خاطراتی از حاج سیداحمد خمینی - محسن هاشمی رفسنجانی
حاج احمد آقا، رابطه ویژهای با پدر – حضرت آیتالله هاشمی رفسنجانی – داشتند. مخصوصا بعد از پیروزی انقلاب این ارتباط قویتر و تنگاتنگ شد. در تابستان داغ سال ۱۳۶۰ گروههای محارب اقدام به جنگ مسلحانه علیه نظام نوپای اسلامی کردند و شخصیتهای بسیاری از جمله شهید بهشتی، شهید قدوسی، شهید باهنر، شهید رجایی، شهید مدنی و بسیاری دیگر را به خاک و خون کشیدند. حضرت امام هم در جماران مستقر شده بودند و در کنار منزل امام، حسینیهای ساخته شده بود. در کوچهای که امام سکونت داشتند، در کنار حسینیه، منزلی وجود داشت که به جهت ازدحام مردم و ملاقاتکنندگان امام و شلوغی و سروصدای زیاد و برای ایجاد امنیت، ساکنان آن معذب بودند. این منزل از مالک آن خریداری شد. در شهریور سال ۱۳۶۰ در اوج فضای ناامن برای شخصیتهای نظام، حضرت امام به جهت نگرانی برای سلامت پدر، از حاج احمدآقا خواستند ترتیبی داده شود که ایشان در منزل مذکور در کنار خانه امام ساکن شوند. این کار صورت گرفت و پدر به همراه خانواده در این خانه مستقر شدند که تاکنون این سکونت ادامه دارد. به همین دلیل ارتباطات خانوادگی و رفت و آمدها هم بیشتر شد و به این ترتیب از نزدیک با رفتار و سلوک ایشان، بیشتر آشنا شدم.
پدر پس از استقرار در آن منزل، به جهت ارتباط مستمر و همچنین رعایت مسائل حفاظتی، در دیوار مشترک دو منزل، دری را تعبیه کردند که رفت و آمد آسانتر باشد. اغلب روزها همچنان که در کتابهای کارنامه و خاطرات پدر اشاره شده است، حاج احمدآقا در منزل ایشان میآمد یا حاج آقا به منزل احمدآقا و امام میرفت و درباره مسائل مختلف مذاکره و تصمیمگیری میکردند.
خاطره دیگری که از کمک حاج احمد آقا دارم، مربوط به قضیه ازدواج من است. در سال ۱۳۶۱ در خارج از کشور مشغول تحصیل بودم. از خانوادهام تقاضای ازدواج با نوه خالهام خانم اعظم هاشمیپور را داشتم. شرایط جنگی کشور و حرمت شهدا اجازه نمیداد مراسمی داشته باشم. قرار شد بدون مراسم و به سادگی عقد انجام شود و همسرم به خارج از کشور بیاید. بنابراین با هماهنگی پدر با حاج احمد آقا، اعضای خانواده و بستگان نزدیک، خدمت امام رسیدند و در غیاب من، پدر به وکالت از داماد و حضرت امام به وکالت از عروس خانم، صیغه عقد را جاری کردند و قرآن عقد را هم امام به خط زیبای خود نگاشتند. این کار لطف بزرگی بود که فقط با کمک احمدآقا امکانپذیر شد.
در سالهای دفاع مقدس و بعد از آن، کشور توسط معتمدان حضرت امام اداره میشد، به ویژه سران قوا که جلسات آن با حضور حاج احمد آقا، حضرت آیتالله خامنهای، آیتالله موسوی اردبیلی، مهندس میرحسین موسوی و پدر تشکیل میشد و تصمیمات خردمندانه، بنبستشکن و حیاتی این جلسات نقش موثری در پیشبرد امور کشور داشت و فقدان آن میتوانست به انقلاب نوپای اسلامی در شرایط سخت آن روزها، ضربات جبرانناپذیر وارد کند.
گهگاه این جلسات در منزل ما و دفتر پدر در مجلس شورای اسلامی برگزار میشد. گاهی از دور نگاهی به این جلسات داشتم و نقش موثر حاج احمد آقا و نظرات مثبت ایشان برای رفع مشکلات کشور مخصوصا مشکلات مناطق محروم و اقشار مستضعف و انتقال مسائل به امام را از نزدیک شاهد بودم. ایشان به جهت ارتباط دائم با حضرت امام و آگاهی کامل از منویات آن عزیز سفرکرده، پشتوانهای قوی برای تصمیمات سران قوا مهیا میکردند.
نقش حاج احمد آقا در زمان ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی و انتخاب رهبر جدید نیز نقشی برجسته و بااهمیت بود. در خاطرات سال ۱۳۶۸ پدر که به زودی با عنوان «بازسازی و سازندگی» منتشر خواهد شد، درباره این نقش، بهویژه درباره اصلاح قانون اساسی و انتخاب و تثبیت رهبری، مسائلی جالب و خواندنی آمده است.
بعدها در سال ۱۳۷۲ که به عضویت هیات مدیره شرکت راهآهن شهری تهران و حومه (مترو) درآمده بودم، یکی از طرحها رساندن خط یک مترو به بهشت زهرا و مرقد امام خمینی (ره) بود. برای طراحی محل ایستگاه جلساتی با حاج احمد آقا و همکارانشان داشتیم. در این جلسات ایشان استفاده مردم برای قبور نزدیکانشان را مهمتر اعلام میکردند، بنابراین محل ایستگاه مترو طوری انتخاب شد که هم بتواند مورد استفاده مردم و هم زائران مرقد امام قرار گیرد.
منبع: روزنامه اعتماد
نظر شما :