نگاهی به وضعیت دیروز و امروز تکیه دولت/ عظیمترین نمایشخانه تاریخ ایران در سکوت و فراموشی
در این بازار که حالا رنگ و بوی محرم گرفته، اما جای چیزی خالی است؛ چشم میگردانی تا پیدا کنی جایی را که زمانی جایگاه بزرگانی بوده است، جایگاه مردانی که با زیبایی صدایشان، با کلاهخود و شمشیرشان، با شیپورهایشان، با لباسهای سبز و سرخشان، تصویر عاشورا را در ذهن تماشاگرهایشان زنده میکردند، در ذهن مردمانی که باورشان قوی بود و استوار و با همین باورها بود که معجزه میگرفتند اما حالا در این روزگار، دلت میگیرد برای همه باورهایی که دیگر کمرنگ و بیرنگ شده است.
از مغازهدارها میپرسیم، از عابران، از پلیسی که آن حوالی در حال گشتزنی است، از نگهبان بانک ملی شعبه بازار؛ از همه میپرسیم: «تکیه دولت کجاست؟» هر کس پاسخی میدهد، کمی بالاتر، کمی پایینتر، کمی آن طرفتر... میرسی به بنبستی که نامش «تکیه دولت» است، چشم میگردانیم تا شاید چیزی پیدا کنیم، باقی ماندهای ناچیز، رنگی یا بویی که در فضا پراکنده شده باشد، از دل تاریخ گذشته باشد و در این کوچه باریک بعد از این همه سال جا مانده باشد اما تنها چیزی که میبینیم برق طلاهای مغازههای طلا فروشی است که میآمیزد با بوی کباب، کبابی قدیمی کوچه «تکیه دولت».
در آن کبابی، پیرمرد و پیرزنی میبینیم روبروی هم که نهار میخورند و شاید لحظهای تصور کنیم در میان چین و چروک صورتشان، ردپایی از خاطرهای گنگ مانده باشد، خاطرهای از تکیهای که حالا نشانی از آن نمییابیم.
به ته بنبست که میرسیم یک نفر راهی پیش پایمان میگذارد، میگوید باید برویم کاخ گلستان. جایی که خاطرات بسیاری دارد از روزهای دور، جایی که تالار «آیینه» دارد و عمارت سفید و کلاهخودها و شمشیرهایی از دورترها. در این کاخ منبری مییابی و تختی و همین... اینها تنها باقیماندههای تکیه دولت است؛ یک منبر و یک تخت و تاریخچهای که در کتابها و در ذهن مردمانی که تعزیه را دوست دارند هست، اما حالا دیگر سالهای زیادی از آن روزها میگذرد، از آن روزهایی که ناصرالدین شاه، پیش از سفرش به فرنگ، تکیه دولت را در سال ۱۲۸۵ تا سال ۱۲۹۰ ق ساخت.
آنطور که از بروشور تکیه دولت موجود در کاخ گلستان میتوان برداشت کرد، در آن سالها در تهران بیش از چهل تکیه وجود داشت. تکیههایی مانند تکیه حاج میرزا آقاسی (تکیه عباس آباد) و... اما از آنجا که استقبال شدید مردم به خصوص زنان از نمایشهای مذهبی و نیز کوچکی فضای تکیه، کار اجرای شبیهگردانی را مختل میساخت، تکیه بزرگتر و وسیعتری مورد نیاز بود و این چنین بود که ناصرالدینشاه هم دستور شروع بنای شمسالعماره را داد و هم فرمانی برای ایجاد تکیه بزرگی به نام «تکیه دولت» در داخل ارگ سلطنتی به دوستعلی خان معیرالممالک را صادر کرد.
نقشه تکیه را عبدالغفارنجمالملک در سال ۱۳۰۹ ق ترسیم کرد و این گونه بود که در شمال سبزهمیدان و ضلع جنوب باغ گلستان حد فاصل کاخ ابیض (موزه مردمشناسی فعلی در کاخ گلستان) و عمارت الماس تکیه دولت ساخته شد، جایی که پیش از آن ـ بر اساس نقشه آگوست کریشیش (kirshish) اتریشی (۱۲۷۵ق) ـ انبار دولتی ارگ قرار داشت.
