن، ساده و غیر مهم و ضمنا بیارتباط با مسایل نظامی به نظر میرسند. حال آنکه این بخش نشانگر مطالب مورد توجه و زاویه دید نظامیان بریتانیایی به مسایل مختلف ایران در آن زمان است. علاوه بر آن، برخی اطلاعات جغرافیایی و طبیعی این کتاب از نظر تحقیقی و آماری و با توجه به نبود یا کمبود اطلاعات مدون در اسناد و منابع داخلی، بسیار مغتنم و قابل استفاده به نظر میرسند. گفتنی است که کل این گزارش، چه موارد نظامی و چه غیر از آن با نگاه کاربردی در امور نظامی تهیه شده است.
فصل نخست گزارش نظامی ایران در سال ۱۹۰۵، (صص ۶-۱) مختص بررسی و گاهشمار اجمالی تاریخ ایران است از دوران باستان تا دوره قاجاریه و هنگام نگارش این گزارش. این گاهشمار ابتدا خیلی کلی و اجمالی است، ولی به مرور از ابتدای قرن نوزدهم، سلطنت قاجار و از زمان سلطنت ناصرالدین شاه ریزتر شده و مواردی از این دست را در بر میگیرد؛ جنگ ۱۸۵۷-۱۸۵۶ ایران و بریتانیا، معاهده پاریس در ۱۸۵۷، ترور ناصرالدین شاه، استقرار نیروهای نظامی ایران در بلوچستان غربی در ۱۸۶۶، دوران مظفرالدین شاه و عملیات نظامی بریتانیا در مکران در سال ۱۹۰۱.
در فصل دوم این گزارش، (صص ۱۱-۷) وضعیت جمعیتی قومیتها و اقلیتهای قومی، پراکندگی جغرافیایی و جمعیتی و دیگر مسایل آنان مورد بررسی اجمالی قرار گرفته است. (صص ۱۱-۷) به تخمین این گزارش، جمعیت ایران در آغاز سال ۱۹۰۵ حدود ۹میلیون نفر بوده که از این میان، چهار میلیون و۳۰۰هزار نفر در روستاها (حدود ۷۸/۴۷ درصد) و دو میلیون و۵۰۰ هزار نفر (۷۸/۲۷ درصد) در شهرها ساکن بودند و دو میلیون و دویست هزار نفر (۴۴/۲۴ درصد) هم از عشایر کوچنشین بودند. در جمعیت عشایری ایران، ۸۵۰ هزار نفر ترکها و ترکمنها (۶۴/۳۸ درصد از کل جمعیت عشایر)، ۸۰۰ هزار نفر کردها و لکها (۳۷/۳۶ درصد)، ۳۰۰هزار نفر عربها (۶۴/۱۳ درصد)، ۲۳۰هزار نفر لرها (۴۵/۱۰ درصد)، ۲۰هزار نفر بلوچ، تیموری و کولیها (یک درصد) بودند. فصل سوم کتاب (صص ۳۹-۱۲) که مفصلتر از دیگر فصلهاست، به بررسی جغرافیایی و جغرافیای نظامی ایران اختصاص دارد. مطالب مطرح شده در این بخش از گزارش عبارتند از: بررسی مناطق مختلف از قبیل ارتفاعات، دشتها، مناطق مرزی (شامل مرزهای شمالی، مرزهای شرقی، مرز سیستان، مرز بلوچستان، مرزهای جنوبی و مرزهای غربی)، کوهها، رودها، دریاچهها، وضعیت آب و هوایی، میزان بارش باران، بیماریهای رایج در ایران و بررسی وضعیت ۱۶ استان (واقع در شمال غرب، شمال، شرق، جنوب و جنوب غرب و نواحی خلیجفارس).
