بازخوانی اسناد آرشیو ملی بریتانیا در سال ۱۹۸۱/ گسترش مناسبات ایران با یوگسلاوی، رومانی و کره شمالی

پژوهش و نگارش: مجید تفرشی
۲۵ بهمن ۱۳۹۰ | ۱۷:۰۶ کد : ۱۸۲۵ از دیگر رسانه‌ها
آزادی گروگان‌های آمریکایی در ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱/ ۳۰ دی ۱۳۵۹ بازتاب و واکنش نسبتا گسترده‌ای در میان کشورهای بلوک شرق و به خصوص اتحاد جماهیر شوروی داشت. برای نمونه استیون وردورث، دبیر سوم سفارت بریتانیا در مسکو در گزارش محرمانه ۲۹ ژانویه/ نهم دی خود به بررسی دیدگاه‌های مقامات رسمی و روزنامه‌نگاران روسی درباره آزادی گروگان‌ها و توافقنامه الجزایر بین ایران و آمریکا پرداخت. بر اساس این گزارش، ویتالی کوبیش عضو کمیته مرکزی بخش اطلاعات بین‌المللی وزارت خارجه شوروی، «آزادی گروگان‌های آمریکایی موجب خشنودی عمیق شوروی شد.» کوبیش همچنین آزادی گروگان‌ها را «اقدامی عادی و طبیعی و منطبق با فلسفه انسان‌مدارانه شوروی» عنوان کرد و گفت: «از ابتدای گروگان‌گیری، اتحاد شوروی محکم بر این نقطه‌نظر پافشاری کرده بود که اشغال و گروگان‌گیری با مقررات و قوانین بین‌المللی در تضاد است. هرچند که مقامات رسمی در محافل سیاسی واشنگتن اتحاد شوروی را متهم می‌کردند که مانع آزادی گروگان‌ها شده و تلاش می‌کند تا ایران را علیه آمریکا تحریک کند.» کوبیش ادامه داد: همواره یک پیام مشخص از دهان [آندره‌] گرومیکو [وزیر خارجه شوروی] و بسیاری دیگر از مقامات رسمی در رده‌های مختلف شنیده شده که با وجود همدلی اتحاد شوروی با انقلاب ایران، آنان دستگیری موسسات آمریکایی در ایران را به رسمیت نشناخته و مشروع نمی‌دانند. با این همه، این مقام دیپلماتیک شوروی در ادامه سخنانش، حمله نظامی آمریکا به ایران برای آزادی گروگان‌ها را «تجاوزی ناراحت‌کننده و حتی دردناک» دانست و «شکست تراژیک» آمریکا در ایران را ناشی از «کوری» سیاست‌های جدید واشنگتن دانست.

 

تقریبا از آغاز سال ۱۹۸۱ به تدریج و همزمان با گرایش سریع صدام حسین، رییس‌جمهور عراق به اردوگاه غرب، شوروی روابط خود را با عراق سرد‌تر و تلاش کرد تا به ایران انقلابی نزدیک شود. این موضوع امری مخفی نبود و در مذاکرات متعدد مقامات شوروی و بریتانیا به آن اشاره شده است. برای نمونه در گزارش سری پنجم دسامبر دی. جی.جانسون از بخش اروپای شرقی و شوروی وزارت خارجه بریتانیا به این موضوع پرداخته شد: «داوری ما همچنان بر این منوال است که اتحاد شوروی دوست دارد در ایران نفوذ کند و در این راه کاملا حاضر است در صورتی که ایران به عنوان جایزه قابل دسترسی به نظر برسد، روابط خود با عراق را نیز فدا کند. روس‌ها از صدام حسین خوششان نمی‌آید و به او بی‌اعتمادند و از تصمیم او برای حمله به ایران بدون مشورت با مسکو خشمگینند.»

 

