پیشینه تاریخی حاکمیت ایران بر جزایر خلیج فارس/ از تسلط هخامنشی تا تهدید هاشمی
به گزارش خبرگزاری ایسنا، بعد از اینکه محمود احمدینژاد، رییسجمهوری ایران در شهرستان ابوموسی حاضر شد، اماراتیها به تحریک آمریکا و انگلیس صدایشان در آمد. در اولین واکنش امیر عبداللهیان، معاون عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه تاکید کرد که بازدید احمدینژاد از جزیره ابوموسی یک موضوعی داخلی است که در چارچوب سفر استانی صورت گرفته است. خبرگزاری دولتی امارات متحده عربی، نیز خبر داد که وزارت خارجه این کشور، سیف محمد عبید الزعابی سفیر خود را برای مشورت از تهران فراخوانده است.
شورای ملی فدرال امارات متحده عربی بیانیهای اعتراضی منتشر کرد و شیخ عبدالله بن زاید آلنهیان، وزیر خارجه امارات متحدۀ عربی این سفر را نقض آشکار حاکمیت امارات و «گامی رو به عقب در زمینه تمام تلاشها و کوششهای امارات به منظور یافتن راهحلی صلحآمیز برای پایان دادن به اشغال سه جزیره اماراتی از سوی ایران» دانست! اماراتیها حتی بازی دوستانه فوتبال بین ایران و امارات که قرار بود ۲۹ فروردین برگزار شود را لغو کردند.
در ادامه علیاکبر صالحی، وزیر خارجه ایران درباره ادعاهای امارات در قبال جزایر سهگانه ایرانی گفت: حاکمیت ما بر این جزایر قابل گفتوگو و مذاکره نیست و حاکمیت ایران بر این جزایر امری مسلم و مسجل است. تفاهمنامه ۱۹۷۱ نیز ناظر بر این امر است. پس از ۱۹۷۱ مسائلی پیش آمد که موجبات سوءتفاهم را فراهم کرده است که ما بارها اعلام کردهایم آماده گفتوگو برای رفع این سوءتفاهمها هستیم؛ نه از طریق رسانهای. ضمن اینکه هیچ کشوری در مورد حاکمیتش صحبت نمیکند.
همچنین رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران گفت: هر کشور و هر فردی که در امور داخلی کشور ما مداخله کند و اظهاراتی را برخلاف اصول تمامی ارضی کشور ما اعلام کند حتما با برخورد مسوولان کشور ما مواجه خواهد شد.
پیشینه تاریخی حاکمیت ایران بر جزایر خلیج فارس
بر اساس بررسیهای انجام شده از ۵ هزار سال پیش از میلاد، جزیره ابوموسی بخشی از قلمرو ایران بوده و توسط ایرانیان اداره میشده است. ایلامیها به دلیل نزدیک بودن پایتختشان شهر شوش به خلیج فارس به این منطقه توجه ویژهای داشتند و مطابق اسناد و شواهد تاریخی هر یک از اقوام ایرانی مانند مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان حاکمیت خود را بر کرانه خلیج فارس استوارتر ساختند و در تمامی این دوران خلیج فارس به منزله دریاچه ایرانی بوده است.
از آغاز تاریخ تا اواسط قرن هجدهم نه تنها تمام جزایر خلیج فارس از جمله جزایر تنب و ابوموسی، بلکه کنارههای جنوبی آن نیز تحت کنترل و حاکمیت ایران بوده است، اما تا حدود قرن هیجدهم میلادی کمبود آب شیرین و هوای گرم مانع از آن شده بود که این جزایر مورد توجه سیاحان، مورخان و جغرافیدانان قرار گیرد، بنابراین در کتابهای تاریخی و جغرافیایی تا قرن هجدهم، اشاره مستقیمی به تعلق این جزایر به ایران نشده است. با سقوط صفویه قبیلهای موسوم به قاسمیها که در قرن هجدهم در سواحل خلیج فارس از دوبی تا راسالخیمه مستقر شده بودند و به علت نبود امکانات کشاورزی و معیشت، به راهزنی و باجگیری از کشتیها اشتغال داشتند، از فرصت استفاده کرده، برای اولین بار در سال ۱۷۲۷ جزیره قشم را اشغال کردند و در لنگه مستقر شدند.