در موضوع بارندگی جدول تخمین متوسط سالانه بارش باران در هشت شهر مختلف ایران، به ترتیب اینگونه گزارش شده است: رشت ۴۵/۵۶ اینچ (۴/۱۴۳ سانتیمتر)، ارومیه ۵۱/۲۱ اینچ (۶/۵۴ سانتیمتر)، استرآباد ۲۸/۱۶ اینچ (۴/۴۱ سانتیمتر)، بوشهر ۳۶/۱۳ اینچ (۹/۳۳ سانتیمتر)، تهران ۷۱/۱۰ اینچ (۲/۲۷ سانتیمتر)، مشهد ۴۳/۶ اینچ (۳/۱۶ سانتیمتر)، جاسک ۲۴/۳ اینچ (۲/۸سانتیمتر) و اصفهان ۲۳/۳ اینچ (۲/۸ سانتیمتر). در ادامه همین بخش، از مالاریا، وبا، تیفوس، حصبه، طاعون، اسهال خونی، آبله، سینهپهلو و امراض مقاربتی به عنوان شایعترین بیماریهای ایران در آن هنگام یاد شده است. با این فرق که هر یک از این بیماریها بیشتر در مناطق خاصی شایع بودهاند. برای نمونه، مالاریا بیشتر در مناطق جنوب در حاشیه خلیجفارس و شمال در حاشیه دریای مازندران شایع بوده و وبا بیشتر در شهرهای بزرگی چون تهران و مشهد دیده میشد. بیشترین توجه این گزارش در بین همه استانهای ایران به استان سیستان است که به طور خاص وضعیت آب و هوایی، جادهها، قناتها، چاهها، روستاها، جمعیت، منابع طبیعی، حیوانات و ساختار اداری آن منطقه مورد بررسی قرار گرفته است. فصل چهارم این گزارش (صص ۴۶-۴۰) به بنادر و مرزهای آبی ایران اختصاص دارد و طی آن به چهار بخش خلیجفارس، بنادر خلیجفارس، بنادر دریای عرب و بنادر دریای مازندران توجه شده است. در این بخش ابعاد مختلف جغرافیایی، تجاری، طبیعی و راهبردی همه بنادر و مناطق ساحلی ایران در جنوب و شمال کشور به تفکیک، مورد بررسی قرار گرفته است. فصل پنجم این گزارش (صص ۶۶-۴۷) نیز یکی از بخشهای مفصل کتاب است که به راههای مواصلاتی ایران و توضیحات پیرامون آنها اختصاص دارد و از نظر مطالعه جغرافیای نظامی ایران بسیار مهم و مفید است. در این بخش ۳۳ راه مختلف مواصلاتی در سه قسمت شرقی، غربی و حاشیهای و عرضی به همراه مشتقات، خط سیرهای مختلف و مسافتهای آنها معرفی شده است. برخی از این راهها طی یک سده اخیر تغییر یافته و بعضا اهمیت خود را از دست داده یا خط سیرهای آن عوض شدهاند. ولی این موضوع از اهمیت بهرهوری از این اطلاعات در مطالعات تاریخ نظامی و جغرافیای تاریخی ایران نمیکاهد. در ادامه همین فصل برنامههای احتمالی برای کشیدن راهآهن در ایران با همکاری روسیه و همچنین سیستم پست و تلگراف ایران مورد بررسی قرار گرفته است.
در پایان همین بخش، سیستم پستی ایران مورد بررسی اجمالی قرار گرفته و عنوان شده که ایران از سال ۱۸۷۷ به اتحادیه پست جهانی پیوسته است. در این بخش چهار مسیر پستی بین ایران و خارج از کشور اینگونه توضیح داده شدهاند: سرویس هفتگی زمستانی و دو هفته یکبار در دیگر مواقع از طریق روسیه، از مسیرهای دریایی رشت، باکو، مسیر دریای مازندران یا مسیر زمینی از طریق تبریز و تفلیس. در این مسیر ارسال محمولههای پستی از لندن به تهران ۱۶ روز طول میکشید. مسیر دوم پستی، سیستم دو هفته یکبار از طریق بوشهر و بمبئی بود که ارسال بسته از لندن به تهران و بالعکس از این طریق ۴۰ روز طول میکشید. سومین مسیر پستی سه هفته یکبار و از طریق مشهد و عشقآباد بود. راه چهارم پستی ایران و اروپا نیز تقریبا به طور مشابه ولی از طریق عشقآباد به روسیه بوده است.
