حذف سلسلههای پادشاهی از کتابهای درسی تاریخ/ گفتوگو با کزازی، بقایی، فرخزاد و فضیلت
روایت خیالی بالا تنها پردهای است از پردهخوانی نقالی که فردا روز میخواهد تاریخ ایران را روایت کند! آن هم تاریخی را که به گفته حجتالاسلام بهرام محمدیان، رییس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی آموزش و پرورش، از این به بعد بیسلسله مراتب روایت خواهد شد. محمدیان که در همایش تبیین نظام تحولی در آموزش و پرورش سخن میگفت، اذعان داشت: در تغییر محتوایی کتاب تاریخ، سلسله پادشاهان حذف میشود اما شاهان حذف نمیشود.
خبر حذف سلسله پادشاهان که از سالهای قبل به شکل فصلهای مجزا در کتابهای تاریخ در مدارس آموزش داده میشد، به شکلی از سوی معاون وزیر آموزش و پرورش اعلام رسمی میشود که تا پیش از این مسوولان آموزش و پرورش حذف و تغییرات در کتب درسی را به کلی تکذیب و عنوان کرده بودند خبر حذف پادشاهان از کتب درسی از سوی رسانههای خارجی و بیگانه مطرح شده است. چرخش یکباره مسوولان وزارت آموزش و پرورش از رویکرد خود در رابطه با کتابهای درسی در حالی است که کتابهای درس تاریخ از این پس قرار است با سه فصل مجزای تاریخ پیش از اسلام، دوره اسلامی و دوره معاصر در مدارس آموزش داده شود.
نظر شما درباره «حذف سلسلههای پادشاهی» از کتب درسی تاریخ مدارس چیست، این اتفاق را در چه راستا و به منظور نیل به چه هدفی قلمداد میکنید و در کل فکر میکنید تاریخ قضاوتش درباره این دست بردن در تاریخ چه خواهد بود؟
میرجلالالدین کزازی، شاهنامهپژوه و استاد زبان و ادبیات فارسی: آنچه من در اینباره شنیدهام، این است که میخواهند دودمانهای فرمانروایی را از کتابهای آموزشی بسترند و نه پادشاهان را. به راستی انگیزه این کار بر من روشن نیست که بتوانم درباره آن سخن بگویم زیرا اگر ستیزی با فرمانروایی پادشاهان در کار بود، باید روایت این فرمانرواییها از تاریخ ایران یکسره به کناری نهاده میشد اما اینکه تنها دودمانهای پادشاهان از کتاب تاریخ سترده شود، نکتهای است که انگیزه آن بر من آشکار نیست. اما اگر بخواهم به هر روی پاسخی به پرسش شما دهم، میتوان گفت که تاریخ هر کشور پشتوانه فرهنگ و چیستی آن کشور است. مردمی که با پیشینه و تاریخ خود آشنا نیستند، مردمی خواهند بود بیریشه، سست، لرزان و آسیبپذیر که به آسانی فریفته خواهند شد و در دام بیگانگان خواهند افتاد زیرا بنیاد و شالودهای ندارند که بر آن استوار بمانند. راست این است که شما در تاریخ هیچ کشوری نه یکسره به نیکی و سپیدی میرسید و نه به یکبارگی به بدی و سیاهی. تاریخ آکنده از شیب و فرازهاست. ارزش آن هم میتوان گفت که در همین ویژگی نهفته است. ما میتوانیم آموزههای بسیار گرانسنگ، ارزشمند و رهنمون از تاریخ بستانیم تا نیازی نداشته باشیم آنچه را که دیگران به بهایی گزاف آزمودهاند تا به دست بیاورند، ما نیز به همان بها به دست آوریم. تاریخ آینهای است که ما میتوانیم چهره خود را در آن ببینیم. زیباییها، راستیها و به همینسان کژیها و زشتیهایمان را آشکارا در برابر خود بیابیم و ببینیم تا بکوشیم از کژیها و زشتیها بکاهیم و بر زیباییها بیفزاییم.