با به قدرت رسیدن نادرشاه، ایران وحدت اراضی خود را بازیافت، قاسمیها از جنوب رانده شدند و سواحل جنوبی خلیج فارس و جزایر آن دوباره تحت حاکمیت حکومت مرکزی درآمد، با مرگ نادرشاه فرصت جدیدی برای قاسمیها فراهم شد اما در آوریل ۱۸۸۵ دولت ایران در طرح تقسیمات کشوری که از روزگار صفویه باقی مانده بود، تجدیدنظر کرد؛ به موجب طرح جدید ایران به ۲۷ استان تقسیم شد و کرانهها و جزیرههای خلیج فارس بیست و ششمین استان یا ایالات ایران نام گرفت که بندر لنگه و جزایر ششگانه هم ضمیمه آن بودند. سرانجام پس از کش و قوسهای فراوان در سال ۱۸۸۷ قاسمیها پس از یک قرن حضور در بندر لنگه، جزایر تنب و ابوموسی، توسط حکومت مرکزی مطیع شدند.
آغاز مساله؛ همیشه پای بریتانیا در میان است
چندی بعد خلیج فارس مورد توجه دو قدرت بزرگ جهانی، یعنی آلمان و روسیه بود که ارتباط خوبی با بریتانیا، که قدرت مسلط بر خلیج فارس و عهدهدار سیاست خارجی امارات متصالحه، امارات متحده عربی فعلی، بود نداشتند. رقابت سه کشور اروپایی در اوایل قرن بیستم بر اهمیت استراتژیک این جزایر افزود و منجر به اشغال جزایر تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی توسط دولت بریتانیا در سال ۱۹۰۴ شد. چهار سال بعد، در سال ۱۹۰۸ جزیره تنب کوچک نیز به اشغال بریتانیا درآمد و پرچم شارجه که از شیوخ تحتالحمایه بریتانیا بود، در این جزایر برافراشته شد. این آغاز اشغال جزایر سهگانه ایرانی توسط بریتانیا بود.
آغاز تلاشها برای حفظ حاکمیت
در فاصله سالهای ۱۹۰۴ تا ۱۹۲۵ بارها دولت ایران درصدد بازگرداندن حق حاکمیت خود بر جزایر برآمد، اما موفق نشد. در سالهای ۱۹۱۳ و ۱۹۲۳ مقامات ایرانی مذاکراتی را با بریتانیا ترتیب دادند که به نتیجه نرسید و بریتانیا شرط اعطای وام به ایران را منوط به چشمپوشی ایران از حق حاکمیت خود بر جزایر دانست. مذاکرات دیگری هم در ۱۹۲۸ برای بازگرداندن حق حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه اشغال شده توسط بریتانیا، بینتیجه ماند؛ تا سال ۱۹۵۰ اقدامات ایران از قبیل دیدار مقامات ایران از جزایر، پیاده کردن نیرو، تماس مستقیم با شیوخ و حتی نصب پرچم ایران (۱۹۴۹) در جزایر تنب که بلافاصله توسط نیروی دریای بریتانیا پایین آورده شد، سودی نداشت.
تلاش انجام گرفته در دوره دکتر مصدق و اسدالله علم نیز بینتیجه ماند، دولت بریتانیا در مذاکراتی که انجام شد پیشنهادهایی مبنی بر گذشتن ایران از حق خود بر بحرین که در آن زمان بخشی از خاک ایران بود و ابوموسی و فروختن جزایر تنب کوچک و بزرگ به ایران را داشتند اما در تمام سالهای اشغال، یعنی از ۱۹۰۴ تا ۱۹۷۱، این جزایر در تقسیمات کشوری جزو ایران محسوب میشدند.