فصل ششم گزارش (صص ۷۵-۶۷) به منابع معدنی و طبیعی و وضعیت بازرگانی ایران اختصاص دارد و در آن به تجارت ایران با دیگر کشورها، به خصوص روسیه و بریتانیا و همچنین ریز منابع طبیعی و کشاورزی ایران به تفصیل و جداگانه توجه شده است. این گزارش مهمترین اقلام وارداتی ایران در سالهای نخستین قرن بیستم را منسوجات، چای، قهوه، ادویهجات، احشام، نفت سفید، آرد، تنباکو، سبزیجات مختلف، شکر، پشم، نخ، پارچه ابریشمی و تجهیزات کارخانههای صنعتی نام برده است. مهمترین اقلام صادراتی ایران به دیگر کشورها نیز خشکبار، تریاک، سقز، مروارید، پوست احشام، فرش و قالی، برنج و پیله ابریشم بوده است. بر اساس گزارش ۳۰ مارس ۱۹۰۳، میزان تولید برنج در شمال ایران ۳۷ هزار تن بوده و تاکید شده که در قسمتهای مرکزی و جنوبی ایران نیز برنج کشت میشده، ولی مصرف خانگی داشته و چندان به فروش داخلی یا صادرات کفاف نمیداده است. در ادامه این بخش، با اشاره به منابع نفتی در مناطق همجوار ایران یادآوری شده که قرارداد ویلیام ناکس دارسی در آغاز قرن بیستم برای استخراج نفت در ایران منعقد شده، ولی هنوز به نتیجه نرسیده است. حدود سه سال و چهار ماه پس از انتشار این گزارش، نخستین چاه ایران در منطقه نفتون مسجد سلیمان به نفت رسید.
فصل هفتم گزارش (صص ۸۶-۷۶) به وضعیت ارتش و نیروی زمینی ایران تا سال ۱۹۰۵ اختصاص دارد. بر اساس این بخش، ارتش ایران در آستانه انقلاب مشروطیت شامل ۳۵ هزار سرباز پیادهنظام بود که این میزان کمتر از نصف ظرفیت ۷۸ هزار نفری آن به شمار میرفت. ارتش ایران همچنین ۱۳۶۰۰ نیروی نامنظم سوارهنظام داشت که تقریبا یک سوم ظرفیت ۳۷۵۰۰ نفری آن بود. پرسنل بریگاد قزاق در ایران ۱۴۰۰ نفر بودند که قابل افزایش به ۱۷۰۰ نفر بود. نیروی توپخانه ارتش ایران شامل شش هزار نفر بود که ظرفیت اصلی آن ۱۱هزار نفر بود. نیروهای مسلح شبهنظامی محلی داوطلب هم هزار نفر بودند که نیمی از ظرفیت واقعی آنها بودند. در مجموع ارتش ایران در سال ۱۹۰۵ دارای ۵۷ هزار نیروی مسلح بود که کمتر از ۴۴ درصد از ظرفیت ۱۳۰۷۰۰ نفری ارتش ایران به شمار میرفت. بر اساس این گزارش، پرسنل ارتش ایران در شش سال منتهی به سال ۱۹۰۵ تقریبا چهار برابر شده بودند. این در حالی است که نیروهای داوطلب محلی به نصف کاهش یافته بود. این مساله خود نشان از ناکارآمدی و عدم محبوبیت دولت مرکزی در آستانه انقلاب مشروطیت بود. این گزارش از معافیت مسیحیان، یهودیان، زرتشتیان، رعایای املاک سلطنتی، سادات و روحانیان از خدمت نظام در آن زمان خبر داده است.
بیشترین میزان سرباز در ایران آن زمان، مربوط به آذربایجان و کمترین آنها به دلیل ضعف بنیه مربوط به اهالی یزد و کرمان بوده است. نیروی توپخانه ایران مجموعا دارای ۱۲۶ عراده توپ شامل ۷۰ عراده توپ هفت سانتی، ۲۱ توپ هشت سانتی، ۱۸ توپ ۹ سانتی، هشت توپ ۷/۸ سانتی کروپ، دو توپ بی. ال، یک توپ ام. ال انگلیسی و چهار توپ نوردنفلت بود. علاوه بر آنها حدود ۴۶۰ عراده توپ ساخت داخل نیز در مناطق مختلف وجود داشت. توپخانه ایران به طور کامل تحت آموزش و هدایت نیروهای روسی و دیویزیون قزاق قرار داشتند و جمعا ۹ افسر روس در توپخانه ایران مشغول به کار بودند.
