فتح فاو، آغازی بر یک پایان/ بازخوانی عملیاتی که برای پایان جنگ طراحی شد
سید نیما حسینی
پایان جنگ یکی از مهمترین مباحث مطرح در حوزه تاریخنگاری جنگ تحمیلی است. جنگی که با تجاوز نیروهای عراقی به فرماندهی صدام حسین به مرزهای ایران آغاز شد و با پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد از سوی ایران و عراق پایان یافت. اما در طول ۸ سال دفاع مقدس دو مقطع مهم وجود دارد که برخی معتقدند میتوانست فرصتی باشد در اختیار ایران تا نقطه پایانی بر جنگ بگذارد؛ مقطع اول فتح خرمشهر است و فرصت دوم فتح فاو.
درباره اولی طی سالهای اخیر بحث و تفسیر بسیار بوده اما درباره فتح فاو در روز ۶ اسفند ۱۳۶۴ کمتر سخن گفته شده است. عملیاتها در فاو و خرمشهر تفاوتی مهم داشتند. در دورهای که خرمشهر آزاد شد مقامات سیاسی و نظامی ایران تصمیم داشتند با انجام یک عملیات موفق، صلحی شرافتمندانه را رقم بزنند، این استراتژی تا پیش از آغاز عملیات فاو نیز وجود داشت اما پیروزی در فاو استراتژی ایران را در جبهههای جنگ تغییر داد.
انگیزههای فتح فاو؛ از پایان جنگ تا سرنگونی صدام
با گذشت بیش از ربع قرن از انجام عملیات فتح فاو، انگیزههای اولیه انجام این عملیات از مهمترین نکات است. به راستی هدف اولیه از طراحی عملیات والفجر ۸ و حمله به بندر فاو چه بود؟ حسین علایی فرمانده قرارگاه نوح سپاه در زمان اجرای عملیات والفجر ۸، از جمله افرادی است که طی سالهای پس از جنگ بارها به تحلیل چرایی و چگونگی انجام عملیات فتح بندر فاو پرداخته است. او با اشاره به انگیزههای طرحریزی و انجام این عملیات میگوید: «در دوران دفاع مقدس، نبردهای بسیاری برای بیرون راندن ارتش متجاوز از سرزمینهای اشغالی ایران و نیز برای ایجاد فشار نظامی بر قوای دشمن، جهت پایان دادن به جنگ تحمیلی انجام شده است. برخی از این نبردها در ادامه تلاش برای دفع تجاوز دشمن، در خاک دشمن انجام شده است. یکی از عملیاتهای بسیار مهم هم از نظر تعیین استراتژی عملیاتی مناسب و نیز بهکارگیری تاکتیکهای اجرایی بسیار دقیق و همچنین ارزش تعیینکننده سیاسی، عملیات حمله به شبهجزیره فاو در خاک عراق بوده است. طبیعتاً طرحریزی چنین عملیاتی و نیز دیگر نبردهایی که در سرزمین دشمن رخ داد، برای فتح نظامی کشور عراق نبوده است بلکه هدف اساسی آنها رساندن دشمن به نقطهای بوده است که از تحمیل جنگ بر ایران پشیمان شده و در آینده نیز تصور انجام چنین کارهایی را در ذهن خود نپرورد.»
اکبر هاشمی رفسنجانی، رییس وقت شورای عالی دفاع هم با تایید سخنان سردار علایی، تاکید دارد که «فاو یکی از عملیاتهایی بود که برای ختم جنگ طراحی کرده بودیم. هدف هم این بود که از جاده ساحلی به امالقصر برویم.» فرمانده سپاه پاسداران در دوران جنگ تحمیلی اما از تغییر استراتژی جنگ پس از پیروزی در این عملیات سخن گفته است. محسن رضایی در این باره میگوید: «ما در جریان این عملیات در بعد سیاسی استراتژی «جنگ برای صلح» را به «جنگ برای پیروزی» تغییر دادیم. تا قبل از فاو استراتژی حاکم بر جبههها از سوی مسئولان سیاسی کشور این بود که یک عملیات انجام داده و از این طریق صلح شرافتمندانهای را شکل دهیم. لذا از رمضان تا فاو که نزدیک ۴ سال طول کشید یک استراتژی سیاسی حاکم بود، اما ما این استراتژی را تغییر دادیم و به مسئولان کشور میگفتیم یک عملیات داریم اما فرماندهان با یکدیگر تصمیم گرفته بودیم که بعد از فاو دیگر متوقف نشویم و عملیاتهای زنجیرهای را انجام دهیم که با مجموعه این عملیاتها به پیروزی برسیم.»