پایان اشغالگری بریتانیا
در۱۹۶۸ وقتی بریتانیا تصمیم گرفت نیروی نظامی خود را از خلیج فارس خارج کند، فاز جدیدی از مذاکرات میان دو دولت برای حل اختلافات مربوط به جزایر ایرانی و بحرین آغاز شد که تا ۱۹۷۱ طول کشید؛ در دور نخست این مذاکرات در مه ۱۹۷۰ بحرین از ایران جدا شد و در دور دوم در ۲۹ نوامبر سال ۱۹۷۱ یعنی یک روز قبل از ورود نیروهای ایران به جزایر تنب و ابوموسی مطابق با تفاهمنامه ۱۹۷۱، حق حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه به دولت ایران اعاده شد، تفاهمنامه از طریق بریتانیا بین ایران و شارجه مبادله شد، در ۳۰ نوامبر (۹ آذر ۱۳۵۰)، درست ۲۴ ساعت بعد از اینکه شارجه توافق خود را با ایران در مورد جزیره ابوموسی اعلام کرد، نیروهای ایران وارد خاک جزایر شدند و پرچم ایران بر فراز قله کوه حلوا، مرتفعترین نقطه جزیره ابوموسی به اهتزاز در آمد؛ در دوم دسامبر همان سال امارات متحده عربی نیز در اعلامیهای استقلال خود را اعلام کرد.
با وجود اینکه مرزهای دقیق بین ایران و امارات مشخص نشده بود اما اعمال مقررات ۱۲ مایل دریای سرزمینی ایران در مورد جزیره ابوموسی، تعیین حدود دریایی ایران و شارجه، اعمال حد میانه در آبهای کرانههای جزیره ابوموسی و کرانههای امالقوین و تعیین مرز ۷۲ کیلومتری دریای ایران و دوبی بر اساس توافقنامه ۱۴ اوت ۱۹۷۴ منجر به این شد که در عمل محدوده مرزی آن بخشها رعایت شود.
امارات به جای بریتانیا، مدعی بعد از مدعی
امارات متحده عربی از پیوستن هفت امیرنشین، در دوم دسامبر ۱۹۷۱ موجودیت یافت و تا پیش از آن به نام امارات «متصالحه عربی» معروف بود و در سال ۱۹۹۲پس از پایان جنگ خلیج فارس، در حالی که پس از توافق ایران و بریتانیا در سال ۱۹۷۱ و پیش از خروج نیروهای نظامی انگلیس از منطقه و تأسیس کشور امارات متحده عربی، ابوموسی به همراه تنب بزرگ و تنب کوچک پس از نزدیک به ۷۰ سال به ایران بازگردانده شده بود، امارات متحده عربی بر خلاف نظر شیخ شارجه و معاهده ۱۹۷۱، اقدام به طرح ادعاهای مالکیت بر جزایر سهگانه کرد که واکنش دولت ایران را برانگیخت. اکبر هاشمی رفسنجانی، رییسجمهور وقت، در خطبههای نماز جمعه ۲۵ دسامبر ۱۹۹۲ خطاب به شورای همکاری حاشیه خلیج فارس و همپیمانان غربی آنان گفت: برای جداسازی جزایر سهگانه از ایران باید از دریای خون گذشت.
طرح موضوع در مجامع بینالمللی
با طرح ادعای تعلق جزایر سهگانه ایرانی به امارات، طرح مساله به سازمان ملل کشانده شد. این مساله واکنش شدید و موضعگیریهای رسمی و صریح مقامات دولت ایران را به دنبال داشت. واکنش ایران، در همان سال موجب فروکش کردن بحران و کند کردن شتاب آن شد. از ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۶ مواضع ایران و امارات متحده عربی در مورد جزایر گاه آشتیجویانه و گاه تهاجمی بود و در این مدت ایران همواره در برابر ادعاهای اماراتیها آمادگی خود را برای انجام مذاکره بدون پیش شرط در مورد سوءتفاهمات پیشآمده در مورد جزیره ابوموسی اعلام کرده است.