تکیه دولت بنایی با عظمت بود که برای اجرای تعزیه و برگزاری مراسم سوگواری و روضهخوانی در تهران بنا شد. این تکیه عمارتی سه طبقه، مدور و آجری به قطر تقریبی شصت متر و ارتفاع ۲۴ متر بود. مساحت آن حدود ۲۸۲۴ متر مربع و گنجایش بیست هزار نفر را داشت. استاد کریم پیرنیا در کتاب معماری ایران، از استاد حسینعلی مهرین به عنوان معمار این بنا نام برده است.
برای پوشش سقف این بنای استوانهای از چهار قوس چوبی نیمدایره مستحکم شده با بستهای آهنی استفاده شده بود به این امید که طاقی گنبدی از چوب و شیشه بر آن بزنند. ساخت این گنبد ظاهرا به سبب اشکالات فنی هرگز به مرحله عمل نرسیده و به جای آن چادر یا پوششی بزرگ به هنگام اجرای مراسمی بر روی سقف تکیه میکشیدند.
به مرور زمان و با فرسوده شدن قوسهای چوبی به فرمان مظفرالدین شاه مهندس بتن فرانسوی، قوسهای آهنی را به جای قوسهای چوبی کار گذاشت که این قوسها دوازده عدد بودند و هر کدام آنها از پنج تکه مجزا تشکیل و با پیچ و مهره به هم وصل میشدند. هم زمان با تعمیر قوسهای سقف به دلیل سست بودن، پی بنا مشکلاتی برای مقاومت و ایستایی بنا پدید آمده، بنابراین بیم آن میرفت که فشار پوشش سقف باعث خرابی بنا شود بدین سبب برای کاهش فشار طبقه آخر بنا تخریب شد.
در داخل بنا در اطراف صحن، بیست طاق (هر یک به عرض هفت و نیم متر) با دیوارها و ستون نماهای کاشیکاری قرار داشت. در پشت این طاق، نماها اتاقهایی در سه طبقه ساخته شده بود که پنجرههای ارسی داشتند. اتاقهای طبقه اول ویژه وزرا و حکام ولایات بود که با نظارت ناظر (فراشباشی) میان ایشان تقسیم میشد، اتاقهای طبقه دوم مخصوص بانوان حرم و طبقه سوم جایگاه نقارهچیها بود که با نردهای حفاظت میشد. اتاق شاه با سر در و سقف بلندتر در طبقه دوم قرار داشت. هنگامی اجرای تعزیه پرده توری در برابر غرفه شاه میکشیدند. ورود و خروج به اتاقها از راهروهای پشت آنها صورت میگرفت. در وسط صحن تکیه سکوی گردی به شعاع تقریبی نه و نیم متر و ارتفاع تقریبی یک متر با سنگی منقوش به قاب و شمسه قرار داشت که سطح آن آجر فرش بود و به آن «تخت» میگفتند.
در طرفین تخت پلکانی جهت بالا رفتن تعبیه شده بود و دور آن نیز محوطهای به عرض تقریبی شش متر برای عبور اسبها و دستههای موسیقی منظور شده بود. پلکانی در پنج ردیف با یک پیشآمدگی دور تا دور صحن و متصل به ساختمان مدور تکیه قرار داشت که مشرف بر صحن مرکزی و سکوی آن بود. در صدر تکیه، منبری مرمرین قرار داشت که بلندی آن حدود یک طبقهٔ تکیه بوده و به سفارش معیرالممالک در یزد ساخته شده بود. هنگام اجرای مراسم مذهبی در اطراف منبر بیش از ۳۰۰ روضهخوان و واعظ گرد میآمدند. با توجه به یکی از تصاویر موجود، منبر چوبی خاتم کاری برای اجرای مراسم در تکیه دولت استفاده میشده است. این منبر در سال ۱۲۷۴ ق در زمان ناصرالدین شاه توسط محمد جعفر شیرازی و به سفارش مویدالدوله ساخته شده که هم اکنون در کاخ گلستان نگهداری میشود.
تکیه دولت سه ورودی داشت. ورودی اصلی و بزرگ در ضلع شرقی تکیه که به ورود مردان اختصاص یافته بود. ورودی ضلع غربی، از سمت میدان ارگ با سر در جناغی مناره کوچک در دو طرف با تزیینات کاشی معقلی جهت ورود زنان در نظر گرفته شده بود. ورودی سوم راهروی پرپیچ و خمی و تاریکی بود که قسمت شاه نشین تکیه را به ضلع جنوبی کاخ گلستان وصل میکرد و شاه برای ورود به تکیه از آن میگذشت.
