چرا فقط به تاریخ سیاسی و حکومتی میپردازیم؟- داوود علیبابایی
درباره تاریخ ۳۰ ساله اخیر نیز چیزی مدون و قابل استناد نوشته نشده است و حتی در کتابهای تاریخ ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و حتی دانشگاهها نیز این تز بررسی تاریخ سیاسی و حکومتی دیده میشود که یک نقطه ضعف برای تاریخنگاری ایران به شمار میآید.
در تاریخنویسی فقط تاریخ سیاسی مطرح نیست، بلکه تاریخ اجتماعی، تاریخ هنر، تاریخ فلسفه، تاریخ مذهبی، تاریخ اقتصادی و... نیز باید مورد بررسی قرار گیرد. اگر شخصی بخواهد به هر علم پا بگذارد و درباره آن تحقیق و تفحصی کند، باید تاریخ بداند. اگر میخواهد درباره فلسفه یک کشور و فلسفه به طور کلی تحقیق کند، باید تاریخ آن کشور را بررسی کند تا بتواند درباره فلسفه آن کشور به نتیجه برسد. اگر میخواهد درباره اقتصاد تحقیق کند، چه اقتصاد خرد و چه کلان، باید تاریخ آن سرزمین و آداب و رسوم آنها را بداند و همچنین تحقیق درباره هنر، مذهب، آداب و رسوم، فکر و ایده، مسایل اجتماعی همه مستلزم مطالعه تاریخ است اما کدام تاریخ؟ تاریخی که حکومتها امر به نوشتن آن میکنند با تاریخی که به وسیله مورخان و مفسران، بیطرفانه و بدون گرایشهای سیاسی، جناحی و دور از تعصبات مذهبی و قومی نوشته میشود. درباره تاریخنویسی نکات زیر باید مورد توجه قرار گیرد.
۱ـ کسانی که درباره جوامع تحقیق میکنند و میخواهند قدمت یک جامعه و تاریخ آن را مورد بررسی قرار دهند به گروههای زیر تقسیم میشوند:
کسانی که تاریخ را مورد بررسی قرار میدهند.
کسانی که علم تاریخ را مورد بررسی قرار میدهند.
کسانی که فلسفه تاریخ را مورد برسی قرار میدهند.
کسانی که به تفسیر و تجزیه و تحلیل تاریخ میپردازند.
کسانی که به وقایعنگاری روی میآورند.
کسانی که به زندگینامهنویسی روی میآورند.
ما فقط در اینجا به کسانی میپردازیم که وقایعنگاری میکنند و کسانی که به تجزیه و تحلیل تاریخ میپردازند.
۲ ـ کسی که به وقایعنگاری یا تجزیه و تحلیل تاریخ میپردازد باید حقایق تاریخی را برای مردم بیان کند، آن هم به دور از تعصبات مذهبی، قومی، سیاسی، جناحی، حکومتی و.... روزی ناصرالدین شاه (قبله عالم) به مهدی قلیخان هدایت دستور داد برای دوره ناصری یک دوره تاریخ مدون بنویسد. مهدی قلیخان به ناصرالدین شاه گفت: یا قبله عالم! من نمیتوانم یک تاریخ برای شما بنویسم، بلکه سه نوع تاریخ مینویسم. یک تاریخ برای قبله عالم مینویسم تا بتوانم از شما هدیه و صله بگیرم و آن تاریخ مورد نظر و طبع شما قرار گیرد. یک تاریخ عوامانه برای مردم کوچه و بازار و مردم عادی مینویسم تا مورد تمجید و تحسین آنان قرار گیرد و در میان مردم جامعه حرمت و احترامی کسب کنم، ولی در این تاریخ حقایق را بیان نمیکنم. یک تاریخ برای خود مینویسم و در آن حقایق و واقعیتهای تاریخ را بیان میکنم و آن را در صندوقچه اسرار خود میدارم. متاسفانه بسیاری از مورخان ما چه در گذشته و چه در دوران حال تاریخنویسان حکومتی بودهاند و برای خوشایند شاه و حکومت تاریخ کشور را تدوین کردهاند و صله و هبه میگرفتهاند.
۳ـ برخی از کسانی که به تجزیه و تحلیل تاریخ میپردازند از یک خادم، خائن و از یک خائن، خادم میسازند. البته پر واضح است که این کار را به دستور حکومت یا حزب و سازمانی که به آن وابسته هستند انجام میدهند و به این وسیله با تحریف تاریخ و شخصیتهای تاریخی امرار معاش میکنند. به خصوص گروههای چپ و مارکسیستها که ایدئولوژی و افکار فلسفی و سیاسی خود را در تدوین تاریخ دخالت میدهند و تاریخ یک جامعه را دچار انحراف میکنند.
۴ـ وقایعنویسان بدون اینکه به تفسیر تاریخ و تجزیه و تحلیل وقایع تاریخی بپردازند حوادث سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... را همانطور که در جامعه روی داده است، به صورت روزشمار بیان میکنند و وقایعنگار که او را مورخ نیز مینامند با تدوین یک تاریخ کامل برای افرادی که میخواهند در مورد مسایل جامعه و تاریخ تحقیق کنند راه را هموار میکند، گرچه بعضی میگویند تاریخنویسان ایرانی تاریخ را رونویسی میکنند اما همین رونویسی تاریخ نیز یک علم است و همین تاریخنویسان و وقایعنگاران که یک تاریخ سیاسی و مدون تدوین میکنند، خدمت بزرگی به اهل مطالعه میکنند و نمیتوان آنها را متهم کرد که تاریخ را تحریف کرده و طوری به تجزیه و تحلیل پرداختهاند که از یک خادم، خائن میسازند و از یک خائن، خادم.
۵ـ یکی از مورخان قدیم و کلاسیک در یکی از آثار خود که به تاریخ بیهقی معروف است، میگوید که مورخ منصف و عادل که به جامعه و سرزمیناش عشق میورزد و علم را برای علم نمیخواهد بلکه علم را برای حیات معقول میخواهد باید از سه چیز در تاریخنویسی پرهیز کند: تقطیر، تبذیر و تحریف تاریخ. او میگوید یک مورخ نباید از نظر مالی، سیاسی و وابستگیهای دیگر زیر سلطه حکومت باشد وگرنه نمیتواند دست به نوشتن یک تاریخ مدون و کامل و حقیقی و دور از تحریف بزند.
۶ـ رابطه تاریخ و سیاست، همیشه یک رابطه مستقیم بین تاریخ یک جامعه و سیاست حاکم بر آن بوده است. به همین سبب تاریخهایی را که تدوین شده یا در حال تدوین است بیشتر تاریخ سیاسی است. در این رابطه تعاریف متفاوتی از تاریخ و سیاست شده است و این تعاریف رابطه مستقیم با نوع اقتصاد حاکم بر آن جامعه دارد؛ مثلا جامعه کمونیستی تعریف خاصی را که در جهت منافع آن حکومت قرار دارد از تاریخ و سیاست ارایه میدهد و جامعه سرمایهداری همچنین و جامعه مذهبی همچنین و جامعهای که از اختلاط سرمایهداری و سوسیالیسم تشکیل شده مانند کشورهای اسکاندیناوی نیز تعریف خاصی از تاریخ و سیاست دارند. مثلا ناپلئون که رهبر جامعه سرمایهداری فرانسه است، میگوید: تاریخ جز گمراه کردن مردم، فایده دیگری ندارد و در تعریف سیاست میگوید: هیچ سیاستی شکست نمیخورد مگر اینکه در مقابل سیاست قویتری قرار گیرد. حالا اگر از دید او بخواهیم تاریخ سیاسی را تعریف کنیم باید چه تعریفی ارایه دهیم؟
تعاریف متعددی از تاریخ و سیاست شده است که به بعضی از آنها میپردازیم:
جرجی زیدان میگوید: اگر رجال سیاسی تاریخ میدانستند، اشتباهات گذشتگان را تکرار نمیکردند.
ژان پل سارتر درباره تاریخ میگوید: استنتاج هر کس از تاریخ به بینش، نژاد و تربیت او بستگی دارد و سارتر در تعریف سیاست میگوید: سیاست یعنی خود را برتر دانستن و دیگران را به این باور وادار کردن.
فرانتس فانون میگوید: اول تاریخ سرزمین خود را بدان، بعد تاریخ دیگران را بخوان.
آلفرد روزنبرگ میگوید: هر کس تاریخ بداند، هم در گذشته زندگی میکند هم در زمان حال.
گوته میگوید: هیچ تاریخی نیست که خالی از حب و بغض و اشتباه باشد.
اسمایلز میگوید: سیاست همان علم زندگی است.
چرچیل میگوید: سیاستی موفقتر است که عده زیادتری را امیدوار کند.
و در پایان کاردینال ریشیلو میگوید: سیاست باتلاقی است که هر کس در آن پا گذاشت در آن غرق خواهد شد.
خلاصه مطلب اینکه به علت اطاله کلام، در همین جا مقاله را به پایان میرسانم تا حوصله خوانندگان سر نرود.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما :