بازخوانی گفتوگوی قذافی با روزنامه اطلاعات: رئیسجمهور، احزاب و دولتها باید محو شوند تا قدرت مردم برقرار گردد
***
تاراجی: برادر قذافی؛ نخست اجازه دهید تشکرات قلبی خود را از اینکه با این مصاحبه موافقت کردید ابراز دارم. میدانم گرفتاریهای زیادی در سطح داخل و خارج دارید، لکن به لحاظ اهمیتی که برای انقلاب ایران و به ویژه رهبر بزرگ جهان اسلام آیتالله العظمی امام خمینی قائل هستید، مرا به عنوان نخستین روزنامهنگار ایرانی به حضور پذیرفتید.
اول سپتامبر ۱۹۶۹ انقلاب شما روی داد و جای بسی تأسف است که من ده سال دیر به سرزمین شما آمدهام. ولی نیک آگاه هستید که شاه دیکتاتور نمیگذاشت ملت ایران از زندگی ملت برادر لیبی به درستی آگاه شود و ذکر نام انقلاب لیبی در مطبوعات ایران جرمی نابخشودنی محسوب میشد. به هر حال در فارسی ضربالمثلی داریم که میگوید ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است ...
سوال نخست من این است: انقلاب ایران را چگونه تجزیه و تحلیل میکنید؟ اندیشه و نظر شما نسبت به انقلاب ایران در زمینههای گوناگون چیست؟ انقلاب ایران چه تجربهای میتواند باشد برای سایر ملل جهان؟ چه رابطهای بین انقلاب ایران و انقلاب لیبی وجود دارد؟
قذافی: من بارها نظر خود را در مورد انقلاب ایران بیان داشتهام و همیشه آن را نیز نه به عنوان انقلاب ایران، بل انقلاب اسلامی در جهان تلقی کردهام. من معتقد بودهام که اجرای عملی اصل مسلم انقلاب و پیشنهادهای مطرح شده توسط لیبی، برای انقلاب ایران ضروری است. انقلاب ایران یک انقلاب تودهای به معنای واقعی کلمه میباشد، رابطه بین انقلاب ایران و انقلاب الفاتح (انقلاب اول سپتامبر ۱۹۶۹ لیبی) روابط استراتژیکی است، روابطی بر اساس قرآن کریم. هر دو انقلاب، یعنی انقلاب ایران و انقلاب لیبی مستمر است و هر یک تکمیلکننده دیگری است. با انقلاب ایران و انقلاب لیبی میتوان دنیای تازهای خلق کرد، دنیایی کاملا متفاوت با آنچه تاکنون بوده است. این دنیای تازه، دنیای تودهها و خلقها خواهد بود. دو انقلاب ایران و لیبی کلید خلق این دنیای جدید است، یعنی دنیای تودهها. انقلاب ایران بر پایه انقلاب تودهای اسلامی بنا گرفته است.
پس از انقلاب ایران، چه تغییر بزرگی ممکن است در مناسبات بین جماهیریه لیبی و جمهوری اسلامی ایران روی دهد، و این تغییر در چه زمینههایی مانند اقتصادی، اجتماعی و سیاسی میتواند قاطعتر باشد؟
انقلاب ایران و لیبی دو انقلاب تودهای است که در جهان اسلام روی داده است. این دو انقلاب، مبین دو جنبش تاریخی در جهان اسلام است که خصوصیت ضدامپریالیستی دارد. حرکت انقلاب لیبی و ایران نخستین، توجه کنید، میگویم نخستین جنبشهایی با خصوصیت مترقیانهاند در جهان اسلام. تمام جنبشهایی که تاکنون در جهان اسلام پدیدار گشته است، خصوصیت ارتجاعی و راستگرا داشتهاند، زیرا این خصلت راستگرایان و مرتجعان است که همیشه در کنار امپریالیسم قرار گیرند. به همین جهت، امپریالیسم همیشه طرفدار جنبشهای اسلامی ارتجاعی بوده است، امپریالیسم از جنبشهای ارتجاعی در جهان اسلام، نه تنها واهمهای نداشته است، بلکه آنها را حمایت و تایید کرده است.