بر اساس این گزارش، حقوق پایه سالانه نظامیان مختلف ایرانی در قسمتهای مختلف ارتش ایران در آن زمان از این قرار بود: سرتیپ یکم: از ۲۷۰ تا ۳۴۰ پاوند، سرتیپ دوم: ۲۳۰ پاوند، سرتیپ سوم: ۱۸۵ تا ۱۹۰ پاوند، سرهنگ از ۵۸ تا ۱۱۵ پاوند، یاور یکم و یاور دوم از ۲۹ تا ۵۷ پاوند، سلطان از ۱۸ تا ۳۵ پاوند، نایب یکم: از ۶ تا ۲۳ پاوند، نایب دوم از چهار تا ۱۶ پاوند، وکیل از ۲۷ شیلینگ تا هفت پاوند، سوار از ۷۰ شیلینگ تا پنج پاوند و سرباز ۲۷ شیلینگ. بیشترین میزان حقوق متعلق به پرسنل دیویزیون قزاق و بیشترین حقوق در این میان نیز متعلق به پرسنل دیویزیون قزاق تحت فرماندهی روسها بود. تفاوت حیرتانگیز دستمزدها در بین پرسنل مختلف ارتش، نشانگر وجود تبعیض و فاصله طبقاتی حاکم بر ارتش و کل ایران در آن روزگار است.
در این گزارش که بیش از سه سال قبل از فتح تهران تهیه شده تصریح شده که عشایر ایرانی مدعی هستند که دارای ۷۰ تا ۸۰ هزار نیروی مسلح بین ۲۰ تا ۶۰ ساله هستند و از این میان ۳۰ هزار نفر متعلق به ایل بختیاری و هفت تا هشت هزار نفر از آنها هم مسلح هستند. در ادامه تاکید شده که حتی اگر این ارقام اغراقآمیز باشند، عشایر ایرانی دستکم دارای۲۰ هزار جنگجوی آماده نبرد هستند که هفت تا هشت هزار نفر از آنها تفنگچیان ایل بختیاری هستند. نیروی دریایی ایران در سال ۱۹۰۵ با توجه به وجود دشمن و رقیب قدرتمندی مانند بریتانیا بسیار ضعیف بود. ایران تنها دارای یک ناو با سوخت بخار به نام پرسپولیس بود که ۶۰۰ تن وزن و ۴۵۰ اسب بخار قدرت داشت و مجهز به چهار توپ سه اینچی بود. نیروی دریایی ایران در رودخانه کارون نیز یک کشتی کوچک به نام سوسا داشت که با ۳۰ اسب بخار قدرت، «بیارزش» ارزیابی شده بود. یک کشتی تفریحی به نام مظفری هم وجود داشت. این کشتی قبلا سلیکا نام داشت و مجهز به دو توپ هاچکینز بود و در سال ۱۹۰۳ از بلژیک خریداری شده بود و توسط خود بلژیکیها هم هدایت میشد. مظفرالدین شاه همچنین یک کشتی تفریحی در دریای مازندران داشت که ۱۲۰ تن هم وزنش بود و هدیهای بود از سوی تزار روسیه.
فصل هشتم گزارش (صص ۹۶-۸۷) به نظام اداری و حکومتی و دیگر مسایل پراکنده ایران اختصاص دارد. مظفرالدین شاه و دربار او، تقسیمات دوایر دولتی، کارگزاریها، سیستم مالیاتی، گمرکات، نظام بانکی و شعب بانکهای مختلف خارجی، سفارتخانه و کنسولگریهای بریتانیا و سیستم پولی و اوزان رایج ایران از موضوعات مطرح شده در این بخش هستند. بر این اساس، بریتانیا در سال ۱۹۰۵ علاوه بر سفارت خود در تهران، در شهرهای بوشهر، مشهد، تبریز و تهران سرکنسولگری و در شهرهای استرآباد، اصفهان، کرمان، کرمانشاه، رشت، سیستان، شیراز و ارومیه کنسولگری داشته است.