در ادامه این گزارش ضمن تاکید بر این نکته که شوروی حمله عراق به ایران را نقض عهدنامه مودت عراق و شوروی قلمداد می‌کند، ذکر شده: «شواهد نشان می‌دهد که از آغاز جنگ، شوروی از فراهم آوردن ادوات جنگی برای عراق خودداری کرده است... به نظر می‌رسد روس‌ها نقشه کشیده‌اند که از هند به عنوان میانجی برای بهبود روابطشان با ایران استفاده کنند... ولی من به این امر خوش‌بین نیستم. هندی‌ها احتمالا نگران روابط خود هستند و به علت وساطت برای یک ابرقدرت روابطشان با ایران را به خطر نخواهند انداخت... هند همچنین علاقه ندارد با طرفداری از ایران در جنگ کنونی، اعراب تولید‌کننده نفت را ناراحت کند.» در پایان تحلیل لندن درباره روابط ایران و شوروی این‌گونه نتیجه‌گیری شده است: «بنابراین در حال حاضر روس‌ها گرفتار شده‌اند. آن‌ها از رفتار عراق خشمگینند، قادر به نزدیک‌تر شدن به ایران هم نیستند، نسبت به آینده بهبود روابط ایران و غرب هم دلواپسند و از این موضوع وحشت دارند که این بهبود روابط به بازگشت نفوذ آمریکا به خلیج [فارس] منجر شود. ولی آنان [شوروی‌ها] بی‌تردید همچنان امیدوارند و در راه ایجاد تحولی در رابطه با ایران تلاش می‌کنند.

 

از نظر وزارت خارجه بریتانیا، سیاست‌ خارجی ایران انقلابی مطلوب نبود و در جهت بهبود روابط ایران با جامعه بین‌المللی حرکت نمی‌کرد. در گزارش تودیعی ۱۵جولای ۱۹۸۱/ ۲۴ تیر ۱۳۶۰ استیون جرمی بارت رییس دفتر حفاظت منافع بریتانیا در تهران، از سیاست خارجی ایران انقلابی این‌گونه انتقاد شده است: «در موضوع سیاست خارجی، نظام انقلابی متعهد است تا جهان را از دریچه منشور معوج ایدئولوژی ببیند. سیاست خارجی و دیپلماسی تقریبا وجود ندارد. در عمل تنها دستاورد آنان تا این تاریخ، تحقق امر قبلا نامحتمل همگرایی عراق و دولت‌های محافظه‌کار خلیج [فارس] در ضرورت مقابله با صدور انقلاب بوده است.»

 

فشارهای آمریکا و متحدان اروپایی آن کشور به ایران در سال‌های پس از انقلاب، ایران را به اندیشه گسترش روابط خود با کشورهای خارج از بلوک غرب انداخت. نیکلاس برینگتون رییس دفتر حفاظت منافع بریتانیا در تهران در گزارش ۲۱ سپتامبر/ ۳۰ شهریور خود به بررسی گسترش مناسبات ایران با کشورهای نسبتا مستقل‌تر پرداخت: «ایرانیان هماهنگ با سیاست گسترش روابط خود با کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، تلاش‌های فشرده‌تری را برای ایجاد مناسبات خوب سیاسی و تجاری با یکی، دو کشوری که مستقیما وابسته به قدرت‌های بزرگ نیستند آغاز کرده‌اند. هرچند که ما این انتخاب آنان را غیرمغرضانه نمی‌دانیم. یک شریک ترجیحی تجاری یوگسلاوی است. [حسین نمازی]، وزیر اقتصاد [ایران] اکنون برای گشایش غرفه ایران در نمایشگاه تجاری در زاگرب است و بلگراد نیز وزرا و معاونان وزرایی از پنج وزارتخانه را روانه [تهران] می‌کند.»

 

برینگتون افزود: «صادرات یوگسلاو‌ها به ایران اکنون به ۳۰۰‌ میلیون دلار در سال رسیده و هم‌اکنون ۲۰۰ تبعه آن کشور در ایران مشغول به کارند. آن‌ها در نیروگاه‌های برق، امور توسعه کشاورزی که بعضا جای آمریکایی‌ها را گرفته‌اند و معدن مس سرچشمه نزدیک کرمان فعالیت دارند. ایرانی‌ها همچنین از یوگسلاو‌ها خواسته‌اند تا در یکی، دو پروژه اقتصادی دیگر از جمله تراکتورسازی تبریز که تراکتورهای رومانیایی را مونتاژ می‌کند، همکاری کنند... سفیر یوگسلاوی به من گفت که ایرانیان مشتاق معامله تهاتری نفت با کالاهای خریداری شده از یوگسلاوی هستند. یوگسلاوی اصرار دارد که در این صورت، بهای کالا‌ها بیشتر از خرید نقدی خواهد بود.»