در اواخر مارس ۱۹۹۴ وزیر امور خارجه امارات در قاهره اعلام کرد که امارات در آخرین مرحله از تلاشهای خود در مورد مناقشه با ایران بر سر جزایر سهگانه خلیج فارس، به دیوان لاهه روی خواهد آورد و در سخنرانی خود در مجمع سازمان ملل متحد، مجددا پیشنهاد ارجاع اختلاف به دادگاه لاهه را مطرح کرد و قول داد که رای دادگاه لاهه را بپذیرد.
اما وزیر امور خارجه وقت ایران تصریح کرد که «ارجاع مساله جزایر ایرانی به دادگاه لاهه نیاز به موافقت دو طرف دارد، جمهوری اسلامی ایران به طور طبیعی با آن موافق نیست. مرجع حل سوءتفاهمهای به وجود آمده میان ایران و امارات همین دو کشور هستند و هیچ کشور ثالثی حق دخالت ندارد و به هیچ مرجع بینالمللی نیز ربطی ندارد»
تازهترین ادعاها زمانی صورت گرفت که امارات جوان وارد دهه سوم عمر خود میشد و در واقع ۳۰ سالگی خود را جشن میگرفت. مجلس ملی اتحادیه امارات عربی متحده با صدور بیانیهای که به مناسبت آنچه سی امین سال اشغال جزایر سهگانه خوانده شد، مجددا بر دعوت مسالمتآمیز دولت امارات از جمهوری اسلامی ایران برای پایان دادن به اشغال این جزایر تاکید کرد.
قومیت، دلیل ادعای مالکیت؟
دولت بریتانیا در گذشته و امارات عربی متحده در حال حاضر ادعا میکنند که همه ساکنان جزیره ابوموسی عرب هستند و همین مساله یکی از دلایل از سرگیری ادعاهای امارات نسبت به این جزیره است. در صورتی که در منابع تاریخی مربوط به صد سال پیش در مورد تعداد جمعیت و نژاد ساکنان جزیره ابوموسی آمده است: «سکنه سابق جزیره ابوموسی ۲۰۰ نفر عجم و عرب بودهاند. اعراب از طایفه سودان و از بنی اعمام؛ سکنه جزیره عموما از آنجا به بنادر خان و شارجه مهاجرت کردند و در شارجه خود را در حمایت انگلیسیها قرار دادند»
در سال ۱۹۹۲ جمعیت جزیره ابوموسی حدود ۳۰۰۰ نفر بوده که براساس برآورد مقامات محلی ۲۵۰۰ نفر از آنها ایرانی و حدود ۵۰۰ نفر عرب تبار بودهاند یعنی حدود یک ششم جمعیت ابوموسی را اعراب تشکیل میدادند که بسیاری از آنها هم اصل و نسب ایرانی داشتهاند.
اهمیت اقتصادی ـ سیاسی جزایر ششگانه
جزایر ابوموسی و تنب تقریبا در وسط آبهای خلیج فارس و در عمیقترین قسمتهای این خلیج واقع شدهاند و از آنجا که صادرات نفت و بخش بزرگی از تجارت خارجی ایران از راه خلیج فارس و تنگه هرمز انجام میشود، نقش این جزایر در تجارت خارجی ایران و حفظ منافع ملی کشور مهم است، همچنین بخش عمدهای از نفت خام مورد نیاز جهان از میان این جزایر عبور میکند و طبق مقررات مربوط به کشتیرانی بینالمللی نظارت بر کلیه عبور و مرورهای کشتیها بر عهده دولت ایران است چرا که طبق قوانین حدود آبهای ساحلی، دریای سرزمینی بخشی از سرزمین اصلی محسوب میشود و این جزایر نیز بخشی از سرزمین اصلی ایران هستند که در آب ادامه یافته، بنابراین کلیه کشتیها موظف به رعایت قوانین و مقررات مربوط به دولت ایران هستند که منطبق بر اصول حقوق بینالملل دریاهاست.
اهمیت ژئواستراتژیک جزایر ششگانه
هرچند از اهمیت جزیره ابوموسی از نظر حقوق مربوط به حفاری در آبهای بیرون ساحلی نمیتوان چشمپوشی کرد، اما ارزش جزایر تنب و ابوموسی بیشتر به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکی و نقش ژئواستراتژیکی آنهاست. جزایر هرمز، هنگام، لارک، قشم، ابوموسی و تنب بزرگ «خط دفاعی قوسی» را در تنگه هرمز تشکیل میدهند. اگر چه گفته میشود فاصله ۱۵۰ کیلومتری ابوموسی تا تنگه هرمز فاقد نقش استراتژیک برای کنترل این تنگه است، اما از آنجا که این جزایر در خط دفاعی قوسی قرار میگیرد، برای حفظ امنیت آبراه، مهم هستند در حالی که برای امارات متحده چنین ارزش و نقشی را ندارند.
جزیره ابوموسی، غربیترین جزیره از جزایر ششگانه و جنوبیترین نقطه خط دفاعی ایران است، ضمن آنکه جزایر جنوب ایران، حتی جزایر کم وسعت، سکوهای دیدبانی و کنترل مطمئن برای سواحل خلیج فارس محسوب میشوند و بالقوه مکانهای مهمی برای استقرار تجهیزات نظامی چه از سوی ایران و چه علیه ایران هستند.
دلایل جغرافیایی مالکیت ایران بر ابوموسی
از نظر جغرافیایی مطالعات نشان میدهد که جزایر تنگه هرمز و خلیج فارس، بخش سوم ناحیه زاگرس پست را تشکیل میدهد که اگر چه در ظاهر به نظر میرسد که داخل خلیج فارس باید ناحیه مستقلی باشد، اما از لحاظ طبیعی این جزایر پیوسته به زاگرس هستند. به عبارت دیگر پیوستگی و هماهنگی ساختگی بین ارتفاعات و کوههای زاگرس ایران و نیز پیوستگی تشکیلات نمکی جزایر خلیج فارس با تکتونیک نمکی ایران که تا بخشهای جنوبی خلیج فارس (چون بحرین، قطر و حتی شبه جزیره عربستان ادامه مییابد) مؤید این است که جزایر تنب و ابوموسی دنباله طبیعی فلات ایران هستند و با سایر جزایر ایران در خلیج فارس یک مجمعالجزایر را تشکیل میدهند. نزدیکی جغرافیایی از نظر حقوقی ایجاد حق نمیکند، اما به طور غیرمستقیم در تقویت ادامه اثبات مالکیت اهمیت فراوانی دارد. اصولا جزایری مانند تنب که آن قدر به خاک ایران نزدیک هستند، قاعدتا باید جزو قلمرو سرزمینی باشند که کرانهها را در اختیار دارد.
گوشهای از اسناد تاریخی مالکیت ایران بر ابوموسی
اسناد فراوان تاریخی در مورد تصدیق مالکیت ایران بر جزایر ششگانه و از آن جمله ابوموسی وجود دارد، در اینجا تنها به بخشی از آنها اشاره میشود:
گزارش نماینده سیاسی بریتانیا در منطقه عربستان عثمانی به تاریخ فوریه ۱۸۳۶ که در آن ضمن بررسی ویژگیهای جغرافیایی و سیاسی بنادر و جزایر خلیج فارس در بخش مربوط به سواحل و بنادر ایران، اشاره کرده است به درآمد سالانه دولت ایران از جزایر و بنادر که هرکدام را نام برده و در میان آنها به جزایر سهگانه نیز اشاره شده است.