بر اساس توصیفات به دست آمده از تکیه دولت میتوان گفت که تزیینات داخل بنا بیش از معماری کلی و نمای بیرونی اهمیت داشته است. تزیین هر یک از غرفهها بر عهده یکی از رجال بوده و رقابت میان آنها به شکوه بیشتر آرایهها منجر میگردید علاوه بر این شاه نیز اثاثیه خاصی جهت تکیه دولت تدارک دیده بود.
استفاده از شمعدانهای چند شاخه، دیوارکوبها، چلچراغها، شمعها (متجاوز از پنج هزار شمع) نورپردازی فضای تکیه را چشمگیر میکرد. علاوه بر این چلچراغی نیز در وسط سقف قرار داشت که برای مدتی با نیروی برق روشن میشد. همچنین بخشی از نور تکیه به ویژه سکوی وسط به هنگام اجرای مراسم از لاله فلزی با کاسه بلور که توسط فراشها حمل میشد، تامین میشد. داخل تکیه نیز با تاجهای گل کاغذی و پارچهها و قالیهای گرانبها و آیینه آراسته شده بود. شکوه مراسم و فضای تکیه دولت تا آنجا بود که با وجود احتیاط ایرانیان در پذیرش ورود بیگانگان به مراسم تعزیه، شاه و درباریان گاهی سفرا را به تکیه دولت دعوت مینمودند، گزارشهای سیاحان در کنار تصویرهای برجا مانده به بازسازی ذهنی این بنای تخریب شده کمک میکند.
برخی از محققان مغرب زمین بر تاثیرپذیری معماری بنای تکیه دولت از سبک اروپایی و شباهت آن با تماشاخانه وورنا در ایتالیا و آلبرت هال لندن تاکید کردهاند. پژوهشگرانی همچون یحیی ذکاء، محسن منصوری فرد و بهرام بیضایی نیز با توجه به این نکته که اولین سفر ناصرالدین شاه به فرنگ در سال ۱۲۰۹ ق و پس از ساخت تکیه دولت بوده، آن را متاثر از معماری سنتی ایرانی دانستهاند.
«تکیه دولت» تا پایان دوره قاجار مورد استفاده قرار میگرفت از آن جمله میتوان مراسم تشییع جنازه ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه را نام برد. در محرم سال ۱۳۲۶ ق محمدعلی شاه نیز مطابق رسم معمول در تکیه حضور یافت که در اثر ازدحام جمعیت در این مراسم تلفاتی به بار آمد، آخرین باری که در زمان قاجار تکیه دولت مورد بهرهبرداری قرار گرفت، مربوط به مجلس موسسان بود که در پانزدهم آذر ۱۳۰۴ ش تشکیل شد و در پی آن احمدشاه از سلطنت خلع و رضاخان به ریاست حکومت موقت منصوب شد.
«تکیه دولت» عظیمترین نمایشخانه تاریخ ایران سالها متروک و نیمه مخروبه بود تا اینکه در زمان پهلوی دوم (۱۳۲۵ش) برای ساخت شعبه بانک ملی در بازار، تخریب و بیشتر فضای آن زیربنای بانک شد. اما حالا سالها از آن روزها میگذرد، روزهایی که تکیه دولت جایگاه ثابت اجرای تعزیه بود. تعزیه برای خودش جایی داشت و مکانی و البته علاقهمندانی که در این بنا برای تماشای تعزیه گردهم میآمدند. حالا مسوولان موزه مردمشناسی کاخ گلستان برای پاسداشت آن روزها صورتک و شبیهسرهایی گرد آوردهاند که نمونههایی از آنها در برنامههای تکیه دولت مورد استفاده قرار میگرفتهاند. امروز تابلویی کوچک در ورودی یکی از کوچههای باریک خیابان پانزده خرداد در ضلع شمال سبزهمیدان که نام «بنبست تکیه دولت» را در مقابل دید همگان به نمایش میگذارد، یادآور نام آن بنای با اهمیت و مرتفع در بازار تهران است.
منبع: خبرگزاری ایسنا
نظر شما :