 

رییس دفتر حفاظت منافع بریتانیا در تهران، از رومانی به عنوان دومین کشور هدف ایران برای گسترش مناسبات یاد کرد: «هم‌اکنون صادرات رومانی به ایران بیشتر از صادرات رومانی به اتحاد شوروی است. رومانیایی‌ها در بخش کشاورزی فعالند و ممکن است برخی از امور تصفیه [نفت خام؟] را برای ایران انجام دهند. رومانیایی‌ها به شدت در قیمت لوکوموتیو سوبسید می‌دهند تا وارد بازار شوند. روند تمرکز تجارت در دست دولت در ایران به معنای موفقیت کشورهای سوسیالیستی مثل رومانی در معامله با این کشور است.» به نظر برینگتون، سومین کشوری که مناسباتش با ایران را گسترش داده کره‌ شمالی بود: «به گفته یکی از مقامات ارشد ایرانی، سفیر کره‌ شمالی که تصویر کیم ایل سونگ [رهبر کره‌ شمالی] را بر یقه‌اش زده، یکی از فعال‌ترین دیپلمات‌ها در ایران است. یکی، دو مقام و وزیر ایرانی قبلا به کره‌ شمالی رفته‌اند و در ۱۳ سپتامبر/ ۲۲ شهریور نیز [علی‌اکبر هاشمی] رفسنجانی رییس مجلس نیز به همراه [موسی] نامجو وزیر دفاع، سه نماینده دیگر مجلس و چند مقام وزارت خارجه به منظور یک دیدار رسمی عازم آنجا شده‌اند... کره‌ شمالی به دلیل آنکه بین چین و شوروی قرار دارد شاید منطقا غیرمتعهد باشد، ولی به معیار جهانی غیرمتعهد نیست.»

 

برینگتون ادامه داد: «به ما گفته شده که این سفر رفسنجانی از سوی برخی از افراد میانه‌رو نظام مورد انتقاد واقع شده است. ما نمی‌دانیم که کره‌ شمالی در این مورد شخصا فعال‌اند یا نماینده اتحاد شوروی هستند، ولی مورد اول می‌تواند درست باشد. آن‌ها معامله در بخش‌های مختلف را پیگیری می‌کنند، همچنین بدون تردید در زمینه نظامی به دلیل حضور وزیر دفاع ایران در این هیات. سفیر چین به من گفت که قطع رابطه چند ماه قبل عراق با کره‌ شمالی به دلیل روابط آن کشور با تهران، دلیل اصلی آن است که کره‌ شمالی مجبور است مناسبات خود با ایران را محکم‌تر کند. نکته اصلی این است که کره ‌شمالی در زمینه عدم علاقه و بی‌اعتمادی به آمریکا با یکدیگر هم‌نظرند و بی‌گمان از صحبت کردن با زبان مشترک درباره شرارت آمریکا لذت می‌برند.»

 

با وجود ورود کشورهای جدید به عرصه سیاست و اقتصاد ایران، بر اساس گزارش ۳۰ آوریل / دهم اردیبهشت ایان مکردی دبیر امور اقتصادی دفتر حفاظت منافع بریتانیا در تهران، هنوز حدود نیمی از حجم کل معاملات تجاری، اقتصادی و صنعتی ایران با دو کشور ژاپن و آلمان غربی صورت می‌گرفت. بر اساس این گزارش: «به طور تقریبی هر هفته حدود ۱۲۰ بازرگان ژاپنی وارد تهران می‌شدند.»

 

مطابق یک گزارش آماری بدون تاریخ، در سال ۱۹۸۰، بین شش کشور اروپایی که آمار صادرات و واردات آنان با ایران موجود بوده، آلمان غربی با حدود یک میلیارد و ۸۸۱ میلیون دلار بیشترین واردات را از ایران داشته و پس از آن به ترتیب کشورهای فرانسه با ۶۸۶‌ میلیون دلار، بلژیک با ۲۷۰‌ میلیون دلار، ایتالیا با ۲۹۲‌ میلیون دلار، بریتانیا با ۲۴۹‌ میلیون دلار و جمهوری ایرلند با ۶۹‌ میلیون دلار قرار داشته‌اند. در بین این کشور و در زمینه صادرات با ایران نیز آلمان با حدود یک میلیارد و ۵۰۷‌ میلیون دلار در رده نخست بوده و پس از آن به ترتیب بریتانیا با ۹۱۵‌ میلیون دلار، فرانسه با ۷۲۴‌ هزار دلار، ایتالیا با ۴۹۱‌ میلیون دلار، بلژیک با ۲۶۰‌ میلیون دلار و جمهوری ایرلند با ۲۲‌میلیون دلار قرار داشتند.

