به بهانه سالروز رونمایی از اولین مجسمه میدان فردوسی/ حال وخیم تندیس حکیم
بیا و یکبار دیگر هم فریاد کن جناب حکیم ابوالقاسم فردوسی و یادآوری کن که باید قدر تو را بدانیم و به ما یادآوری کن که اگر مجسمه فردوسی نباشد، فردوسی برای بسیاری از ما در این شهر میشود فقط یک اسم روی یک میدان توی یک شهر مثل تهران، همین و بس!
میدان فردوسی تهران که روزگاری یکی از مهمترین میادین پایتخت بوده، تاکنون سه مجسمه از این شاعر نامدار را در دل خود جای داده است. نخستین مجسمه فردوسی، دهم مهرماه سال ۱۳۲۴ هجری شمسی، یعنی درست شصت و شش سال پیش، همزمان با جشن مهرگان ایرانیان باستان، در میانه میدان فردوسی نشست و طی مراسمی در همین مکان، از آن رونمایی شد. پیشنهاد ساخت این مجسمه از سوی جمعی از پارسیان هند و در ایام مراسم جشن هزارمین سال تولد فردوسی و افتتاح آرامگاه این شاعر نامدار پارسی، در سال ۱۳۰۵ مطرح و با موافقت مسوولان انجمن آثار ملی، توسط راس بهادر ماترا ـ مجسمه ساز شهیر هندی ـ ساخته شد.
اگرچه ساخت این مجسمه دو متری که حدود ۵/۲ تن وزن دارد، در سال ۱۳۱۹ به پایان رسید، اما به دلیل مشکلات ناشی از بروز جنگ جهانی اول، اهدای آن به ایران تا اواخر سال ۱۳۲۳ به تاخیر افتاد. اما بالاخره کلنگ بنای پایه مجسمه، در بهمن ماه سال ۱۳۲۳ به زمین خورد تا درست هشت ماه پس از آن، هدیه پارسیان هند در تهران جلوس کند.
تا پیش از سال ۱۳۳۸ که سومین مجسمه میدان فردوسی و ثمره کوشش مرحوم استاد ابوالحسنخان صدیقی ـ پدر مجسمهسازی نوین ایران ـ در این میدان جای بگیرد، مجسمه هندی به روبهروی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران منتقل و یک مجسمه دیگر از این شاعر ملی برای مدتی کوتاه در میدان فردوسی نصب شد.
فریدون صدیقی، فرزند استاد ابوالحسن خان صدیقی که مجسمه دوم میدان فردوسی را کریه و دچار اشکالات آناتومی و ساختاری میداند، با بیان اینکه مجسمه دوم ظاهرا به مشهد منتقل و در اختیار اداره میراث فرهنگی این شهر قرار دارد، درباره سومین مجسمه میدان فردوسی که توسط پدر وی ساخته شده و اکنون سالهاست از ارتفاع ۱۲ متری نظارهگر فراز و نشیبهای زندگی پایتختنشینان است، به ایسنا گفت: ساخت این مجسمه در سال ۱۳۳۷ و از سوی انجمن آثار ملی طی قراردادی به استاد ابوالحسنخان صدیقی که در آن زمان در ایتالیا به سر میبرد سپرده شد و اوایل سال ۱۳۳۸ نیز، کار ساخت آن به پایان رسید.
فریدون صدیقی با بیان اینکه جنس این مجسمه، سنگ مرمر کارارا و ارتفاع آن بیش از سه متر است، درباره شمایل مجسمه توضیح داد: در قسمت پایین این مجسمه، پیکر کودکی زال ـ از شخصیتهای شاهنامه ـ تصویر شده است. آن طور که در شاهنامه آمده است زال بر روی کوه قاف بزرگ شد، بنابراین پایه مجسمه به صورت یک تخته سنگ طبیعی که حاکی از داستان زندگی زال است، تهیه شد.