از سوی دیگر جنبشهای مارکسیستی همیشه سعی کردهاند به عنوان تنها جنبش مترقی، پیشرو و آزادیخواهانه جلوهگر شوند. به معنی دیگر چنین وانمود سازد که جنبش مترقی دیگری در جهان اسلام، جز جنبش مارکسیستی وجود ندارد، لذا تمام جنبشهای سیاسی در جهان اسلام که طالب ترقی و پیشرفت جامعه هستند، ناگزیر باید به او بپیوندند. به دنبال انقلاب لیبی و ایران و نیز از طریق کتاب الاخضر (کتاب سبز که قذافی شخصا نوشته و رهنمود انقلاب لیبی است) میتوان اعتقاد پیدا کرد که اینک جنبش تازهای کاملا متفاوت با جنبشهای مارکسیستی و جنبشهای ارتجاعی اسلامی در جهان اسلام پدیدار گشته است. به مفهوم دیگر باید گفت امکان تازهای برای رشد و نمو جنبشهای ترقیخواهانه در جهان اسلام به وجود آمده است. انقلاب لیبی و ایران، برای وحدت دو دنیای اسلام، یعنی دنیای سنی و شیعه ضروری است.
یا اخی قذافی؛ برای جهان عرب، شما تا حدودی بیانگر پیکار علیه امپریالیسم و صهیونیسم بودهاید، مایلم شما عقاید خود را در زمینه مبارزه علیه امپریالیسم و صهیونیسم تشریح کنید تا ملت ایران به درستی دریابد، عقاید شما در زمینه مبارزه علیه امپریالیسم و صهیونیسم چیست؟
از نظر ما، تمام ملل جهان توسط دیکتاتورها اداره میشوند و دیکتاتورها بر مردم جهان مسلطاند. تنها راهحلی که میتواند ملل زیر سلطه را از یوغ دیکتاتورها رها سازد، انقلاب تودهای نظیر انقلاب ایران و مستقر ساختن قدرت خلقهاست. این کمیتههای انقلابی است که باید تودههای مردم را برای برپا کردن انقلاب برانگیزد و قدرت خلق را مسلط سازد.
ما تمام کارگران جهان را که مورد استثمار قرار گرفتهاند، تشویق و تحریص میکنیم که وضع خود را از شکل کارگر حقوق بگیر در کارگاه یا کارخانه، به شریک شدن در کل منافع و درآمد موسسهای که در آن کار میکند، تغییر دهند. کارگران باید موقعیت خود را به عنوان شریک در تولید تحمیل کنند و بدین طریق برای ابد و به طور قاطع خود را از زیر سلطه کسانی که قدرت اقتصادی را به نام دولت یا فرد در دست دارند، رها سازند. برای تکمیل این عقیده، ما همچنین دهقانان را تحریص میکنیم که زمینها را به اشغال خود درآورند تا در جهت منافعشان از آن بهره گیرند و بدین ترتیب برای همیشه از زیر سلطه فئودالها و مالکان آزاد شوند. ما ضمنا کسانی را که در خانه یا آپارتمانی که متعلق به آنها نیست ساکن هستند، تحریک و تشویق میکنیم که این منازل را در اختیار خود بگیرند تا به طور قطع و برای همیشه از قید مالکان (موجر) آزاد شوند.
سرهنگ قذافی مکثی کرد و در حالی که تبسمی توأم با حجب در چهرهاش دیده میشد، افزود: به همین جهت باید انقلاب ایران و لیبی را از گذرگاه اصول مسلم انقلاب و پیشنهادهایی که در کتاب سبز آمده است، بررسی کرده و به آن نظر افکند. انقلاب ایران و لیبی میتواند ملل جهان را تحریص کند به اینکه برای همیشه خود را از هر نوع اشکال فشار، زور و دیکتاتوری رها سازند.
