یونسی: امام نمی‌خواست بنی‌صدر از کشور فرار کند

۱۱ خرداد ۱۳۹۱ | ۰۳:۳۰ کد : ۲۲۴۱ از دیگر رسانه‌ها
حجت‌الاسلام والمسلمین علی یونسی بار‌ها در طول مصاحبه تاکید می‌کند که رمز کاهش هزینه‌های امنیتی حفظ وحدت و مشارکت همگانی مردم است، امری که به گفته وزیر اسبق اطلاعات امام تاکید زیادی بر آن داشتند. یونسی معتقد است که «در زمان حیات امام هر کسی که می‌خواست به مملکت خدمت کند حتی اگر قانون اساسی را هم قبول نداشت امام می‌پذیرفت با او کار کند.» وی همچنین می‌گوید «امام بدون تأسی از جریان‌ها رابطه‌شان را با تمام گروه‌های سیاسی حفظ می‌کردند.» مشروح گفت‌وگوی خبرنگار ستاد خبری بزرگداشت امام خمینی (س) با وزیر اسبق اطلاعات که اکنون در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام معاونت حقوقی و فقهی این مرکز را بر عهده دارد در پی می‌آید:

 

سال‌ها حضور علی یونسی در سمت‌های قضایی و اطلاعاتی از او چهره‌ای ساخته که می‌تواند در مورد مباحث مختلف اظهار نظر کند. شاید تعبیر ذو وجهین در مورد شما بی‌مناسبت نباشد. لطفا در ابتدا در مورد دوران حضرت امام و مسئولیت‌هایی که داشته‌اید و ارتباطی که با امام داشته‌اید مختصرا توضیحی بدهید.

 

ابتدا لازم است سالگرد ارتحال امام را به همهٔ انقلابیون و ‌عاشقان اسلام و ایران تسلیت عرض ‌کنم؛ خبری که دل همهٔ عاشقان اسلام و انقلاب را تکان داد و در زمان خودش بزرگ‌ترین فاجعه بود و هرگز فراموش نمی‌شود، زیرا در این قرن هیچ شخصیتی به محبوبیت و نفوذ کلمهٔ امام پیدا نشد؛ کسی که چرخهٔ تاریخ را تغییر داد و اسلام را زنده کرده و درس آزادگی و مسلمانی به همه‌ آموخت و همهٔ ما و آزادگان دنیا به امام مدیون هستند و باید راه و اندیشه و خصال امام را بازگو کنیم و از او الهام بگیریم.

 

من در زمان حضرت امام سمت‌های خیلی مهمی نداشتم. رئیس دادگاه‌های ارتش و انقلاب بوده‌ام و در سازمان اطلاعات ارتش نمایندگی امام را داشته‌ام. در آن زمان وزیر اطلاعات وقت نامه‌ای به حضرت امام می‌نویسند و پیشنهاد می‌کنند که سازمان اطلاعات ارتش به وزارت اطلاعات ملحق شود و مرحوم حاج احمد آقا تلفنی از من نظر خواست و من گفتم که این نظر، نظر کار‌شناسی نیست، زیرا حفاظت اطلاعات ارتش جزء لاینفک ارتش است و نمی‌تواند از آن جدا شود ولی دغدغه‌های وزارت اطلاعات درست است. آن نامه‌ موقعی نوشته شده بود که هواپیماربایی خیلی اوج گرفته بود و هر از چند گاهی یک هواپیمای نظامی یا غیرنظامی ربوده می‌شد و به عراق و جاهای دیگر فرستاده می‌شد. لذا من گفتم که دغدغه‌ها درست است اما راه‌ حل این نیست؛ راه‌حل این است که خود حفاظت ارتش بازسازی شود. به حضرت امام نامه نوشتم و ایشان نامهٔ مرا به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دادند و راه‌حل من که بازسازی ارتش بود زیر نظر خود من صورت گرفت. در نتیجه حفاظت اطلاعات ارتش انقلابی شد و برای همیشه این مشکل بدون تجزیه‌ ارتش حل شد.