وی که از سوی پدر، مامور نصب مجسمه فردوسی بود، ادامه داد: بر همین اساس برای پایه مجسمه، تخته سنگی با ۵۹ تن وزن از کوه الوند واقع در استان همدان جدا و به تهران منتقل شد و بالاخره کار نصب مجسمه فردوسی بر روی این قطعه سنگ نتراشیده انجام گرفت.
حال مجسمه فردوسی وخیم است
سومین و آخرین مجسمه نصب شده در میدان فردوسی از هفدهم خرداد سال ۱۳۳۸ تا همین حالا، میهمان گرامی پایتخت بوده و در این سالها، هر ایرانی هنردوستی را سر ذوق آورده است و همه ما بارها از دیدن این مجسمه، به زبان پارسی و شاعر نامدار ملیمان و به هنر دستان مرحوم استاد ابوالحسن خان صدیقی که گوستینوس آمبروزی ـ مجسمهساز شهیر ایتالیایی ـ او را میکلآنژ شرق لقب داده است، به خود بالیدهایم.
اما دیگرانی هم هستند که با تماشای این مجسمه محزون میشوند؛ آنهایی که به حال این اثر فاخر ملی دل میسوزانند و نگران ادامه روند تخریب بخشی از هویت شهر تهران، در غفلت مدیریت شهری هستند. محزونتر از همه شاید، فریدون صدیقی ـ فرزند استاد ابوالحسنخان باشد که دلش هم از کوتاهی در نگهداری این اثر باارزش و آسیبهایی که به آن رسیده و هم از نورپردازی نادرست مجسمه و بلندمرتبه سازی در حریم آن خون است.
وی با اشاره به اینکه آب و هوای تهران، بدترین شرایط برای نگهداری از آثار اینچنینی است و نقش زیادی در فرسوده شدن این مجسمه دارد، به دو بار مرمت مجسمه فردوسی در سالهای ۸۴ و ۸۸ توسط خودش اشاره کرد و افزود: در مرتبه دوم مرمت متوجه شدم که به دلیل فرورفتن زمین، شرایط آب و هوا و عواملی از این دست، وضعیت مجسمه وخیم است و اگر قرار است این مجسمه ماندگار باشد، باید هرچه زودتر آن را به مکان مناسبی که از عوامل فرسایشی به دور است، منتقل کرد.
صدیقی با بیان اینکه پیش از مرمت، این مجسمه دچار آسیبهای متعددی شده بود، گفت: در زمان مرمت مواردی نظیر شکسته شدن انگشت مجسمه در نتیجه آویزان کردن پوستر و سپس چسباندن آن با چسب بدون رعایت نکات علمی مرمت، ترک برداشتن مجسمه در نتیجه گرما و سرما و حتی پوشاندن آن با لایه کنیتکس و رنگ کردن آن مواجه بودم. با این وجود به دلیل ارتفاع مجسمه، از معرض برخی آسیبها هم دور مانده و شاکله آن به خوبی حفظ شده است.
مجسمههای باارزش تهران به موزه منتقل میشوند اما وقتی که موزه ساخته شود!
سیدمجتبی موسوی ـ مدیر اداره حجم سازمان زیباسازی شهر تهران ـ در گفتوگو با ایسنا، از جدیت شهرداری برای نگهداری از مجسمه فردوسی و دیگر آثار حجمی هویت ساز تهران نظیر مجسمههای خیام در پارک لاله، کوهنورد در میدان دربند، گرشاسب در میدان حر و امیرکبیر در مدرسه دارالفنون سخن گفت.