در بخش ضمایم این کتاب (صص ۱۰۳-۹۷) ابتدا ۱۱ نفر از چهرههای مهم مملکتی ایران به اختصار معرفی شده، سپس به منابع مطالعاتی در نگارش این گزارش پرداخته شده و در آخر نیز دو نقشه طبیعی و مرزهای ایران ارایه شده است.
آنچه در سراسر این گزارش به چشم میخورد، ناکارآمدی کامل، عدم قابلیت فردی و تجهیزاتی ارتش ایران در سال ۱۹۰۵ و در آستانه انقلاب مشروطیت بود. در حالی که ارتش ایران در بخش نیروی زمینی، از نظر کمی در حال گسترش بود، کمتر توجهی به کیفیت و قابلیت آن میشد.
وجود تشتت و سوء مدیریت در دربار مظفرالدین شاه و حکومت مرکزی، تبعیض گسترده در نیروهای مختلف، فاصله شدید دستمزدها و منظم نبودن پرداختها (بسته به میل فرماندهان، وجود بودجه و اوضاع محلی) در ابتدای قرن بیستم، باعث شده بود که کمتر کسی در ارتش ایران دارای رضایت شغلی بوده و در موقع لزوم بتواند از آب و خاک ایران و حتی حکومت مرکزی دفاع کند. آنچه که در سال ۱۹۰۳ و به هنگام اشغال سه جزیره ایرانی در خلیجفارس توسط نیروی دریایی بریتانیا و عدم مقاومت نیروهای ایرانی رخ داد، به خوبی نشانگر این واقعیت است.
از سوی دیگر، وجود فساد و نارضایتی در ارتش به سادگی راه را برای نفوذ قدرتهای خارجی، به خصوص بریتانیا و روسیه، در کشور و اخلال در وضع انتظامی، نظامی، امنیتی و سیاسی بازکرده و استقلال و تمامیت ارضی ایران را به شدت به خطر انداخته بود. نبود یک ارتش قوی، راضی، یکپارچه و مردمی موجب شد تا امنیت عمومی از ایران در سالهای نخستین قرن بیستم رخت بر بندد و مشکلات اجتماعی مختلفی از این طریق ایجاد شود. انقلاب مشروطیت ایران و مشروطهخواهان راستین تلاش کردند تا به این وضع سامانی بدهند.
فتح تهران توسط قوای بختیاری و سپهدار تنکابنی و سقوط سریع محمدعلی شاه نشان داد که محبوبیت و مشروعیت ضامن کارآمدی نیروهای مسلح بوده و ارتش ناراضی، ناکارآمد و نامردمی قاجاری در برابر یک نیروی متحد مسلح و سازمانیافته، مقاومت چندانی نمیتوانست بکند. پس از فتح تهران، این تجربه دو بار دیگر در قرن بیستم، در شهریور ۱۳۲۰ و بهمن ۱۳۵۷ در کشور ما تکرار شده است.
پینوشت:
۱-آرشیو ملی بریتانیا (TNA)،» Persia: Report، Survey، Strength، and Condition of Persian Army، تهیه شده توسط C. A. Murray، پرونده FO 881/624
2-TNA, FO 881/3478
3-TNA, FO 881/4831X
4-TNA, FO 881/5281
5-TNA, FO 881/6083
6-TNA, FO 881/7364
7-TNA, WO 33/333
۸- برای یک زندگینامه تفصیلی از ژنرال گریرسون ر. ک: D. S. Macdiarmid، The Life of Sir James Moncrieff Grierson (London: Constable، ۱۹۲۳). همچنین برای برخی گزارشهای اداری و پرسنلی درباره گریرسون بنگرید:
Survey of the papers of Senior UK Defense Personell 1900-1975,
Liddle Hart for Military Archives, King’s College, University of London
منبع: ویژهنامه روزنامه شرق
نظر شما :