 

در هر صورت من هم یکی از میلیون‌ها شیفته‌ حضرت امام بودم که به شدت خط امام و استراتژی امام برایم خیلی مهم بود. من احساس می‌کردم که امام برای پیروزی بر رژیم ستم‌شاهی یک استراتژی را به کاربرد که عیناً‌‌ همان استراتژی را بعد از پیروزی به کاربردند. امام برای پیروزی ۱ ـ به اسلام به عنوان موتور محرکهٔ همهٔ انگیزه‌ها بسیار تکیه داشتند. ۲ ـ به وجود افراد فوق‌العاده اهمیت می‌دادند و از حضور همهٔ مردم از هر قشر و گروهی و حزبی استقبال می‌کردند که این امر در زمان انقلاب به اوج خودش رسید و همه را در زیر چتر وحدت جای داد. ۳ ـ دفاع از ارزش‌های مورد علاقهٔ همهٔ مردم مثل استقلال، آزادی و دفاع از حقوق ملت و محرومین.

 

یعنی جاذبهٔ امام بیش از دافعه‌اش بود؟

 

امام در مورد دشمنان بسیار دافعه داشتند؛ یعنی در مقابل استکبار و دشمنان ملت چه استبداد داخلی و خارجی با قاطعیت ایستاد و همین منجر به پیروزی‌اش شد. امام خود نمونهٔ اسلام کامل و مجسم بود. ما امام را معصوم نمی‌دانیم ولی تربیت شدهٔ مکتب معصومین و اهل بیت بود یعنی فقاهت امام صادق و شهادت امام حسین و عدالت حضرت علی عیناً در امام تبلور پیدا کرده بود و نمونهٔ کاملی از اصحاب امام حسین و امام علی و امام صادق یعنی یک تشیع کامل و به تعبیر خودش اسلام نام محمدی بود.

 

ما می‌بینیم که پیامبر اسلام هم با همین شیوه پیروز شد و استراتژی پیامبر توحید بود و توحید یعنی وحدت و جلوهٔ اجتماعی آن وحدت می‌شود و هر کس که لااله‌الا الله می‌گفت پیامبر او را می‌پذیرفت آن‌ها که اطراف پیامبر بودند همهٔ آن‌ها را ندای واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا زیر چتر توحید و حبل‌الله گرفت و با همین وحدت پیروز شد زیرا روند جامعهٔ اسلامی بر‌‌ همان پایه‌هایی بود که پیامبر گذارده بود. در جامعهٔ کوچک مدینه اختلافات زیادی وجود داشت و افرادی منافق هم بودند و به ظاهر مسلمان شده بودند یا از ترس یا با طمع و پیامبر اسلام با آن‌ها هم رعایت می‌کرد. همه‌ می‌دانستند که آن‌ها مشکل‌زا هستند ولی پیامبر اجازه تعرض به آن‌ها نمی‌داد. در تاریخ می‌بینیم که رهبر منافقین فردی به نام «عبداله ابن ابی» بود. وی قبل از اینکه پیامبر اکرم به مدینه بیاید مقدمات اینکه رهبری مدینه را به عهده بگیرد را فراهم کرده بودند حتی تاجی هم فراهم کرده بودند و بد شانسی آورد و شاهی او همزمان با ظهور اسلام شد و مردم از پیامبر دعوت کردند و او فراموش شد و این موضوع باعث شده بود که همیشه علیه نظام نوپای اسلام به هر بهانه‌ای کارشکنی کند تا اینکه جایی قرآن سخن بسیار سخیف و بدی از عبدالله ابن ابی نقل می‌کند که گفته بود که من کاری می‌کنم که مردم مدینه پیامبر را به شهر راه ندهند و عزیزان اجازه نمی‌دهند که افراد ذیل وارد مدینه شوند، این سخن سخیف را جبرئیل برای حضرت پیامبر آورد و عیناً در قرآن آورده شد و پیامبر خیلی رنجید ولی برخورد نکرد.