سردار غلامعلی رشید، جانشین فعلی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و از فرماندهان دوران جنگ هرچند با اینکه «مدیران عالی جنگ به این عملیات به چشم فرصتی برای پایان جنگ نگاه میکردند»، موافق است اما روایتی از نظر متفاوت امام دارد. او درباره دیدگاه رهبر فقید انقلاب درباره ورود به خاک عراق در جریان جنگ تحمیلی میگوید: «به اعتقاد من استراتژی که امام (ره) بعد از فتح خرمشهر اتخاذ کرده بودند و بعد از دو جلسه با اعضای شورای عالی دفاع برای ورود به خاک عراق تصمیم گرفته شده بود، سیاسیون آن استراتژی را تقلیل داده بودند و یک استراتژی جنگ محدود در ذهن داشتند که در حقیقت به پیروزی کامل فکر نمیکردند، چون تامل امام (ره) در دو جلسه حکایت از نکتهای میکند و در حقیقت میخواستند این نکته را تفهیم کنند که ورود به خاک عراق یک جنگ اساسی است و باید تا پایان رفت. امام (ره) در پاسخ به برخی گروهکها و براساس نص صریح قرآن فرمودند: «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم» و رزمندگان ما شعار میدادند تا پیروزی. ولی بهطور مشخص بعضی از سیاسیون و مقامات میگفتند جنگ جنگ تا یک عملیات.»
تدارکات ویژه برای عملیات منحصربفرد
فارغ از اینکه اختلاف دیدگاهی که سردار رشید مدعی آن است در میان مسئولان با رهبر انقلاب وجود داشته یا نه، با استناد به سخنان این چهار چهره موثر در جریان جنگ، میتوان گفت عملیات فاو نه تنها از اهمیت بسزایی برخوردار بود، که پیروزی در آن نقطه عطفی در روند جنگ به شمار میآمد؛ عملیاتی آنچنان پر اهمیت که هاشمی رفسنجانی برای نظارت بر آن خود در منطقه حاضر شده بود.
او در خاطرات روز یکشنبه ۲۰ بهمن سال ۱۳۶۴ مینویسد: «قرار است بعد از غروب برای عملیات به جنوب بروم. میتواند این حمله سرنوشتساز باشد؛ هم در جنگ و هم در سیاست و اقتصاد و به خصوص قیمت نفت.» عملیات والفجر ۸ از هر جهت عملیاتی منحصربفرد بود. منطقه فاو علاوه بر ارزش سیاسی - نظامی، به لحاظ فراهمسازی امکان حضور پررنگ ایران در خاک عراق و موقعیت جغرافیایی و طبیعی، دارای ارزش استراتژیک بود. از سوی دیگر باتلاقی بودن سواحل رودخانه اروند در هر دو طرف و وجود کارخانه نمک، عملا بیشتر زمین منطقه را برای دشمن غیرقابل استفاده کرده بود و این مساله کارایی زرهی ارتش عراق را کاهش میداد، به همین دلیل پیروزی در این عملیات میتوانست معضلات ناشی از عدم تامین مناطق عملیاتی پیشین و مقابله با فشارهای دشمن پس از تصرف منطقه را مرتفع کند.
هاشمی رفسنجانی درباره تدارکات ویژه این عملیات مینویسد: «امکانات زیادی برای این حمله تهیه شده و خرج زیادی شده و نیروهای زیادی پای کار آمدهاند. تقریباً شش لشکر نیروی زمینی ارتش و همه امکانات توپخانه و همه هوانیروز و تمامی امکانات سپاه و نیروهای عظیم مردمی – راهیان کربلا – با آموزشهای نسبتاً خوب و تعداد زیادی هواپیما و توپهای ضدهوایی و موشکهای هاگ و راپیرو بخشی از نیروی دریایی و مهمات فراوان و کارهای زیاد مهندسی رزمی. تاکنون برای هیچ حملهای این مقدار نیرو و امکانات پای کار نیاورده بودیم. علاوه بر کارهای مهندسی بیسابقهای که در منطقه در مدت چند ماه انجام گرفته.»
در چنین شرایطی بود که عملیات والفجر ۸، در ۲۰ بهمن ماه ۱۳۶۴ با صدور فرمان حمله از سوی هاشمی رفسنجانی به صورت همزمان از دو قرارگاه سپاه و یک قرارگاه ارتش آغاز شد. این عملیات طولانیترین عملیات دوران جنگ بود که ۷۵ روز طول کشید و تقریبا تنها عملیات مهمی بود که در جریان آن نیروهای ایرانی موفق شدند منطقه بسیار مهمی از خاک عراق را به تصرف خود درآورند.
در کنار هدف اصلی عملیات والفجر ۸ که پیروزی قاطع و فراهم آوردن امکانی برای پایان دادن به جنگ یا به تعبیر محسن رضایی «صلح شرافتمندانه» بود، این عملیات اهداف دیگری را نیز دنبال میکرد. از جمله این اهداف میتوان به تصرف فاو و تأسیسات بندری آن، تصرف بخش انتهایی اروندرود و تسلط بر بخشی دیگر از آن که در مجموع بیش از بیست کیلومتر طول میشد، تأمین امنیت خور موسی و امکان رفتوآمد کشتیرانی امن به بندر امام خمینی (ره) اشاره کرد.
تهدید بندر امالقصر محل استقرار ناوگان نیروی دریایی عراق، تأمین امنیت کشتیرانی در شمال خلیج فارس و کمک به افزایش امنیت در جزیره نفتی خارک، انهدام و یا تصرف سکوهای پرتاب موشکهای ضد سطحی در رأسالبیشه، انسداد راه رفتوآمد ناوگان نظامی و تدارکاتی رژیم بعث به خلیج فارس از راه خور عبدالله و ایجاد فشار روانی بر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس برای قطع حمایتهای مالی، نظامی، سیاسی و تبلیغاتی از رژیم صدام از دیگر اهداف عملیات والفجر ۸ بود.
عملیات فتح فاو یکی از ماهرانهترین عملیات دوران جنگ بود. عملیاتی که نیروهای ایرانی توانستند با فریب دشمن مواضع آن را یکی پس از دیگری مورد حمله قرار داده و فتح کنند. محسن رضایی درباره ویژگیهای خاص این عملیات میگوید: «نکته مهم در عملیات فاو این بود که تاکتیک فریب بزرگ را بر ارتش عراق و آمریکاییها پیاده کردیم؛ یعنی تا قبل از این عملیات آمریکا اطلاعات به کلی سری را در اختیار عراق میگذاشت اما در این عملیات این اطلاعات غلط از آب در آمد و بعد فتح فاو یک جنگ جدی لفظی میان عراق و آمریکا صورت گرفت. یک عملیات کاملی حدود ۲۰۰ کیلومتر بالای نقطه اصلی در منطقه هور به دشمن نشان دادیم و تمام شیوههای یک عملیات را در آنجا به کار بردیم و از این طریق او را فریب دادیم به گونهای که بعد از فتح فاو تا یک هفته ارتش عراق گیج بود و نمیدانست بالاخره ما در فاو میخواهیم عملیات کنیم یا در هور.»
به گفته سردار علایی، سپاه برای آنکه «عملیات فریب» را به نحو احسن اجرا کرده باشد حتی قرارگاهی را نیز در منطقه هور ایجاد کرده بود. او میگوید: «سپاه برای اینکه در فاو موفق بشود، یک عملیات را در منطقه هور طراحی کرد و اصلا یک قرارگاهی به نام قرارگاه حنین درست کرد. این قرارگاه ماموریتش طراحی عملیات فریب بود. یعنی مثل یک عملیات اصلی منطقه آمادهسازی شد، مثل یک عملیات اصلی نیروها به منطقه منتقل شدند، مثل یک عملیات اصلی همه چیز پای کار رفت، ولیکن عملیاتی شروع نشد. ولی در منطقه هور قراین و شواهد تک، به ارتش عراق نشان داده شد. قرارگاه قدس ماموریتش این بود که عملیات پشتیبانی انجام بدهد، یعنی در آنجا به جزیره امالرصاص حمله بکند و مناطقی را بگیرند تا ارتش عراق را در آنجا درگیر نگه دارند. بنابراین هدف عملیات این بود که منطقهای از خاک عراق تصرف بشود ولی به عنوان تلاش پشتیبانی، نه تلاش اصلی. تلاش اصلی منطقه فاو بود. بنابراین سپاه که منطقه فاو را برای عملیات انتخاب کرد، دو عملیات دیگر در کنارش طراحی کرد، برای آنکه آنها به عملیات منطقه فاو کمک بکنند. در منطقه فاو تلاش اصلی و در منطقه امالرصاص تلاش پشتیبانی انجام شد. در منطقه هور هم عملیات فریب انجام شد.» اینچنین بود که نیروهای ایرانی موفق شدند منطقه فاو را فتح کرده و ارتباط دریایی عراق را با خلیج فارس قطع کنند.
ورود به خاک عراق و ورقی که برگشت
عملیات فتح فاو ضربه سختی به رژیم صدام حسین و شوکی ناگهانی برای حامیان او به شمار میآمد و تا چند روز بعد برایشان قابل باور نبود. هاشمی رفسنجانی فردای فتح فاو در خاطرات خود مینویسد: «گزارشهای روی تلکسها را به طور کامل خواندم. هنوز در دنیا، باور به موفقیت عملیات نیست؛ گرچه تا حدودی معلوم است.» او چند روز بعد مینویسد:«بعد از نماز صبح، تلکسها را خواندم. دنیا ناچار به پیروزی ما در جنگ اعتراف میکنند، اما در هدف و آثار این پیروزی و خود آن به بحث میپردازند.»
پر بیراه نگفتهایم اگر بگوییم با فتح فاو ورق جنگ به سود ایران برگشت. بسیاری از کشورها که در راه دفاع ایران سنگاندازی میکردند در روزهای بعد از این عملیات برای کمک در جنگ و ارسال سلاح به ایران اعلام آمادگی کردند. در خاطرات هاشمی آمده است که «آقای محسن کنگرلو آمد و اطلاع داد امریکا حاضر شده به جای موشکهای هاگ نامقبول گذشته، موشک تاو بدهد. فردا میرسد. نخستوزیر هم گفت روسها موافقت کردهاند، موشکهای زمین به زمین از کره شمالی بگیریم.»
سفر مک فارلین فرستاده ویژه رییسجمهوری امریکا به ایران در بهار ۱۳۶۵ از جمله مواردی است که به عنوان تبعات پیروزی در فاو از آن یاد میشود. محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران در این باره میگوید: «خرداد ماه بود که مک فارلین به ایران آمد و و اولین پیشنهاد معامله آمریکا با ایران شکل گرفت. فاو برای آمریکا آنقدر تکاندهنده بود که این احتمال را میداد که ایران صدام را شکست بدهد و بر خلیج فارس مسلط شود. پیروزی در فاو آنها را به این نتیجه رساند که در فکر معامله با ایران باشند. آنها فکر میکردند با دادن چند کیک و کتاب انجیل و چند تاو دل ما را به دست میآورند، اما آنها موفق نشدند و برگشتند.»
