روایت سردار عراقی از خطوط اتوبوسرانی خرمشهر به شهرهای عراق
چهار بار اشغال خرمشهر در طول دو قرن اخیر، ایجاد خط اتوبوسرانی توسط صدام در خرمشهر، نقش تاثیرگذار پیام ۱۰ اردیبهشت ۶۱ امام در فتح خرمشهر، از جمله محورهای مهم گفتوگوی خبرگزاری مهر با جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه در آستانه سالروز آزادسازی خرمشهر است.
۳۰ سال پیش در چنین روزی؛ دوم خرداد سال ۶۱؛ صدام و فرماندهان ارتش بعث عراق به مخیلهشان هم خطور نمیکرد که نیروهای ایرانی بتوانند با کمترین امکانات و تجهیزات نظامی خرمشهر را پس بگیرند. صدام معدوم به خیال آنکه خرمشهر را به عراق پیوند زده است بیش از ۳۰ هزار نیروی نظامی در آن مستقر و ایستگاه اتوبوسی از خرمشهر به شهرهای عراق راهاندازی کرده بود. بین نیروهای خودی هم کسی دیگر امید باز پس گیری خرمشهر را نداشت. حتی برخی از فرماندهان ارتش و سپاه؛ انگار فقط نفس قدسی و فرمان حضرت روحالله میتوانست روحیه رزمندگان را برای پس گرفتن خرمشهر احیا کند. همان هم شد. خرمشهر را خدا در سوم خرداد سال ۶۱ آزاد کرد.
به همین بهانه گفتوگویی را با سردار عبدالله عراقی، جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه و از فرماندهان دوران دفاع مقدس انجام دادهایم. عراقی خود از فرماندهان سپاه حاضر در فتح خرمشهر است و این روز تاریخی و این فتحالفتوح بزرگ را از نزدیک مشاهده کرده و تلخ و شیرین عملیات بیتالمقدس را چشیده است.
سردار؛ در آستانه سی امین سالگرد آزادسازی خرمشهر و عملیات بیتالمقدس هستیم، خاطرات زیادی از زبان فرماندهان جنگ در خصوص آزادسازی خرمشهر و این عملیات بیان شده است. به نظر شما چه نکتهای در این موضوع مغفول مانده است که شما بخواهید به ان اشاره کنید؟
شهر خرمشهر در طول تاریخ و در ۲۰۰ سال گذشته چهار بار به تصرف اشغالگران درآمد و مجدد به آغوش ایران بازگشت. یک بار آن مربوط به زمان عثمانیهاست و در مرحله دوم در زمان ناصرالدین شاه و سومین بار نیز در جنگ جهانی توسط انگلیسیها خرمشهر به تصرف بیگانگان درآمد. اما در مرحله چهارم و آخرین بار این شهر توسط ارتش بعث عراق در سالهای آغازین جنگ به اشغال درآمد که فرق باز پسگیری خرمشهر نسبت سایر موارد این بود که این بار رزمندگان اسلام توانستند بدون اینکه ذرهای از خاک کشورمان را به بیگانگان بدهند خرمشهر را باز پس بگیرند. در ابتدای جنگ تحمیلی عراق ارتش سازمان یافته و آماده به جنگی داشت اما در مقابل نظام جمهوری اسلامی ایران نوپا بود و نیروهای مسلحمان آمادگی کامل برای حمله دشمن ا نداشتند اما با این حال بدون هیچ دژ و امکاناتی ۳۴ شبانه روز در خرمشهر مقاومت کردیم.
از اشغال خرمشهر تا آزادسازی آن چقدر زمان طول کشید؟
از ۳۱ شهریور که حمله بعثیها شروع شد، تا آبان ماه همان سال یعنی به مدت ۳۴ روز نیروهای مسلح، نیروهای داوطلب بسیجی و مردم در مقابل ارتش عراق مقاومت کردند و در نهایت این ارتش عراق بود که توانست خرمشهر را اشغال کند. بعد از این اتفاق مردم ایران ۵۷۵ روز صبر کردند تا اینکه فرمانی از سمت امام خمینی(ره) مبنی بر آزادسازی خرمشهر در روز ۱۰ اردیبهشت ۶۱ صادر شد و رزمندگان ما با رمز یا علی ابنابیطالب در عملیات پیروزمند بیتالمقدس توانستند خرمشهر را از ارتش عراق باز پس بگیرند.
خرمشهر این مدت طولانی به اشغال بعثیها در آمده بود. وقتی شهر را آزاد کردید با چه تغییراتی در شهر مواجه شدید؟
سرانجام بعد از دشواریهای فراوان نیروهای ما توانستند در دوم خرداد به خرمشهر برسند. در سوم خرداد نیز وارد گمرک شدند و توانستند خرمشهر را با ۳۶ هزار عراقی که در آن حضور داشتند فتح کنند. بعد از فتح خرمشهر توسط بعثیها، صدام این شهر را جزو عراق به حساب آورده بود و در آن خط اتوبوسرانی از خرمشهر به شهرهای عراق راهاندازی کرده بود. در عملیات بیتالمقدس ما توانستیم در حدود ۱۹ هزار نفر سرباز عراقی به اسارت در آوریم که بعد از این عملیات غرورآفرین صدام خطاب به نیروهای نظامیاش گفت: من صدای شکستن استخوانهای ارتش عراق را در خرمشهر شنیدم.
عراق پس از تصرف خرمشهر آن را تبدیل به یک دژ تسخیرناپذیر کرده بود و ۳۶ هزار نیروی جنگی عراق در آن مستقر شده بودند و زمانی که ایران آن را از عراق پس گرفت بازتاب فوقالعادهای در جهان داشت. پیروزی در عملیات بیتالمقدس برای ما به عنوان یک نقطه عطف تاریخی ثبت و ماندگار شده است، پس از فتح خرمشهر غرور ملی، مذهبی و دینی جریحهدار شده ملت ایران ترمیم شد.
ویژگی خاصی که عملیات بیتالمقدس نسبت به سایر عملیاتهای دیگر در طول هشت سال دفاع مقدس داشت چه بود؟
یکی از ویژگیهای برجسته این عملیات اتحاد، یکپارچگی و همدلی نیروهای مسلح بود. در اوج وحدت و توکل در این عملیات دیدیم که ارتش، سپاه، جهاد سازندگی و نیروهای داوطلب بسیجی همگی یکپارچه، انگیزه بالایی را برای آزادسازی خرمشهر داشتند.
دومین ویژگی این عملیات توکل بالای رزمندگان اسلام بود. به علت گستردگی این عملیات و پیچیده و سنگین بودن آن این نگرانی در وجود همه بود که آیا میشود خرمشهر را آزاد کرد یا نه؟ به همین خاطر توکل بچهها بیشتر و عرفانیتر شده بودند. خداوند هم در زمانی که ما فکر میکردیم چیزی نداریم و دستمان خالی است نصرتهای گستردهای را شامل حال رزمندگان اسلام میکرد.
شما در زمان فتح خرمشهر کجا بودید؟
ما در منطقه دارخوین در قالب نیروهای قزوین به صورت دو گردان در آن زمان عملیات میکردیم.
نظر شما :