 

همزمان با وقوع تحولات سیاسی در ایران و خروج ابوالحسن بنی‌صدر، رجوی و یارانشان از ایران و تداوم درگیری‌های سیاسی و نظامی داخلی در ماه‌های تابستان، موجی از حمله و اشغال به سفارتخانه‌ها و کنسولگری‌های ایران در کشورهای مختلف به راه افتاد. علاوه بر اشغال کنسولگری ایران در لندن که جداگانه به آن اشاره شد شماری از مراکز دیپلماتیک ایران در کشورهایی چون آلمان، آمریکا، اتریش، ترکیه و واتیکان مورد حمله واقع شدند.

 

روز چهارم سپتامبر/ ۱۳شهریور، حدود ۲۱ نفر که خود را «دانشجویان هوادار مجاهدین خلق در دانشگاه‌های ایتالیا» معرفی کردند، سفارت ایران در واتیکان را به مدت دو ساعت اشغال کردند. بر اساس گزارش جی. اچ. کالان دیپلمات بریتانیایی در واتیکان، اشغالگران که هدف خود از این اقدام را «جلب توجه جهانیان به اعدامهای اخیر (به نظر آنان غیرقانونی) در ایران» عنوان کردند، در مدت حضورشان در سفارت ایران، «قبل از دستگیری توسط پلیس، ضمن نوشتن شعار بر دیوارهای سفارت و شکستن پنجره‌ها و مبلمان، دو نفر از کارکنان سفارت را نیز کتک زدند. آنان بعد از بررسی هویتشان آزاد شدند.»

بر اساس یک گزارش بدون تاریخ برینگتون که احتمالا (بر اساس تاریخ مهر ورود به پرونده) در حدود هفته نخست سپتامبر/ ۱۰ تا ۱۶ شهریور نوشته شده، کاردار سفارت امارات عربی متحده آشنایی زیادی با مسایل ایران داشت. در بخشی از این گزارش، [طارق] الهیدان که به عنوان فرزند یک بازرگان اهل دوبی معرفی شده، در پاسخ به پرسش برینگتون درباره روابط ایران و امارات بر سر جزایر سه‌گانه ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی در خلیج‌فارس گفت: «هر سه جزیره همچنان در اشغال ایران هستند، ولی امارت شارجه با ایران قراری گذاشته تا به طور مشترک به اکتشاف نفت در اطراف ابوموسی بپردازند. بنابراین به نفع شارجه نیست که موجب تردید سیاسی در موقعیت این جزیره شود. موضع رسمی امارات این است که سه جزیره به آنان تعلق دارد ولی مایل است که این موضوع با مذاکره با ایرانیان به طور دوجانبه حل شود، نه با زور و با کمک عراقی‌ها.»

 

برخلاف اظهارات الهیدان، از ماه‌های قبل از تجاوز نظامی ارتش عراق به ایران، حکومت امارات از مشوقان اصلی صدام حسین، رییس‌جمهور عراق برای این حمله نظامی بود. شیوخ امارات نیز مرتب آرزومندی خود را نسبت به اجرای هدف تصرف جزایر با کمک ارتش بعثی عراق ابراز کردند. از روز نخست این تجاوز تا مدت‌ها پس از آن نیز نخستین خواسته عراق از ایران تخلیه سه جزیره و بازگرداندن آن به امارات بود. گفتنی است که طارق الهیدان هم‌اکنون معاون سیاسی وزیر خارجه امارات است. اگرچه با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، پس از ۱۷ سال فعالیت به حیات سازمان «پیمان عمران منطقه‌ای» / آر. سی. دی، بین ایران، پاکستان، ترکیه «به عنوان یک سازمان امپریالیستی مورد حمایت شاه» پایان داده شد، ولی اسناد تازه آزاد شده نشان می‌دهد که ظاهرا از دوران کوتاه وزارت خارجه میر حسین موسوی با مذاکرات او با سفرای پاکستان و ترکیه، تلاش‌هایی برای احیای این سازمان «با حذف یک یا دو مورد از اساسنامه قبلی» آغاز شده بود. این قبیل تلاش‌ها در زمان جنگ هشت ساله و تا قبل از فروپاشی شوروی به جایی نرسید، ولی پس از آن به نوعی می‌توان گفت که پیمان اکو بین این سه کشور، به اضافه افغانستان و پنج جمهوری مسلمان تازه استقلال یافته از شوروی سابق احیا شد.

 

 

منبع: روزنامه شرق

کلید واژه ها: آرشیو ملی بریتانیا


نظر شما :