سالگرد تاسیس تلویزیون در ایران/ ندای مجلس، صدای شاه، سیمای حبیبالله ثابت
میثم غلامپور
البته گویا قبل از سال ۳۷ هم برای راهاندازی تلویزیون تلاشهایی شده بود اما آن تلاشها در نهایت به سرانجامی نرسیدند: «فکر راهاندازی تلویزیون در ایران به سال ۱۳۳۵ بر میگردد. جوانی به نام آقای کازرونی، اهل اصفهان که از یک خانواده ثروتمند بود و در خارج کشور، کارگردانی سینما خوانده بود به این فکر افتاد که در ایران تلویزیون تاسیس کند و از این طریق یک منبع درآمد مطمئنی را برای خود ایجاد کند. حتی با شرکتهای خارجیای که فرستندههای تلویزیونی تولید میکردند وارد مذاکره شد اما این صحبتها به نتیجه نرسید و توافقی انجام نشد...»(۱)
انگار قرار بود سند این کار به نام و به کام فردی دیگر زده شود. آن فرد «حبیبالله ثابت پاسال» بود؛ بازرگانی که با پیشدستی، زودتر از بقیه آستینهایش را بالا زد و توانست تاسیس تلویزیون در ایران را به نام خود ثبت کند.
کمک مجلس و معافیت مالیاتی
داستان به مهرماه سال ۱۳۳۷ برمیگردد. البته دو ـ سه ماهی قبل از آن تاریخ، در ۲۹ تیر ماه، تصویب ماده واحدهای با ۴ تبصره در مجلس شورای ملی راه را برای راهاندازی نخستین فرستنده تلویزیون در ایران هموار کرده بود. در این قانون آمده است:
«ماده واحده ـ دولت مجاز است یک دستگاه فرستنده (تلویزیون) و کلیه لوازم آن (به تشخیص وزارت پست و تلگراف و تلفن) که در تهران نصب و به کار میافتد از پرداخت حقوق و عوارض گمرکی معاف و از تاریخ شروع به کار تا پنج سال از پرداخت مالیات معاف نماید.
تبصره۱ـ دستگاه مزبور از نظر رعایت اصول فنی تابع دستور وزارت پست و تلگراف و تلفن بوده و از نظر تنظیم و اجرای برنامهها مطیع مقررات و دستور اداره کل انتشارات و رادیو خواهد بود.
تبصره۲ـ معافیت مذکور از حقوق گمرکی فقط محدود است به صورت لوازمی که وزارت پست و تلگراف تشخیص میدهد و دستگاههای گیرنده تلویزیون مشمول این معافیت نبوده و از نظر پرداخت حقوق و عوارض گمرکی در حکم دستگاههای رادیو خواهد بود.
تبصره۳ـ مشخصات فنی این دستگاه تلویزیون را دولت ظرف پانزده روز از تاریخ تصویب این قانون برای اطلاع عموم اعلام خواهد کرد.
تبصره۴ـ وزارتخانههای پست و تلگراف و تلفن ـ دارایی ـ گمرکات و انحصارات مامور اجرای این قانون میباشند.»
قانون فوق که مشتمل بر ماده واحده و چهار تبصره است پس از اظهار ملاحظات مجلس سنا در جلسه یکشنبه بیست و نهم تیرماه یک هزار و سیصد و سی و هفت به تصویب مجلس شورای ملی رسید. (۲)
با توجه به معافیتهای گمرکی و مالیاتی که تصویب این قانون برای راهاندازی فرستنده تلویزیون در پی داشت، میتوان آن را مشوق حبیبالله ثابت برای این کار دانست. شاید به همین جهت بود که او با فاصله نسبتا کمی از تصویب این قانون با فراهم کردن زمینهها نخستین فرستنده تلویزیون در ایران را آماده افتتاح کرد.
روز افتتاح تلویزیون
تلویزیون در روز جمعه یازدهم مهرماه ۳۷ افتتاح شد. در آن روز طبق برنامه قرار بود مراسم افتتاح نخستین فرستنده تلویزیون از ساعت ۵ بعدازظهر آغاز شود. نمایندگان مطبوعات یکی – دو ساعت زودتر در محل افتتاح حاضر شده بودند تا چیزی از چشمانشان دور نماند. مراسم طبق وعده از ساعت ۵ آغاز شد. پخش پیام محمدرضا شاه که از کاخ اختصاصیاش قرائت شد به اضافه پخش فیلم مسافرت او به ژاپن، قرائت پیام نخستوزیر و صحبتهای وزیر پست و تلگراف و حبیبالله ثابت و پسرش ایرج (مدیرعامل تلویزیون) و پخش چند برنامه نمایشی و موسیقایی از دیگر برنامههای روز افتتاح تلویزیون بود.