 

 

آیا این برخورد خود باعث وحدت‌شکنی نمی‌شد؟

 

جواب این سوال را خود پیامبر داده‌اند. کارشکنی آن‌ها هدف اصلی‌شان اختلاف بوده و آیات و سور زیادی در مورد منافقین آمده مثلاً در سورهٔ توبه بخش زیادی در مورد کارشکنی منافقین است و پیامبر با شیوهٔ برخورد این توطئه‌‌ها را خنثی می‌کرد و گروهی اعتراض می‌کردند که چرا با این‌ها برخورد نمی‌کند، پیامبر می‌‌فرمود «اینان به ظاهر ادعای دوستی می‌کنند و اگر ما برخورد کنیم خواهند گفت که پیامبر به یاران خودش هم رحم نکرد» یعنی درازمدت فکر می‌کردند. حتی پسر عبدالله ابن ابی به پیامبر گفت اجازه بدهید که من پدرم را بکشم و پیامبر اجازه نداد. امام در زمان خودش سیرهٔ پیامبر را نصب‌العین خود قرار داد و می‌دانست که خیلی از افرادی که دور و بر امام هستند اعتقاد به اسلام و ولایت فقیه هم ندارند ولی همه را می‌پذیرفتند و این استراتژی یک استراتژی عاقلانه و دوراندیشانه برای پیروزی انقلاب بود و دشمنان ما تا زمانی که دست به اسلحه نبرده‌اند با آن‌ها نمی‌جنگیم و زمانی که دست به اسلحه بردند با آن‌ها می‌جنگیم.

 

 

برخورد امام با گروه‌های مختلف سیاسی چگونه بود؟

 

در رقابت‌های سیاسی اگر نگاه کنیم در آن زمان یک جریان موسوم به خط امام بودند و یک جریان ملقب به گروه راست بودند و در رقابت‌های سیاسی گاهی اخلاق و حدود رعایت نمی‌شد ولی امام بدون تأسی از جریان‌ها رابطه‌شان را با تمام گروه‌های سیاسی حفظ می‌کردند و اگر چنانچه مثلاً آقای یزدی رأی نمی‌آورد بلافاصله امام سمتی را در شورای نگهبان به ایشان می‌داد و یا آن زمان انتقادهای تندی در مورد آقای واعظ طبسی مطرح بود که می‌گفتند ایشان در خط امام نیستند، امام به ایشان پیام داد که شما جزو روحانیونی هستید که در خط ناب اسلام محمدی و ضد استکبار هستید. از سوی دیگر امام به مجمع روحانیون مبارز کمک مالی کردند و گفتند که چه اشکالی دارد که دو جریان باشید و شما هم کار سیاسی کنید یعنی امام این رقابت‌ها را مدیریت می‌کردند و همهٔ گروه‌ها از ایشان کمک می‌گرفتند و امام در عین حمایت انتقاد هم می‌کردند. در نامه‌ای که به آقای انصاری داده‌اند در منشور برادری امام گفتند مگر در مسائل فقهی ما اختلاف نظر نداریم ولی در عین حال به همه احترام می‌گذاریم و با هم برادرند. در مسائل سیاسی هم اختلاف سلیقه است نه تنها بد نیست بلکه خوب هم هست، اختلاف نظر اشکال ندارد دشمنی نباید باشد و اختلاف نظر در همه جا باعث رشد می‌شود.