در گزارش هیات نمایندگی سر جان ملکم به دربار فتحعلی شاه در مورد حدود و ثغور امپراطوری ایران که در سال ۱۸۱۳ با مقدمه مشاور سیاسی هیات یاد شده منتشر شده است، در فصل مربوط به قلمرو ایران و خلیج فارس جزایر تنب و ابوموسی از جمله جزایر تحت حاکمیت ایران نامبرده شده.
در چاپ اول و دوم مجموعه راهنمای خلیجفارس که به وسیله وزارت دریاداری بریتانیا چاپ و در سالهای ۱۸۸۳ و ۱۸۸۹ نیز تجدید چاپ شد، جزایر سیری، فار و تنب بزرگ و کوچک از توابع بندر لنگه که تحت قلمرو حکومت فارس است، نام برده شده است.
از دیگر اسنادی که میتوان در حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه به آنها استناد کند، نقشههای رسمی و غیررسمی بریتانیاست، در نقشه خلیج فارس که توسط کلنل رابرت تیلور نماینده سیاسی مقیم ایتالیا در سال ۱۸۳۶ تهیه شده و جزایر تنب و ابوموسی به عنوان جزایر ایرانی تعیین شده است؛ در نقشه وزارت دریاداری بریتانیا که در سال ۱۸۳۶ چاپ و منتشر شد و در سالهای ۱۹۰۰ و ۱۹۱۲ نیز تجدید چاپ شد، جزایر تنب و ابوموسی به رنگ سرزمین ایران مشخص شده، در نقشه رنگی رسمی ایران که برای اولین بار در سال ۱۸۸۶ با عنوان نقشه ایران در بخش اطلاعات وزارت جنگ بریتانیا تهیه شد، همه جزیرههای ایرانی و از جمله جزایر سهگانه به رنگ خاک ایران، رنگآمیزی شده است، این نقشه به دستور وزیر وقت خارجه بریتانیا توسط وزیر مختار آن کشور طی مراسمی به ناصرالدین شاه تسلیم شد.
همچنین نقشههای غیررسمی، مانند نقشه ایران در سال ۱۸۲۸ که در لندن تهیه شد، یا نقشه ایران در سال ۱۸۴۰ برای اطلس پلاک تهیه و چاپ شد، یا نقشه اطلس جهانی تایمز که در سال ۱۹۲۲ زیر نظر نقشهکش ویژه پادشاه انگلیس در موسسه جغرافیایی «ارین بورد» تهیه شد، همه بر حاکمیت ایران بر جزایر ششگانه تصریح داشتهاند.
تمامیت ارضی محترم، قابل دفاع و غیرقابل چشمپوشی
با وجود این همه اسناد تاریخی و توافقنامههای معتبر بین ایران و امارات، تاکید بر این نکته هنوز هم ضروری به نظر میرسد که وجب به وجب از خاک هر کشور محترم و قابل دفاع است، تمام قواعد بینالمللی بر لزوم به رسمیت شناختن تمامیت ارضی کشورها تاکید دارند، و این چیزی نیست که با هیاهوی تبلیغاتی و رسانهای قابل چشمپوشی و فراموشی باشد.
منابع:
ـ مبالغهٔ مستعار ـ دکتر محمد علی موحد ـ چاپ اول ۱۳۷۳ ـ دفتر خدمات حقوقی بینالمللی جمهوری اسلامی ایران
ـ نگاهی تاریخی به جزایر ایرانی تنب و ابوموسی ـ اصغر جعفری ولدانی ـ تهران ـ ۱۳۸۴ ـ چاپ دوم ـ دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی
ـ جزایر تنب و ابوموسی ـ پیروز مجتهدزاده ـ ترجمهٔ حمیدرضا ملک محمدی نوری ـ انتشارات وزارت امور خارجه ـ دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی ـ تهران ۱۳۸۶.
ـ خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، سرویس: سیاسی ـ سیاست خارجی.
نظر شما :