موسوی با اشاره به قالبگیری مجسمه فردوسی توسط عبدالله حسام ـ تکنسین ماهر مجسمههای قدیمی و تهیه نسخه بدل این مجسمه از جنس فایبرگلاس، تاکید کرد: این اقدام به منظور جایگزینی مجسمه بدل در میدان فردوسی و نگهداری مجسمه اصلی در موزهای که به این منظور احداث خواهد شد صورت گرفته، اما جایگزینی زمانی صورت میگیرد که موزه ساخته شده باشد. به گفته مدیر اداره حجم سازمان زیباسازی شهر تهران، مطالعات اولیه ساخت این موزه انجام شده اما هنوز مکان آن مشخص نشده است. موسوی وعده داد که با ساخت چنین موزهای، نسبت به ساخت نسخه بدل کلیه مجسمههای باارزش شهر تهران اقدام و ترتیب انتقال نسخههای اصلی به موزه داده شود.
فریدون صدیقی هم که خودش پیشنهاد جایگزینی مجسمه بدل به جای مجسمه فردوسی را با شهرداری در میان گذاشته، از قول شهرداری برای ساخت موزهای در تهران به نام استاد ابوالحسنخان و به منظور انتقال مجسمههای ارزشمند شهر خبر داد. اما توقع دارد که کار ساخت موزه خیلی زودتر از اینها به سرانجام رسیده باشد. او نگران است که کندی شهرداری در عمل به قول و وعدهای که داده، بشود حکایت نوشداروی بعد از مرگ سهراب!
وی ساخت نسخه بدل مجسمه فردوسی را اقدامی بجا دانست، اما از غفلت شهرداری درباره مجسمه اصلی و در عین حال تمرکز بر مراقبت دائم از نسخه بدلی که اکنون در باغ عینالدوله تهران نگهداری میشود، دلخور است. به اعتقاد فرزند استاد صدیقی، این اقدام شهرداری مثل این است که طلا را بفروشیم و به جای آن حلبی بخریم و بعد با همه توان از حلبی مراقبت کنیم!
او تکاپوی شهرداری برای ساخت نسخه بدل برخی مجسمههای با ارزش شهر را به آتشی تشبیه کرد که خیلی زود گر میگیرد و خیلی زود هم تمام میشود و حتی خاکستری از آن باقی نمیماند.
مجسمه میدان فردوسی علیرغم وعدهها در فهرست آثار ملی ثبت نشد
فریدون صدیقی با اشاره به انتقادات بیثمری که پیش از این به بلندمرتبه سازی و ساخت برج شاهنامه در حریم میدان فردوسی داشته است، توضیح داد: ثبت مجسمه فردوسی در فهرست آثار ملی نیز از دیگر وعدههای محقق نشده است. وی خاطرنشان کرد: در صورتی که این مجسمه به عنوان اثر ملی ثبت شود، سازمان میراث فرهنگی میتواند درباره حریم آن تصمیماتی اتخاذ و از بلندمرتبهسازی که متاسفانه در حال حاضر انجام شده جلوگیری کند.
صدیقی همچنین از نحوه نورپردازی مجسمه فردوسی در اعیاد و مراسم شادی گلایهمند است و میافزاید: چراغانی و ریسه پیچ کردن مجسمه غیراصولی است و اصول نورپردازی استاندارد درباره مجسمه فردوسی اعمال نشده است ولی هیچ یک از اینها، به اندازه روند نگران کننده فرسایش مجسمه دل ما را خون نکرده است.
نمودهای عینی غفلت از المانهای هویتساز پایتخت و کوتاهی نسبت به نگهداری از مجسمههای با ارزش آن، صدور مجوز تخریب و نوسازی برای بناهای تاریخی که گاهی تنها با مقاصد اقتصادی صورت میگیرد تاکنون زخمهای زیادی را برای تهران و هویت شهرمان به جا گذاشته که قطعا هیچ المان مدرن یا مجسمه چینی نمیتواند جایگزین آنها شود و مبادا پیش بینی فرزند استاد ابوالحسنخان درست از آب دربیاید و موزه مجسمههای باارزش پایتخت، بشود نوشداروی بعد از مرگ سهراب! باشد که مسوولان امر هرچه سریعتر فکری اساسی برای این موضوع کنند.
منبع: خبرگزاری ایسنا
نظر شما :