 

با توجه به اینکه در ده سال اول مشکلات گوناگونی از جمله جنگ بود چگونه امام این استراتژی را دنبال می‌کردند؟

 

با توجه به اینکه انقلاب در ذات خود قدرت تخریبی دارد و در آن زمان گروه‌های کمونیست نیرو‌های مذهبی را به شدت تحت فشار قرار داده بودند که می‌گفتند فعلاً نیاز به انتخابات و مجلس و... نداریم و جامعه را بسته کنیم و هر کس مخالفت انقلاب حرف بزند از بین برود در ایران هم کمونیست‌ها همین را پیشنهاد می‌کردند که لزومی ندارد که به این زودی مردم را پای صندوق‌ها بیاوریم ولی امام از‌‌ همان اول جامعه را به سمت مردم‌سالاری و آزادی هدایت کردند و این موضوع مستلزم وحدت است و با خدمت به مردم رقابت سالمی را ایجاد می‌کردند. در دهه اول ما جنگ تحمیلی و جنگ گروهکی داشته‌ایم ولی در سخت‌ترین شرایط امام اجازه نداد یک روز انتخابات به تأخیر بیفتد.

 

بنی‌صدر در زمان جنگ در حالی که مجاهدین در کوچه‌ها مسلح بودند و مردم را می‌زدند و بخشی از کشور ما در دست دشمن بود بر کنار شد و بلافاصله انتخابات برگزار می‌شود و این نشان دهندهٔ این است که امام به حضور مردم در سایهٔ وحدت اهمیت می‌دادند. نکتهٔ اساسی اینکه هر کشور برای امنیت ملی بالا‌ترین هزینه را تحمل می‌کند مثلاً آمریکایی‌ها ظاهرا برای شکست دادن القاعده دو جنگ راه انداختند و در عراق بیش از ۶۰۰ میلیارد دلار خرج کردند و با همهٔ تلفاتی که دادند هنوز هم موفق نشدند و این یک هزینهٔ امنیتی است. ما هم در داخل کشور برای امنیت خودمان هزینهٔ ارتش و سپاه را می‌دهیم و هزینه دادگستری و زندان‌ها، وزارت اطلاعات، وزارت کشور و وزارت دفاع را هم می‌دهیم و این نشان دهندهٔ این است که بالا‌ترین هزینه، هزینۀ امنیتی است. برای اینکه این هزینه‌ها را کاهش بدهیم بهترین راه مشارکت مردم است یعنی اگر مردم دولت را از خودشان بدانند هر مشکلی و یا جنگی ایجاد شود مردم می‌ایستند که در بسیج نمود پیدا کرد و مردم هم شرکت کردند و شاید نتوانیم در مقابل دشمن مثل آمریکا از نظر ساز و برگ جنگی مقابله کنیم اما با اقتدار ناشی از وحدت ملی می‌توانیم در مقابل امریکا بایستیم و این استراتژی امام بود.

 

این اصولی که امام به آن معتقد بودند چه اندازه وسیع بود که بتوانند نیرو‌ها در آنجای بگیرند؟

 

من معتقدم هر کسی که می‌خواست به مملکت خدمت کند حتی اگر قانون اساسی را هم قبول نداشت امام می‌پذیرفت. حالا اگر کسی امام را از دل و جان دوست دارد و قانون اساسی را هم قبول دارد بدون شک مبارک‌تر خواهد بود و هر دولتی مسئولیت‌هایش را به دوش کسانی می‌گذارد که همگرایی بیشتر داشته باشند و این هیچ عیبی ندارد و شاید هم بهتر باشد اما نباید دیگران را حذف یا تخریب کرد و یا دشمن‌سازی کند. گاهی دولت‌ها حتی از گروه‌های مخالف هم استفاده می‌کنند و وقت برای کارشکنی آن‌ها نمی‌گذارند که کار درستی هم هست اما گاهی هم از عناصر اصلی خود استفاده می‌کند اما آن‌ها را هم در جای دیگری حفظ می‌کند و این هزینهٔ اطلاعاتی ما را کم می‌کند.

 

 

آیا امام آن‌ها را به عنوان مخالف به رسمیت می‌شناخت؟

 

بله! امام حتی به بنی‌صدر گفت که همین جا بماند و نمی‌خواست برود. به او گفت که اگر نمی‌تواند کار کند کنار برود نه اینکه از کشور برود، می‌خواست بماند و خدمت کند شاید دورهٔ بعد رأی بیاورد. او خودش عقلش نرسید و رفت.