قذافی عبایی را که به دوش داشت جابجا کرد، چشمان نافذش را به من دوخت و افزود: اعتقاد دارم امیدی در حال پدیدار شدن است و این امید برای آینده جهان و ایران بس حائز اهمیت خواهد بود. به نظر میآید که در آغاز انقلاب ایران، کمیتههای انقلابی، افکار انقلابی را در ایران به حرکت درآوردند و آن را به پیش بردند و توسعه دادند. معتقدم روزی این کمیتههای انقلابی موفق خواهند شد قدرت خلق را در ایران مستقر سازند. لکن آنچه که مربوط به پرسش شما در مورد مبارزه علیه امپریالیسم و صهیونیسم است، من خوشحال هستم که صدها ایرانی داوطلب به جنوب لبنان رفتند تا در کنار برادران فلسطینی علیه صهیونیسم پیکار کنند. من رجا واثق دارم که انقلاب لیبی و ایران قادر است یک استراتژی واحد علیه صهیونیسم به جهان اسلام عرضه کند. در این استراتژی نبرد علیه صهیونیسم، ملت ایران با توجه به ظرفیتی که از نظر جمعیت دارد، میتواند نقش بسیار مهمی ایفا کند و ما به نوبه خود آماده هستیم که به این تلاش مشترک ایران و لیبی علیه صهیونیسم هرگونه کمکی از جمله مالی بکنیم.
برادر قذافی، شما از آغاز تاکنون در جریان انقلاب ایران و وقایعی که در کشور ما میگذرد، بوده و هستید. میدانید که برای درهم شکستن مقاومت ضدانقلابیون با مشکلاتی روبرو شدیم. شما یک انقلابی هستید؛ لذا ممکن است تجارب خود را در زمینه پیکار علیه عوامل ضدانقلاب و راه موثر ریشهکن ساختن آنها بیان کنید؟
بگذارید صریح با شما سخن بگویم. هنوز وضعی که باید تمام تضادها را در قلب انقلاب ایران در هم بکوبد، و آن را ریشهکن سازد، عملی نشده است. زمانی کلیه این تضادها در انقلاب ایران محو شده و از بین خواهد رفت که توده مردم به قدرت برسند و قدرت خلق را استوار سازند و این قدرت را در جهت منافع ملت بکار گیرند. اگر تلاش شود که پارلمان به وجود آید (طبق مکتب کلاسیک) و اگر تلاش شود که دولت تشکیل دهید (طبق مکتب رایج و کلاسیک) و اگر تلاش شود که همه سازمانهای سنتی برقرار گردد، به آنجا میرسید که ملت مجزا، تنها و محاصره شود. در آن زمان این دیگران خواهند بود که قدرت را در دست دارند و آن را اجرا میکنند، نه توده مردم. انقلاب را نمیتوان با قانون اداره و هدایت کرد. این انقلاب است که خود قانون خلق میکند؛ این قانون نیست که باید خود را به انقلاب تحمیل کند.
اشتباه کمیتههای انقلابی در ایران این بود که خواستند خود قدرت را اجرا کنند. در حالی که وظیفه تاریخی کمیتههای انقلابی اجرای قدرت نبود، بلکه تحریص و تحریک تودهها در عملی ساختن این قدرت و به دست گرفتن آن بود. بهتر بگویم، یعنی ملت، خود باید قدرت را اجرا میکرد، نه مثلا فلان کمیته.
قذافی که لحنی جدی داشت، با قاطعیت در زمینه محکوم کردن دموکراسی پارلمانی کلاسیک گفت: قدرت مردم هرگز بدون استقرار کنگرههای پایهای خلق استوار نخواهد شد. ضدانقلاب زمانی نابود میگردد که تودههای مردم مستقیما قدرت را در دست گیرند و آن را بدون واسطه اجرا کنند. با ایجاد کمیتههای خلق، جایی برای ضدانقلاب باقی نخواهد ماند. رئیسجمهور، احزاب و دولتها باید مضمحل و محو شوند، زیرا وقتی قدرت مردم برقرار گردد، جایی برای این واسطهها که بین مردم و قدرت قرار گرفتهاند، باقی نخواهد ماند.
