تهران و شهردارانش؛ از مهندس باشی تا قالیباف
میرزا آقاخان اصفهانی ملقب به اسلامبولی نفتی و اعتمادالملک و دکتر خلیلخان اعلمالدوله صدفی و ابراهیم یمینالسلطنه ملقب به نظرآقا، شهرداران بعدی تهران تا پایان عصر ناصری بودند. با وقوع کودتای رضاخانی اداره تهران برای نخستین و آخرین بار به حکم سیدضیاءالدین طباطبایی، نخستوزیر وقت به یک غیرمسلمان به نام مسیو ایکپیان ارمنی واگذار شد و اداره شهر تهران را کمیسیونی متشکل از یک فرانسوی، دو انگلیسی و دو ارمنی تشکیل میدادند.
جایگزینی چراغهای برقی به جای چراغهای نفتی، جمعآوری کودکان بیسرپرست، نصب نیمکت در میادین و سنگفرش خیابانها و از این قبیل امور انجام شد. با برکناری سیدضیاءالدین توسط رضاخان، مسیو ایکپیان نیز به همراه وی به تبعید محکوم شد و بعد از او کریمآقا بوذرجمهری که یکی از نزدیکان رضاشاه بود به دلیل مشارکت در کودتای رضاخانی شهردار تهران شد و خیابان بوذرجمهری (۱۵ خرداد فعلی) به نام وی نامگذاری شد و بین سالهای ۱۳۰۲ تا ۱۳۱۲ به مدت ۱۰ سال شهردار تهران بود. بعد از او سرهنگ فضلالله بهرامی اداره تهران را تا انتصاب تیمسار هوشمند برعهده گرفت و پس از چهار سال بار دیگر فضلالله بهرامی مسوول شهرداری شد.
تقی خواجهنوری (آذر تا دی ۱۳۱۷)، قاسم صور اسرافیل (۱۳۱۷ تا ۱۳۱۹) و علیاصغر فروزان (شهریور ۱۳۱۹ تا مهر ۱۳۲۰) آخرین شهرداران رضا شاه بودند. تهران در این دوره از بابت کالبدی و خدماتی شاهد تحولات عظیمی بود که مهمترین آنها خیابانکشی و تغییر ساختار معماری تهران از کوچههای بنبست تو در تو به مسیرهای عریض قابل تردد سواره است. احداث خیابانهای شاهرضا (انقلاب) و پهلوی (ولیعصر) به عنوان محورهای غرب به شرق جنوب به شمال در این دوره صورت گرفت.
در سال ۱۳۲۳ به فرمان شاه پسر، ابتهاج شهردار تهران شد و پس از او محمود نریمان به مدت دو ماه این شهر را اداره کرد و سپس نوبت مهدی مشایخی شد که مدت سه سال مدیریت را به عهده داشت و به جرم اختلاس به دادگاه فرا خوانده شد. محمد خلعتبری، حسامالدین دولتآبادی و محمد مهران به مدت سه سال اداره شهر را برعهده داشتند و سپس مهدی نامدار از تیرماه ۱۳۲۹ تا فروردین ۱۳۳۰ به مدت هشت ماه شهرداری تهران را اداره کرد و پس از وی ارسلان خلعتبری به مدت یک ماه و مجددا محمد مهران برای دومین بار به مدت ۱۵ ماه و بعد نصرالله امینی ۱۱ ماه و تیمسار محمدعلی صفاری شهرداری تهران را برعهده گرفتند. صفاری نیز پس از برکناری مدتی را صرف برطرف کردن اتهامات خود کرد، پس از وی که آرزو میکرد کاش هیچ وقت مسوولیت شهرداری را نمیپذیرفت، نصرتالله منتصر سکان هدایت شهرداری را به دست گرفت و بعد از هفت ماه به اتهام اختلاس و بیلیاقتی در حفاظت از اموال دولتی به دادگاه فراخوانده شد.
محمود دولو از اردیبهشت ماه ۱۳۳۶ تا فروردین ۱۳۳۷ شهردار بود و پس از او موسی مهام فرماندار سابق تبریز شهردار شد. او به شهردار میدانها معروف است و روزنامههای آن زمان مهام را فردی پرکار معرفی کردند که از ساعت ۴ صبح تا نیمه شب گوشه و کنار تهران را شخصا بازدید میکرد. وی در روز ۱۲ آذر ۱۳۴۱ پس از چهار ساعت بازپرسی در شهرداری بازداشت شد و ذوالفقاری جانشی او شد. پس از یک سال ذوالفقاری نیز برکنار شد و فتحالله فرود جایگزین وی میشود که او پس از پنج ماه محکوم به حبس میشود و مدیریت شهر را به محسن نصر واگذار میکند.
