شرط سواد در انتخابات
یحیی دولتآبادی
نه اینست که بخواهم به بیسوادان مملکت که اکثریت جامعه ما را تشکیل میدهند به دیده حقارت نظر نمایم، خیر زیرا که بیسواد ماندن آنها بار گناهش بدوش بیلیاقتی و بیعاطفتی حکومتهای گذشته است که آینده را ندیدند و یا نخواستند دیده باشند و در پرورش دادن نسل آتیه خود قصور کردند بلکه تقصیر نمودند. بهعلاوه در میان بیسوادان ما اشخاص با عقیده و ایمانی یافت میشوند که نظیر آن ایمان و عقیدهها در باسوادان هم کمیاب است ولی چه میتوان کرد که حکم بر اعم اغلب میباشد و در خصوص انتخابات که مخفی بودن شرط صحت آن است به ضمیمه وجوب جلوگیری از دسایس ارباب غرض لزوم محدود بودن انتخابات به اشخاص باسواد ایجاب میگردد و این شرط برای توسعه و تعمیم معارف هم بینهایت مفید خواهد بود. این است که من طرفدار شرط سواد در انتخابکننده میباشم.
در دورۀ پنجم تقنینیه پیشآمدها اقتضا کرد که نگارنده قبول نمایندگی نموده به مجلس وارد گردم. چون به نواقص قانون انتخابات پی برده ملتفت شده بودم که توسعه حدود انتخابات در این حال و در این روزگار که ما هستیم بدبختکننده ملت و بر باد دهنده مملکت است و چارۀ منحصر بفردش شرط نمودن سواد در انتخابکننده است. من و رفقای همفکرم جد و جهدی نمودیم ولی این شرط را در انتخابات منافی حقوق ملّی خواندند و مجلس به پایان رسید!
بلی اگر سواد در انتخابکننده شرط میبود که موکل از یک طرف وارد شده نام وکیل خود را با هر خط شکسته و بسته که داشت همان جا نوشته و در صندوق آراء میانداخت و میرفت، امروز چشم ما به این اوراق عجیب و غریب که از صندوقها بیرون میآید و سیرت و صورت آنها میرساند که از دستهای متعدد گذشته، جرح و تعدیلها یافته و بالاخره از معاملهها و داد و ستدها حکایت مینماید نمیافتاد.
چیزی که مایه امیدواری است این است که فکر لزوم شرط سواد در انتخابکننده دارد توسعه مییابد و در میان اشخاص بصیر منورالفکر عمومیت پیدا میکند. در این صورت شاید انعکاس افکار مزبور مجلس ششم را بر آن وادارد که تجدیدنظر در قانون انتخابات و شرط سواد نمودن در انتخابکننده را به ضمیمۀ اصلاحات دیگر از قبیل محدود و رسمی ساختن عدّۀ نامزدان و داوطلبان وکالت از مسائل اوّلیه بشمارد و یک قدم جدّی رو به این کار مهم بردارد.
بدیهی است نواقص اخلاقی را بزودی نمیتوان برطرف کرد و از مطامع اشخاص به آسانی نمیشود جلوگیری نمود ولی به وضع قوانین متناسب با اخلاق و عادات قوم و با رفع نواقص موضوعه که معایب آنها در مقام عمل هویدا گردیده است میتوان در برابر غرضرانیها و طمعکاریها حدود و سدودی گذارد و راه و رخنهها را تا یک اندازه مسدود ساخت.
به عقیدۀ نگارنده نجات دادن فرشتۀ بال و پر سوختۀ مشروطیّت از چنگال اهریمنهای چشم دریدۀ طمعکار راهش منحصر است به شرط سواد نمودن در انتخابکنندگان و راه موفق شدن به این مقصد عالی هم منحصر است به تمرکز قوای فکری و عملی طرفداران شرط سواد و این کار یکی از مهمترین وظائف وطنپرستان واقعی و اصلاحخواهان حقیقی است که خستگی به خود راه ندهند، که ترس و یاس را از خود دور کرده جرئت و امید را به خود جلب نمایند که در راه سعادت و خوشبختی ملّت بدبختیهای خود را زیر پا بگذارند که بیخبری عوام و بداخلاقی خواص را مانع عملیات خود قرار ندهند که از کمی عدد خود اندیشه ننمایند که بدانند حقیقتگوئی و حقیقتخواهی را قوتی است که هیچ قوۀ باطل نمیتواند آن را محو و نابود سازد و با ایمان کامل به حکومت ملی و عقیدۀ ثابت به اساس مشروطیت دست یکدیگر را گرفته متفقا به میدان قدم نهاده، صف مخالفین شرط سواد را که فقط استفادهکنندگان از شرکت بیسوادان هستند درهم شکسته، پیکر مجروح فرشتۀ حکومت ملی را از زیر سمّ ستور ستمکاران درآورند.
نظر شما :