نزدیک سه ماه است که از واقعه سفارت آمریکا و بحث استرداد شاه میگذرد و مدتی است که جماهیریه (لیبی) در این زمینه سخنی نگفته است. میخواستم بدانم آیا نظر تازهای در این مورد دارید یا نه؟
به موجب قوانین بینالمللی و اسلامی، اگر شاه از یک کشور دیگر تقاضای پناهندگی سیاسی کرده بود، این کشور حق نداشت شاه را پس بدهد، لکن چون شاه مخلوع تقاضای پناهندگی نکرده است، ایران کاملا حق دارد استرداد او را مطالبه کند و بخواهد کلیه ثروت او به ایران انتقال پیدا کند، زیرا آنچه شاه دارد متعلق به ملت ایران است و لاغیر. در حال حاضر شاه یک دزد است که به موجب قوانین اسلامی، باید دست او را قطع کرد، زیرا او در شرایطی بود که میتوانست دزدی نکند و کرده است. وقتی ما پس از انقلاب اول سپتامبر ۱۹۶۹ به رژیم سلطنتی در لیبی پایان دادیم، تمام ثروتهای پادشاه مخلوع را که در خارج بود، متصرف شدیم، لکن او از مصر تقاضای پناهندگی سیاسی کرد، در چنین وضعیتی ما نتوانستیم استرداد او را مطالبه کنیم. او اینک در مصر بسر میبرد و حتی موافقت کردیم که به او مستمری داده شود.
برادر قذافی، از اینکه با وجود گرفتاریهای زیادی با این مصاحبه موافقت کردید متشکرم. آیا سخنی مستقیما برای ملت ایران دارید؟
آرزومندم که ملت انقلابی ایران روزی سرانجام بتواند قدرت خلق را در ایران مستقر سازد. من آرزومندم که کمیتههای انقلابی و تودههای مردم ایران قدرت خلق را برقرار سازند. من آرزومندم که ملت ایران با تلاش خود موفق شود انقلاب را از محاصره شدن به دور نگه دارد و زندانی انقلاب خود نگردد، زیرا این انقلاب است که باید قوانین خود را اجرا کند، نه آنکه قوانین به انقلاب تحمیل شود.
من همه کارگران ایرانی را فرا میخوانم که کارخانههایی را که در آن کار میکنند، کنترل کنند و خود این کارخانهها را اداره کنند و از نقش کارگر به درآمده نقش شریک را اجرا کنند. انقلاب به کارگران ایران یک فرصت تاریخی داده است و کارگران باید از این فرصت بهره گیرند.
من همچنین کلیه دانشجویان ایرانی را فرا میخوانم که یک انقلاب تودهای در دانشگاهها و در مدارس به وجود آورند تا قدرت خلق مستقر و پایدار گردد. آنها باید تمام عناصر ضدانقلاب را تصفیه کنند، چه در دانشگاهها و چه در مدارس. من همچنین دهقانها را فرا میخوانم که زمینهایی را که روی آن کار میکنند به مالکیت خود درآورند و زمینها را برای خود- که نه دیگری- زیر کشت بگیرند. این تنها راهحل آزاد شدن قطعی از شکل تسلط موجر بر مستأجر و پایان دادن به این نوع رابطه است.
من همچنین کمیتههای انقلابی ایران را فرا میخوانم که به وظایف خود عمل کنند و دهقانان، کارگران، کلیه مستضعفین و استثمارشوندگان را تحریص و ترغیب کنند که چنین شیوه انقلابی را بکار برند تا سرانجام قدرت خلق را مستقر سازند. و بالاخره از کمیتههای انقلابی میخواهم که تودههای مردم را به استقرار قدرت خلق تحریص کنند و تودهها رهبری انقلاب را به دست گیرند.
قذافی آنگاه گفت: سلام گرم من برای آیتالله العظمی امام خمینی و کلیه روحانیون که نقشی قاطع داشتند در سرنگون ساختن رژیم فاسد دیکتاتوری شاه. ما بار دیگر آشکارا اعلام میکنیم که همیشه در کنار ملت ایران، در کنار انقلاب ایران بوده و هستیم و خواهیم بود.
نظر شما :