احمد نفیسی از خرداد ۱۳۴۱ رسما شهردار تهران شد و فعالیت وی در شهرداری مثبت بود اما هنگامی که همگان منتظر ارتقای او به وزارت بودند طی دسیسهای به اتهام خرید زمین در رباطکریم به دادگاه فرا خوانده شد. محمدرضا پهلوی در واکنش به این ماجرا گفته است: «مبارزه با فساد در این مملکت به طور قطع به عمل میآید و هر کس ولو گذشته درخشانی داشته باشد، اگر منحرف شد تحت تعقیب قرار خواهد گرفت.» علیاکبر توانا، ضیاءالدین شادمان، تقی سرلک، محمدعلی صفاری (برای دومین بار)، منوچهر پیروز و جواد شهرستانی به ترتیب شهرداران بعدی تهران بودند و سرانجام با نظر همسر شاه (فرح دیبا) غلامرضا نیکپی وزیر آبادانی و مسکن هویدا به عنوان شهردار انتخاب شد.
ریاست شهرداری در آخرین ماههای حکومت پهلوی برای دومین بار به جواد شهرستانی واگذار شد و او اولین مقام دولتی بود که در گیر و دار انقلاب استعفای خود را تقدیم رهبر انقلاب کرد تا عصر شهرداران پهلوی پایان پذیرد و اعدام شد. محمد توسلی به عنوان اولین شهردار انقلاب ریاست این نهاد را در سال ۱۳۵۷ برعهده گرفت و سپس مرحوم رضا زوارهای به مدت یک ماه سرپرست شهرداری شد. سیدکمالالدین نیکروش، غلامحسین دلجو، کاظم سیفیان، حسین بنکدار، محمدنبی حبیبی و سیدمرتضی طباطبایی پس از توسلی شهرداران تهران شدند تا اینکه با تصمیم عبدالله نوری و تاکید هاشمی رفسنجانی، غلامحسین کرباسچی در بهمن ۱۳۶۸ شهردار تهران شد که در اوایل فروردین ۱۳۷۷ به اتهام اختلاس محاکمه و در نهایت محکوم شد.
پس از او مرتضی الویری و محمدحسن ملکمدنی شهردار تهران شدند و بالاخره نوبت محمود احمدینژاد شد که مقصد نهاد ریاستجمهوری در انتظار او بود. او اولین شهردار تهران است که به ریاستجمهوری رسید. پس از وی محمدباقر قالیباف، ریاست شهرداری را برعهده گرفت که تا به امروز ادامه دارد تا سرنوشت او چه باشد... در مجموع از ۴۸ شهردار تهران (بدون احتساب سرپرستان و شهردارانی که دو یا سه بار به این سمت دست یافتند) ۱۳ نفر به زندان رفته، یک نفر اعدام شده، ۲۳ نفر بر کنار شده و پنج نفر استعفا دادهاند. از این میان فقط شهرداری برای پنج نفر سکوی پرش بود.
اشاره به این نکته لازم است که شاه طهماسب اول در ۹۴۴ قمری برای تهران برج و بارو و چهار دروازه ساخت و تصمیم گرفت پایتخت را از قزوین به تهران بیاورد که تابستان گرم تهران او را از این تصمیم منصرف کرد. سپس شاه عباس اول در شمال تهران چهارباغ و چنارستان ساخت که بعدها به مقر حکومتی تبدیل شد. شاه عباس دوم بر اعتبار تهران که از مقاومت دلیرانه در مقابل افغانها به دست آورده بود با ساخت یک دژ نظامی و کریمخان زند با ساخت بخشی از باغ گلستان افزود، بالاخره آقامحمدخان با تاجگذاری در عید نوروز ۱۲۰۰ هجری [قمری] در «چنارستان شاه عباسی و خلوتخانه کریمخانی» تهران را به پایتختی ایران برگزید تا بتواند با اصفهان و شیراز «پایتختهای قبلی ایران» رقابت کند، تا نوبت به ناصرالدین شاه رسید.
منبع: روزنامه روزگار
نظر شما :