محمد بقایی (ماکان)، نویسنده و محقق: محتوای کتابهای تاریخی دورههای مختلف درسی آموزش و پرورش از آغاز مورد ایراد بسیاری از اهل نظر بوده است. این ایرادگاه متوجه مقطع تاریخی بوده است مانند به کار بردن اصطلاح «ساتراپ» به جای «ایالت» که بسیار فاحش مینمود و گاه ایراداتی است که کاملا پیداست که بر اساس دستورالعملی خاص نگاشته شده است، از آن جمله است توصیف چهرههای مبارز تاریخی ایران در حد آدمکشان و راهزنان، چنان که در خصوص چهرههایی مانند مازیار و بابک که در واقع بر اساس معیارهای زمان خویش از حافظان تمامیت ارضی سرزمینی به نام ایران بودهاند، توصیفاتی در حد قداره بندان میشود. اخیرا نیز اشتباه فاحش دیگری در کتابهای تاریخی رخ داده که این مبین عدم دقت در کار نگارش کتابهای تاریخی مدارس است و آن، این است که تفاوت میان ایرج افشار سیستانی را که محققی است در حوزه تاریخ و جغرافیا با ایرج افشار یزدی، ایرانشناس نامدار که به تازگی درگذشته ندانستند و آن یک را که در قید حیات است، به جای این یک به گورستان بهشتزهرا(س) سپردند، چندان که مورد اعتراض محقق در قید حیات قرار گرفت و حتی در نشریات رسمی نیز گیو و گودرز را که از چهرههای اسطورهای فرهنگ ایران هستند به عنوان دزد و سارق معرفی کردند. از این شواهد میتوان به میزان صحت و دقت در کتابهای درسی از جمله کتابهای تاریخی پی برد. اکنون با توجه به این موارد میتوان نتیجه گرفت که آیا حذف سلسلههای باستانی ایران که طبیعتا پیامدهایی به لحاظ محتوایی در کتابهای تاریخی به جای خواهد گذاشت، مبتنی بر تاملاتی کارشناسانه است یا در حد اشتباهات مذکور است. به خصوص اینکه بحث در هر موضوع تاریخی نیاز به آشنایی با عوامل زمینهساز آن موضوع دارد یعنی شناخت شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و مردمی در ایام باستان مبتنی است بر شناخت حاکمان، شیوه سررشتهداری آنان و همچنین میزان توجه آنان به سرزمینهای تحت حاکمیتشان. نتیجه آنکه حذف این قضیه به این میماند که بگوییم سهم هر محمولی بدون موضوع ممکن است که این امر به لحاظ عقلی ناممکن مینماید. چنان که عصر حافظ، شرایط اجتماعی آن زمان و حتی شعر او را بدون اطلاع از زندگی امیر مبارزالدین و امثال او نمیتوان فهم کرد.
پوران فرخزاد، نویسنده و محقق: توجه داشته باشیم که تاریخ ایران بیشتر تاریخ شفاهی است نه کتبی، به این معنا که بیشتر آداب و رسوم و سنتها و حدیث هم به گونه شفاهی به ما رسیدهاند. بنابراین حذف تاریخ که رویدادهای آن جزء به جزء در ذهن مردمان به ثبت رسیده و در ذهنیت جای گرفته است، به هیچوجه ستردنی نیست و نسل به نسل دنبال میشود. بنابراین اینگونه کارها کاملا بیهوده است، چرا که تاریخ شفاهی راه خود را پی میگیرد و نهایتا کار خود را میکند.
فریدون فضیلت، محقق زبانهای باستان و فلسفه اروپا: کسانی که چنین تصمیماتی میگیرند، هدف اصلیشان این است که به نسلهای جدید القا کنند که: «چون پادشاهان ظالم بودند، تدریس زندگی و رفتار آنان با شعارهای عدالتخواهی در تضاد است.» زیربنای فکریشان حول چنین تفکری میچرخد و فراموش کردهاند که همه پادشاهانی که فوت کردهاند یا نهایتا سقوط کردهاند، بخشی از تاریخ ما هستند و چون بخشی از تاریخند، بخشی از هویت یک ملتند و در واقع به بهانه حفظ شعارهای عدالتخواهی در حال حاضر نام سلسلههای پادشاهان از کتبهای درسی حذف میشود که ما در شرایطی قرار داریم و نیازمند وحدت و هویت ملی هستیم، اینگونه رفتارها میتواند وحدت و هویتمان را خدشهدار کند. در شرایطی که ابرقدرتها رسما برایمان شمشیر کشیدهاند، مطرح کردن چنین مسایل جزیی عملا فقط به نفع دشمن تمام خواهد شد و البته اگر قرار باشد اسم پادشاهان را حذف کنیم، چارهای نمیماند که پادشاهان مغول را پرآب و رنگ معرفی کنیم.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما :