نام مجلس شورای ملی چگونه انتخاب شد؟/ از دارالشورای مشروطهخواهان تا مجلس قانونگذاران
در دوران حکومت مظفرالدین شاه و به ویژه از ۱۳۲۳ ق. جنبشهای مشروطهخواهی اوج گرفت و شعارهای عدالتطلبانهای چون «افتتاح دارالشورا و برقراری قانون» بر سر زبانها جاری گشت. آنچه در دهۀ ۱۳۲۰ ق. روی داد جریانی بود که ریشههای چندین ساله داشت و در آن مردم، به گونهای خود را باور داشتند که میتوانند در ادارۀ امور کشور دخیل شوند. هدف، کاستن از قدرت درباریان و شاهزادگان قاجاری و واگذاری قدرت قانونگذاری به مردم بود، آن گونه که مجلسی برای «تدوین» و «تصویب» قوانین به وجود آید و وکلای مردم که انتخاب شدۀ آنان باشند، بتوانند در این مجلس قدرت قانونگذاری را در اختیار بگیرند. انقلاب مشروطۀ ایران که فرآیند چند دهه تلاش و کوشش بود، در چهاردهم جمادیالثانی ۱۳۲۴ق. (۱۹۰۶م) با صدور فرمان، توسط مظفرالدین شاه در قصر صاحبقرانیه در خصوص اعطای مشروطه به پیروزی رسید. نکتۀ مهم در پیوند با نام نهادن «دارالشورا» بر عمارت بهارستان آن است که، در طی جنبش مردم ایران که منجر به تشکیل مجلس شد، نه تنها عبارت «مشروطه» جایگاه ویژهای نداشت بلکه بسیاری از روشنفکران نیز نه معنای آن را میدانستند و نه به آن فکر میکردند. این در حالی است که همگان در اندیشۀ تشکیل «دارالشورا» بودند و این فکر تا حدی، نمادی از حکومت مشروطه دانسته میشد. با افتتاح مجلس گمان میرفت قیامکنندگان به مقصود نهایی خود رسیده و در پرتو آن قوانین را به تصویب برسانند اما مجلس از همان زمان که افتتاح شد، گرفتار نوعی دودستگی شد. نمایندگان مجلس و دیگر مشروطهخواهان در دو صف با مرام و ایدئولوژی متفاوت نسبت به «مجلس» و «مشروطه» قرار گرفتند.
با این همه در فرمان مشروطه چند نکتۀ مهم به چشم میخورد که در تشکیل مجلس شورا و نام نهادن آن در پیوند با تحولات بعدی بهارستان، بایستی به آن توجه کرد: «...مصمم شدیم که مجلس شورای ملی از منتخبین شاهزادگان و علماء و قاجاریه و اعیان و اشراف و ملاکین و تجار و اصناف، به انتخاب طبقات مرقومه در دارالخلافۀ طهران تشکیل و تنظیم شود، در مهام امور دولتی و مملکتی و مصالح عامه مشاوره و مداقۀ لازمه را به عمل آورده و به هیئت وزرای دولتخواه ما در اصلاحاتی که برای سعادت و خوشبختی ایران خواهد شد، اعانت و کمک لازمه را بنماید و در کمال امنیت و اطمینان عقاید خودشان را در خیر دولت و ملت و مصالح عامه و احتیاجات قاطبۀ اهالی مملکت به توسط شخص اجّل به عرض برسانند که به صحۀ همایونی موشح و [بعون الله تعالی] به موقع اجرا گذارده شود. بدیهی است ک به موجب این دستخط مبارک نظامنامه و ترتیبات این مجلس و اسباب لوازم تشکیل آن را موافق تصویب و امضای منتخبین از این تاریخ مرتب و مهیا خواهید نمود...»
واژۀ عربی مجلس که از سال ۱۳۲۴ ق.، منحصراً به مرکز گردهمآیی وکلای ملت اطلاق شد، پس از چندی برای مجالسی چون مؤسسان و سنا نیز به کار رفت. از آنجا که از آن پس نام مجلس توأمان با نام بهارستان و گاه به جای آن به کار رفت بایسته است که به اختصار مورد بررسی قرار گیرد.
در فرهنگ و ادبیات دورههای مختلف تاریخی ایران، با توجه به نشستهای گوناگون، اصطلاح مجلس معانی متفاوتی داشته است. مجلس در این معانی به نشستهای سیاسی، علمی، دینی و حتی در حالات عیش و بزم نیز اطلاق میشد. ناظمالاطباء نفیسی، مجلس را محل اجتماع و انجمن، محفل و مجمع جهت شور و مذاکره و محل ضیافت و بزمگاه، معنی کرده است. دهخدا نیز ضمن توضیح معنایی مجلس با شواهد تاریخی و ادبی، آن را جای فراهم آمدن مردم برای گفتوگو و مشاوره میداند.