فرماندهان جنگ بر سر دو راهی؛ پایان یا ادامه جنگ؟
ناگفته پیداست که وقتی عملیاتی برای پایان جنگ طراحی میشود نخستین پرسش پس از پیروزی در آن پیرامون چگونگی پایان جنگ است، اما آنچنان که از گفتههای مسئولان پیداست بیش از «پایان جنگ» آنچه مدنظر است چگونگی «ادامه جنگ» است.
هاشمی در خاطراتش از جلسهای با امام سخن میگوید که در آن چهار سناریو مورد بررسی قرار گرفت: «۱- ادامه جنگ تا سقوط حزب بعث عراق و تشکیل حکومت مردمی، ۲- پذیرش سقوط صدام با حفظ بعث و گرفتن خسارات، ۳- پذیرش سقوط صدام با آمدن حکومت غیربعثی با خسارات، ۴ - پذیرش خسارت با حفظ صدام که در این فرض هم احتمالاً به سقوط صدام خواهد انجامید.» از این سناریوها، آخری به خاطر مخالفت امام حذف میشود و بحثها درباره دیگر گزینهها انجام میشود.
سردار علایی با تاکید بر اینکه هدف از انجام عملیات در فاو، فراهم آوردن زمینههای پایان جنگ بود، برخلاف رضایی که بازگشت ناکام امریکاییهای خواستار مذاکره را به عنوانی پیروزی مطرح میکند، میگوید: «عملیات فاو موفقیت بسیار بزرگی بود ولی این موفقیت بزرگ از سوی دستگاه دیپلماسی کشور تبدیل به یک دستاورد سیاسی نشد. یعنی بعد از عملیات فاو، ایران میتوانست یک طرح صلحی را به صورت رسمی و کتبی ارائه بدهد که این طرح صلح، کشورهای حامی عراق را در موضع انفعال قرار بدهد. ولیکن ما از سوی دستگاه دیپلماسی و دستگاه سیاست خارجی شاهد چنین اقدامی نبودیم.»
رییس شورای عالی دفاع هم در خاطراتش به وجود چنین دیدگاهی در همان روزها اشاراتی دارد. هاشمی مینویسد: «شب با سران دیگر قوا، مهمان آقای خامنهای بودیم. درباره آینده جنگ صحبت کردیم. بحث در این بود که حالا که نقطه مهمی از عراق مثل فاو در دست ما است و ارتباط عراق با دریا قطع شده، بهتر این است که آتشبس را بپذیریم و با این اهرم برای گرفتن حقوقمان و سقوط صدام از طریق محاکمه اقدام کنیم و یا اینکه به جنگ ادامه دهیم تا صدام برود. به جایی نرسیدیم...»
حدود یک ماه از آغاز عملیات والفجر ۸ میگذشت که مسئولان نظام بار دیگر گردهم آمدند تا درباره آینده جنگ گفتوگو شود. به گفته هاشمی ۴ فرض در این جلسه که با حضور امام برگزار شد مطرح بود: «۱- پذیرش آتشبس به شرط محاکمه صدام و خسارات، ۲- ادامه جنگ تا سقوط صدام، ۳- انجام یک حمله موثر دیگر و ]پایان دادن به جنگ[ پس از به دست آوردن موضع سرنوشتساز، ۴- اقدام به رکود جنگ و حرکت سیاسی برای سقوط بعث عراق. پیشفرض سوم تقریباً پذیرفته شد. گرچه عملاً هم غیر از این نمیشود کرد. افکار عمومی و رزمندگان همین را میخواهند.»
شاید همان طور که هاشمی نوشته و اخبار و گزارشهای آن روزها نشان میدهد اکثر افکار عمومی و رزمندگان همپای مسئولان وقت و راهبران جنگ خواستار ادامه جنگ بودند و «جنگ جنگ تا پیروزی» شعاری بود که آن روزها هواداران بسیاری داشت اما پس از پایان جنگ بحثها درباره «زمان مناسب» برای پایان جنگ همچنان داغ است.
