سیدحسن خمینی: آیتالله خاتمی روشنفکر و اندیشمندی دینی بود
شناسایی دلایل توفیق روحانیت در جامعه و عوامل خدشهدار شدن وجهه آنها، یک ضرورت است چرا که تزلزل و شبهه در روحانیت، تزلزل در دینداری است. دوری از منیت و روی آوردن به اخلاق نخستین شرط توفیق روحانی در جامعه است. شرط اساسی توفیق سخن و تبلیغ این است که مردم احساس کنند سخنی که میشنوند دارای نفع و فایده به حال آنهاست. اینکه پیامبران در زندگی خود به مردم میگویند؛ «ما اجر نمیخواهیم» برای این است که مخاطب مطمئن باشد در سخن مبلغ نفعی برای خود مبلغ نیست.
عدم تناسب بین علت غایی و علت فاعلی در متون درسی حوزه علمیه یک مشکله جدی است. غایت طلبگی، حضور در میان مردم و هدایت آنها به دین الهی است. در حالی که بستر این غایت در متون درسی حوزه فراهم نیست. درسهایی که طلبهها یاد میگیرند برای توفیق یک روحانی در جامعه کافی نیست آنچه مردم را به سوی دین خدا فرا میخواند اخلاق طلبه است در حالی که آنچه در حوزه یاد گرفته است، فقه و اصول است.
امام قبل از تدریس فقه و اصول، معلم اخلاق بود. شناخت اهمیت اخلاق در اندیشه امام، نقطه بزنگاه حضور روحانیت در جامعه است. روحانیت نباید برای تبلیغ دین هیچ انتظاری از مخاطبان خود داشته باشد، تفاوت پیامبران و فیلسوفان در این است که فیلسوفان دانایان جامعه بودند اما پیامبران دانیانی بودند که داناییشان آمیخته به دلسوزی بود. اگر جامعه در سیمای یک انسان، اخلاق پیامبری ببیند، تابع میشود.، راه میافتد و حرکت میکند.
روحانیت باید پاسخگوی نیاز جامعه خود باشد و روشنفکر آن کسی نیست که الزاما حرف نو میزند، روشنفکر کسی هست که نیاز نوین جامعه خود را میفهمد و پیرامون آن حرف میزند.
دومین شرط توفیق روحانیت شناخت نیاز روز است و متاسفانه بخشی از روحانیون پیرامون درد روز و با ادبیات روز سخن نمیگویند.
تمایز امام با اقران خود در فقیه، فیلسوف، عارف، و سیاستمدار بودن ایشان نبود، تمایز در این بود که نگاه امام به دین و برداشت وی از اسلام کاریکاتوری نبود. در جامعه کنونی بسیاری از مسلمانان، اسلام کاریکاتوری دارند، باورهای ما با دین الهی تناسب ندارد. گناهانی که اشد هستند کم اهمیت تلقی میشوند. دروغ، غیبت و تهمت امری عادی شده است.
تطابق گفتار و کردار روحانیت با نیاز روز رمز موفقیت این طبقه در دهههای چهل و پنجاه است. پیش از انقلاب روحانیت گفتار خود را مطابق خواستههای جامعه و نیاز مردم تنظیم کرد و پیشتاز مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه خود شد. آن روز مردم با ظلم مبارزه میکردند همراهی روحانیت باعث گرایش آنان به دین شد.
شرط نخست توفیق آیتالله خاتمی پا بر نفس گذاشتن، خود ندیدن و پایبندی به مبانی اخلاقی بود. آیتالله خاتمی گرفتار مسائل عادی نبود که امروز ما بر دور خود تنیدهایم. آزاداندیشی و دروی از جمود شرط دوم موفقیت ایشان بود.
پیام تسلیت رهبر کبیر انقلاب اسلامی به مناسبت رحلت آیتالله خاتمی، پیامی عجیب و حاوی نکات ارزنده زیادی است. آیتالله خاتمی مبارزه را در اوج مبارزه میفهمید. روشنفکر بود و مطابق نیاز زمان سخن میگفت. اندیشمندی دینی بود که اگر دینداری میکرد در راستای تعالی جامعه بود.
بزرگداشت آیتالله خاتمی اگر چه تذکار این عالم بزرگ است اما بیش از آنچه آن بزرگوار به این بزرگداشت نیازمند باشد جامعه به این تذکارها نیاز دارد. همانطور که عزاداری سیدالشهدا نه نیاز اباعبدالله که نیاز همیشگی ماست. جامعه ما محتاج این است که مردم در مناسبتهای مختلف دور هم جمع شوند و به یاد فضیلتهای گذشتگان سخن بگویند و سخن بشنوند. اگر سنت تعظیم شعائر نبود امروز بسیاری از معارف به دست ما نمیرسید. باید یاد آیتالله خاتمی به عنوان یک ضرورت برای امروز و فردای جامعه مطرح شود.
نام اردکان در ذهنها تداعیگر عبادت، صفا و صمیمیت است، آیتالله خاتمی یک روحانی و یک شخصیت دیندار بود قبل از هر چیز یاد و نام این بزرگوار نور ایمان، معنویت، جوهره دینداری، خداباوری و خداترسی را در دلها زنده میکند.
نظر شما :