بر این اساس مجلس در تاریخ و فرهنگ ایران به گردهمآییهایی اطلاق میشود که در آنها اموری مانند مشورت و رایزنی فکری، تصمیمگیریهای جمعی و گاه بزمهای شاهانه مورد توجه قرار گیرد، آنگونه که در نزد شاعران پارسیگوی نیز در معانی مختلفی به کار رفته است. در امور سیاسی و دیوانی «مجلس آراستن» در نزد سلطان یا پادشاه و برقراری نشستهای مشورتی بزرگان حکومتی به عنوان یکی از ارکان دیوان سالاری همواره در تاریخ سیاسی ایران وجود داشته است.
در دورۀ قاجاریه، نهادهایی چون مصلحتخانه، صندوق عدالت، مجلس تحقیق، مجلس محاکمات، مجلس تجارت، دربار اعظم، «دارالشورای خاص همایونی» یا «دارالشورای کبرای دولتی» وجود داشته است.
مجموعۀ یادداشتهای کتاب کُرّاسۀالمعی شرح مبسوطی از «ترتیبات» این دارالشورای کبرای دولتی «در بیست و یک فقره» نوشته است. «مجلس شورای دولتی» یا «دارالشورای کبرای دولتی»، از دهۀ ۱۲۷۰ ق. با حضور رجال مملکتی و هیئت وزیران، فعالیت خود را آغاز کرد و به مرور توسعه یافت. در دو دهۀ بعد، به ویژه در دورۀ میرزا حسینخان سپهسالار فعالیتهای چشمگیری داشت. وی در زمان صدارت خود به امور دیوانی سر و سامان داد. آنچه که وی با عنوان دارالشورای کبرای دولتی یا به گفتۀ کسروی «مجلس الوزراء» ایجاد کرد، یک نهاد دیوانی عالیرتبه و مرکز گردهمآیی وزراء و دیوانسالاران عالی بود. رجال دولتی، هفتهای دو روز در مجلسی گردهم میآمدند و دربارۀ امور مملکتی مشورت میکردند. کسروی لایحهای را که سپهسالار در خصوص تشکیل مجلس وزرا در دوازدهم شعبان ۱۲۹۸ ق. (۱۸۷۲ م) تقدیم ناصرالدین شاه کرد، نشانۀ فهم و کاردانی آن صدراعظم در امور دیوانی میداند.
از دورۀ سپهسالار تا پیروزی انقلاب مشروطه، همچنان وزرا در مجلس دولتی گردهم میآمدند، اما این مجلس که بیشتر اوقات در کاخ گلستان تشکیل میشد، به گونهای جلسۀ هیات دولت بود و مردم نمیتوانستند در آن حضور یابند. مجلس به تعبیر نوین آن، از ۱۳۲۴ ق. در ایران مانند پارلمانهای قانونگذاری اروپا شکل گرفت.
زمانی که انقلاب مشروطه به پیروزی رسید، زمزمۀ تشکیل «دارالشورا» به صورت «افتتاح مجلس» همگانی شد و آنگونه بود که همگان هدف غایی انقلاب را تشکیل مجلس میدانستند. از همین رو در فرمان مظفرالدین شاه، اصطلاح «مجلس شورای ملی» به صراحت به کار رفت. این در حالی است که برخی با کاربرد این اصطلاح مخالفت کردند، آنگونه که از همان آغاز صدور فرمان مشروطه، صحبت بر سر این بود که مجلس، «شورای ملی» باشد یا «شورای اسلامی». صدراعظم که متمایل به کاربرد اصطلاح «مجلس شورای اسلامی» بود به این دلایل قانع شد که «طایفه یهود و ارامنه و مجوس نیز باید منتخب به این مجلس بفرستند و لفظ «اسلامی» با ورود آنها نمیسازد و مناسب لفظ «ملی» است.»
کسان دیگری نیز دربارۀ اصطلاح مجلس شورای ملی، صحبتهایی به میان آوردند، به گونهای که امیر بهادر، وزیر دربار، در جلسهای که با حضور افرادی چون آقا میرزا محمدصادق طباطبایی (فرزند سیدمحمد طباطبایی)، آقا میرزا محسن و آقا سیدعلاءالدین، در صاحبقرانیه تشکیل شد، نام مجلس شورای ملی را خلاف شرع دانست و شیخ فضلالله نوری نیز همواره خواستار برقراری مجلس شورای اسلامی بود. آقا میرزا محمدصادق طباطبایی با دلایلی که آورد، وزیر دربار را متقاعد کرد که اصطلاح «مجلس شورای ملی» به کار رود. وی تأکید میکرد که از نظر اسلامی، آیۀ شریفه (و شاورهم فی الأمر) اساس مجلس خواهد بود. پس از اینگونه مذاکرات، اصطلاح «مجلس شورای ملی» برای خانۀ ملت در نظر گرفته شد و تا سال ۱۳۵۷ ش. که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، بیست و چهار دورۀ قانونگذاری با این نام در بهارستان شکل گرفت و در سال ۱۳۵۹، در نخستین دورۀ قانونگذاری پس از انقلاب اسلامی، مجلس به نام شورای اسلامی خوانده شد.
منبع: ماهنامه الکترونیکی دوران به نقل از بهارستان در تاریخ، دکتر حسن باستانیراد، استادیار دانشگاه شهید بهشتی، کتابخانه، موزه و مراکز اسناد مجلس شورای اسلامی، ص ۱۹۸ تا ۲۰۳.
نظر شما :