پس از فتح فاو، نگرانی از تغییر موازنه به سود ایران و درهم شکسته شدن چارچوب جنگ بدون برنده، موجب افزایش فشار به ایران شد و در پی آن با انجام عملیات کربلای ۵ از سوی ایران بسیاری از حامیان صدام به سمت ایده پایان جنگ و صدور قطعنامهای برای این منظور سوق پیدا کردند که حاصل آن قطعنامه ۵۹۸ شد و این یعنی فتح فاو به تمامی اهدافش رسید.
محسن رضایی در این باره معتقد است: «این دو عملیات نشان داد که صدام آن نیروی مطمئن برای جلوگیری از پیروزیهای پی در پی ایران نیست و صدام قادر نیست سد دفاعی منطقه باشد و تصور فروریختن سد دفاعی منطقه یعنی اینکه ایران بر کل منطقه مسلط میشود و اسرائیل مهمترین پایگاه غرب در معرض تهدید قرار میگیرد. پس آنها تصور میکردند که اگر ایران به این فتوحات برسد حتما اسرائیل شکست خواهد خورد و جهان اسلام با حمایت ایران تبدیل به قدرت بزرگ خواهد شد و منافع غرب تهدید میشود... یک علامت خطر استراتژیک را به دنیا نشان داد که این جنگ هرچه سریعتر باید تمام شود و ۶ ماه بعد قطعنامه ۵۹۸ صادر شد.»
فرمانده وقت سپاه معتقد است: «عملیات والفجر ۸ و کربلای ۵ به بنبست چند ساله آخر جنگ پایان داده و جنگ را در یک سرازیری به نفع ایران قرار داد و تصور سقوط صدام به اندازه کافی انگیزهبخش بوده که دنیا به یک نتیجه برسد. یعنی از یک طرف هویج (قطعنامه) و از طرفی چماق (فشارهای سنگین) به ایران داده میشود. به همین دلیل است که قطعنامه ۵۹۸ در اوج پیروزیهای ایران صادر شد و اکثر بندها به نفع ایران است از آنجایی که معلوم نبود ایران آن را بپذیرد آن چماق را هم بلند کردند تا ایران بیشتر از این مطالبه نداشته باشد.»
در مقابل اما منتقدانی چون حسین علایی تاکید دارند که دستگاه دیپلماسی میتوانست در روزهای پس از فتح فاو بهتر از این عمل کند. رییس سابق ستاد مشترک سپاه معتقد است: «اگرچه قطعنامه ۵۹۸ بسیاری از خواستههای ایران را برآورده کرد و بر اساس مفاد آن عراق نتوانست از تجاوز به ایران طرفی ببندد اما شاید اگر پس از فتح فاو ایران با هدف پایان جنگ، ابتکار عمل را در دست خود میگرفت و طرح صلحی ارائه میداد نه تنها جنگ در زمان کوتاهتری به پایان میرسید، بلکه ابتکار عمل دست ایران بود و شاید قطعنامه سازمان ملل جور دیگری نوشته میشد.»
نظر هر یک از طرفین درست باشد، در این نقطه اختلافی نیست که عملیات فاو تا همیشه در تاریخ جنگ ایران و عراق به عنوان نقطه عطفی مهم مطرح خواهد بود؛ واقعهای که میتوان از آن با عنوان آغازی بر پایان جنگ یاد کرد.
منابع:
امید و دلواپسی، خاطرات و کارنامه آیتالله هاشمی رفسنجانی ۱۳۶۴، نشر معارف انقلاب
نقش عملیاتهای والفجر ۸ و کربلای ۵ در روند پایان جنگ، سخنرانی محسن رضایی در نوزدهمین نشست تخصصی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، دیماه ۱۳۸۹
عملیات والفجر ۸، حسین علایی، پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس
بیپرده با هاشمی رفسنجانی، قدرتالله رحمانی، انتشارات کیهان
سخنرانی سردار غلامعلی رشید در نشست واکاوی عملیات والفجر ۸، بهمنماه ۱۳۸۹
دستگاه دیپلماسی فرصت عملیات فاو را از دست داد، گفتوگو با حسین علایی، خبرآنلاین
نظر شما :