 

 

حاج آقا، برخی معتقدند که منشور برادری فقط در آن مقطع زمانی کاربرد داشت و اکنون از نظر مسئله وحدت ما دیگر از آن عبور کرده‌ایم و منشور در این مقطع کارایی ندارد. آیا شما این نظر را قبول دارید؟

 

من این نظر را نظر کسانی می‌دانم که بر خلاف روش‌های قبلی خودشان هم هست و این برخلاف روش امام و حتی روش اسلام است و معتقدم که روش پیامبر اسلام در رابطه با مخالفین خودشان (این قسمت نوار واضح نیست) و امام این روش را هم در پیروزی انقلاب و هم در جنگ به کار برد و عامل پیروزی‌اش هم همین بود راه الان هم راه غیر از این نیست و عده‌ای حیاتشان در تندروی است و طوری وانمود می‌کنند که گفتنمان غالب این است در حالیکه اینگونه نیست و نه رهبری این را می‌خواهد و نه مسئولین این را می‌خواهند.

 

 

شما در دورهٔ مسئولیتان در وزارت اطلاعات چه قدر توانستید این سیره امام را پیاده کنید چون به یاد دارم که گفته بودید من وزارت اطلاعات را به یک دستگاه خدماتی می‌خواستم تبدیل کنم و تمام تلاشم این بود و تا حدودی هم موفق شدم. آیا‌‌ همان سیره و روش امام را پیاده کردید؟

 

در زمان وزارتم عقیده داشتم که باید تلاش کنیم که مسائل امنیتی را اجتماعی کنیم و مسائل اجتماعی را عادی کنیم و تلاش می‌کردیم که دشمن را به مخالف و مخالف را به دوست تبدیل کنیم و این یک سیاست عقلانی است و عقل می‌گوید که دشمن یکی هم زیاد است و هیچ دشمنی را نمی‌توان با زور دوست کرد، دشمن را با منطق و داد و ستد و رفتار درست می‌توان تبدیل به دوست یا تبدیل به مخالف کرد. این روشی بود که ما به کار می‌بردیم البته‌‌ همان موقع هم افرادی مخالف این شیوه بودند و یک عده‌ای معتقدند که ما حتماً دشمن لازم داریم که من به چنین تزی اعتقاد ندارم. یک عده می‌گویند اگر ملتی بی‌دشمن باشند به خواب می‌رود و اهدافش را فراموش می‌کند البته اگر ما دشمن داشتیم حتماً باید سعی کنیم در مقابل آنان آماده باشیم و این دستور قرآن است اما اینکه حتماً لازم است دشمن داشته باشیم، نه ما برای حرکتمان هدف لازم داریم نه دشمن. و اگر دشمن داشتیم باید آماده باشیم پیامبر در داخل با دشمنان وقتی آن‌ها را شکست داد آن‌ها را نابود نکرد و هر کسی که سر صلح داشت پیامبر صلح می‌کرد. نامه‌ای که پیامبر به امپراطور رم و شاه ایران نوشته آن‌ها را دعوت به جنگ نکرد دعوت به صلح کرده و اساساً اسلام احتیاج به دشمن ندارد و دشمن‌تراشی نمی‌کند. ما هم نباید چه در داخل و چه نسبت به همسایگان دشمن‌تراشی کنیم و برای تبدیل فرد به دوست باید هزینه و داد و ستد کرد. هر مسلمان با هر کسی که برخورد می‌کند اول سلام می‌کنند و سلام یعنی صلح. اگر کسی ابراز دوستی کرد باید بپذیریم حتی اگر دروغ بگوید و ما برای اینکه بودجه‌ها صرف عمران و آبادی شود راهی جز این نداریم.

 

 

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی و خبری جماران

کلید واژه ها: یونسی امام خمینی بنی صدر


نظر شما :