ثاقبفر: نیاز جامعه ترجمه را به حوزه تاریخ هدایت میکند
نشست تخصصی کتاب ماه تاریخ و جغرافیا به بررسی تاریخ و ترجمه در ایران معاصر اختصاص داشت، در این نشست که صبح دوشنبه (۳ بهمن) در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد، حسن انوشه (رییس دانشنامه زبان و ادبیات فارسی و پژوهشگر و مترجم در زمینه تاریخ و ادبیات) و مرتضی ثاقبفر (مترجم، پژوهشگر در تاریخ)، زهیر صیامیان (دبیر نشست) حضور داشتند و در اینباره به بحث و گفتوگو نشستند.
انوشه در ادامه سخنانش گفت: ترجمه عمدتا فن و تکنیک است و هنر در آن به کار نمیرود. مترجم باید امانتدار و در عین حال به متن اصلی وفادار باشد و تنها مطالب را به زبان مبدأ برگرداند. در عین حال که آگاهی از تاریخ مهم است و مترجم باید به موضوع تاریخی که ترجمه میکند آشنایی دقیق داشته باشد. این مسأله کمک میکند تا مترجم به فضای آن دوره راه بیابد.
وی افزود: در دوره جدید که ما مصرف کننده نظرات غرب هستیم ابتکارمان بسیار کم شده است. در گذشته مترجمان ما کارشان را خوب شروع کردند ولی دارند بد تمام میکنند. «تاریخ امپراتوری عثمانی» اثر هامر پورگشتال که به کوشش میرزا زکی علیآبادی در دوره قاجاری ترجمه شده است میتوان گفت ترجمه درجه یکی ارایه دادهاند.
انوشه اظهار کرد: امروزه افراد بسیاری به ترجمه روی آوردهاند که صلاحیت این کار را ندارند. ترجمه اخلاق علمی میخواهد و برای رسیدن به پول و شهرت نیست. ما افرادی مثل دکتر زریاب خویی، ابوالقاسم پاینده، دکتر آیتی، محمد پروین گنابادی و... را داشتیم که مترجمان امانتداری بودند و امین بودن را وظیفه کاری خود میدانستند.
وی افزود: کتاب را باید آنگونه ترجمه کرد که مولف نوشته نه آنچه مترجم معتقد است. امروزه به دلیل نداشتن اخلاق علمی ترجمههایی را میبینیم که اصلا به متن اصلی وفادار نیست و مترجمان آن چیزی را که دیگران نوشتهاند در ترجمه خراب میکنند.
سپس مرتضی ثاقبفر، مترجم پیشکسوت حوزه تاریخ ایران باستان در اینباره گفت: مترجم باید زبان مبدأ و مقصد را بشناسد و در آن رشته تخصص و آگاهی داشته باشد. هنگامی که به علوم انسانی میرسیم ترجمه پیچیدهتر میشود.
وی افزود: من خودم میبینم از نخستین کتابی که شروع به ترجمه کردم تا کتابهایی که چندی پیش ترجمه کردهام تغییرات بسیاری یافته است. من از دوره دبیرستان عاشق تاریخ بودم و از آن زمان بیشتر کتابهای ترجمه تاریخ را میخواندم. از هنگامی که کارم را شروع کردم تا به امروز در ترجمه تجربه کسب کردهام. در حالی که میبینم در حوزه ایران باستان کتابهایی ترجمه میشود که به علت عدم آشنایی با کتابهای تاریخ ترجمه درستی از منبع اصلی ارایه نمیشود. من ۵۰ جلد کتاب درباره تاریخ هخامنشیان ترجمه کردهام و با این روزگار تاریخی آشنایی کامل دارم.
وی افزود: مترجم باید زبان فارسی را خوب بداند و با زبان مبدأ نیز آشنایی داشته باشد. همچنین در زمینه تاریخ باید با بیشتر مسایل آشنا باشد. مسألهای که میخواهم به آن اشاره کنم این است که در تاریخ ایران باستان هم منابع کمی وجود دارد و هم میتوان گفت که مطلب حساستر است. اگر مترجمی میخواهد تاریخ ایران باستان ترجمه کند باید به فرهنگ و دین زرتشتی و زبانهای باستانی واقف باشد.
صیامیان گفت: سنت ترجمه جدید از دوره قاجار آغاز شده است، افزون بر ضرورت شناخت تاریخ اروپا و دیگر تمدنها ما مجبور شدیم تاریخ خودمان را که توسط مولفان خارجی تالیف شده بود نیز ترجمه کنیم. این روند منجر به تغییر جایگاه تاریخ در ایران معاصر به یک دانش و علم شد. وی همچنین در پرسشی مطرح کرد که ضرورت ترجمه در تاریخ چیست؟ و تأثیر ترجمه را در دانش تاریخ چگونه میبینید؟
انوشه در پاسخ گفت: ما در فرهنگ خود ایران، کتابهای بسیار معتبری داریم نظیر «روضهالصفاء»، «حدیقهالسیر» و یا کتابهایی که در روزگار صفویه نوشته شدهاند، همانند «جهانگشای جوینی»، «جوامعالتاریخ» و... ما نمیتوانیم بگوییم که تاریخنگاری نداشتهایم اما به قول ابن خلدون نتوانستیم تاریخ را به عنوان یک دانش که از درون آن میتوان فلسفه تغییر تاریخ را دریافت مدون کنیم.
وی در ادامه سخنانش افزود: میتوان گفت ما از طریق ترجمه روش تاریخنگاری غربیها تأثیر گرفتهایم. مواد خام را در ایران داشتیم ولی از روش تاریخنگاری غربی نیز بهره گرفتهایم. فریدون آدمیت و زرینکوب از جمله کسانی بودند که روش کار در تاریخ را از غرب به واسطه ترجمهها گرفتند و روش و دید تاریخی غربیها بر تاریخنگاری ایرانیها اثر گذاشت.
سپس ثاقبفر گفت: ما باید پدیده را از نظر جامعهشناسی در یک گستره کلانتر نگاه کنیم. دوره مشروطه توجه به تاریخ پیش از اسلام معطوف میشود و بیشتر تاریخنگاران به تاریخ ایران باستان و شاهنامه مراجعه میکنند. هنگامی که «کریسویچ راویلسون» کتیبه بیستون را ترجمه کرد ما اصلا نمیدانستیم که هخامنشیان چه کسانی بودهاند.
وی افزود: نهضت مشروطه بیشتر معطوف به ایران باستان است که در نهایت به تالیف تاریخ سه جلدی ایران باستان اثر حسن پیرنیا منجر شد. مشروطه اوج رستاخیز فرهنگی ایران است و در آن دوره تاریخی ترجمههای درخشانی مشاهده میشود.
ثاقبفر اظهار کرد: فرهنگ ایران بر سه رکن اصلی استوار است، نخست ایران باستان، فرهنگ اسلامی و فرهنگی که از مواجهه ما با غرب نتیجه شده است. امروزه میبینیم که نسل جدید میخواهد هویت خود را بشناسد و به مطالعه تاریخ ایران دست یازیده است. به همین دلیل ترجمه متون تاریخی در حوزههای مختلف به خصوص ایران باستان فراوان شده است. این نیاز فرهنگی و فکری جامعه است که سمت و سوی روندهای ترجمه را در حوزه تاریخ هدایت میکند چرا که بین تاریخ و هویت ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد.
منبع: سایت کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی
نظر شما :