در آن روز حبیبالله ثابت در لابهلای صحبتهایش خطاب به مخاطبان تلویزیون گفت: «... و اما شما بینندگان و شنوندگان عزیز اگر وقتی قسمتی از برنامه را مطابق سلیقه خود نیافتید با در نظر گرفتن اشکالات و این نکته مهم که ذوق و سلیقهها مختلف است بر ما ببخشید. به علاوه از شما تمنا داریم که ما را در اجرای این خدمت یاری کنید و نه تنها معایب و نقایص را گوشزد فرمایید بلکه ما را از آنچه برای بهبود و تکمیل برنامهها به نظرتان میرسد کتبا یا شفاها برخوردار و قرین امتنان نمایید. ما برای اینگونه پیشنهادها جوائزی ترتیب خواهیم داد که در آینده به اطلاع شما خواهد رسید...»(۳)
پخش برنامههای تلویزیون ایران در واقع از فردای آن روز یعنی شنبه دوازدهم مهر به طور رسمی آغاز شد. برنامههای تلویزیون در نخستین روزها از ساعت ۶ عصر شروع میشد و تا ۱۰ شب ادامه داشت. در این چهار ساعت معمولا هر روز ابتدا برنامههایی مخصوص خردسالان و کودکان و سپس برنامههای ورزشی، فیلم سینمایی، تدریس زبان، اخبار، بحث روانشناسی پخش میشد.
از زبان آگهیها
آن روزها که مردم ایران برای اولین بار طرز کار تلویزیون را از نزدیک میدیدند، آنقدر عملکرد این دستگاه برایشان عجیب بود که چه بسا آنها را به فکر فرو میبرد و سوالات زیادی را در ذهنشان ایجاد میکرد. مردم میخواستند بدانند چطور از فرسنگها فاصله تصاویر به صفحه تلویزیونها فرستاده میشود. نگاهی به آگهیهای تبلیغاتی نشریات در آن روزها وجود چنین حال و هوایی را تایید میکند. در آگهیهای آن دوره حتی تبلیغ کتابهایی درباره تلویزیون هم به چشم میخورد؛ کتابهایی مثل «تلویزیون برای همه» تالیف مهدی نعمتاللهی یا کتاب «رادیو و تلویزیون» تالیف «جک گولد» با ترجمه مهندس حسن ایزدی. همچنین «سرویس تعمیر رادیو و تلویزیون» یا «کلاس کارآموزی علمی و عملی رادیو و تلویزیون» هم از جمله آگهیهایی هستند که در نشریات آن روزها جلب توجه میکنند.
در کنار اینها تعداد زیادی از آگهیها، تبلیغ شرکتهای مختلف تولید کننده دستگاه تلویزیون بود. اشاره به نمونههایی از آن آگهیها خالی از لطف نیست: «تلویزیون وارد شد - اکو، شاهکار صنعت تلویزیون انگلستان»، «با تلویزیون سییرا مناظر را چنان زیبا و دلپذیر میبینید که خود را روی صحنه طبیعت میپندارید»، «فیلیپس، تلویزیون مدل ۱۹۵۸ – مطابق مشخصات کامل فرستنده طهران ساخته شده و مزایا و برتری آن محرز است»، «تلویزیون و رادیو گرتس - رادیو گرتس هیچگاه به مهندس احتیاج ندارد- رادیو تلویزیون اتوماتیک گرتس در روز روشن بدون تاریک نمودن اطاق قابل استفاده است - تغییر جریان برق و حرارت در عکس تلویزیون گرتس هیچگونه اثری ندارد و کار آن همیشه ثابت است - دوام لامپهای گرتس تضمین شده و هرگز فرسوده نخواهد شد»(۴) و...
جهش اجتماعی با تلویزیون
روزنامه اطلاعات در یادداشتی دو روز بعد از افتتاح فرستنده تلویزیون در صفحه دوم خود به کم و کیف این اتفاق پرداخت و آن را یک جهش اجتماعی خواند. نویسنده آن یادداشت درباره تلویزیون که تازه میهمان ایرانیان شده بود، نوشت: «... صرفنظر از اختراعات وحشتانگیز جنگی، هنوز تلویزیون آخرین و جدیدترین اختراعی است که علم و تمدن انسانی به آن دست یافته... تلویزیون تنها وسیله تفریح و تفنن نیست بلکه در درجه اول از حساسترین وسایل ارتباطی بوده و در تمام کشورهایی که از آن بهرهمندند مورد استفاده آموزشی و هنری قرار میگیرد. با کثرت گرفتاریهایی که در زندگی جدید برای انسانها به وجود آمده است زمان آنقدر کوتاه به نظر میرسد که میتوان گفت دیگر ظرفیت در بر گرفتن تمام کارها را ندارد و باید بسیاری از کارها را در ضمن کار دیگر انجام داد. کارگری که ضمن کار در کارخانه فیلم تماشا میکند و یا سخنان یک شخصیت علمی و اجتماعی را که در اطاق خود سخن میگوید میشنود و خود او را هم میبیند، چندین کار را در آن واحد انجام میدهد، زن خانهداری که ضمن پرستاری کودک و انجام کارهای خانه خود از حضور در یک جلسه سخنرانی و یا مصاحبه مطبوعاتی محروم نمیشود از وقت خود چندین استفاده به عمل میآورد که اکنون با داشتن تلویزیون این قبیل استفادهها برای مردم کشور ما نیز میسر و ممکن میشود...»(۵)
به این ترتیب با تاسیس نخستین فرستنده تلویزیونی در ایران گام اول برای باز شدن پای جعبه جادو به خانه ایرانیان برداشته شد. این تازه آغاز داستان تلویزیون در این سرزمین بود. زمان زیادی باید میگذشت تا تلویزیون از یک کالای لوکس به جزیی از لوازم زندگی عموم جامعه تبدیل شود. راه درازی در پیش بود تا تلویزیونی که آن زمان برد خیلی محدودی داشت، به همه نقاط ایران گسترش پیدا کند؛ دستگاهی که با گذر سالها گرچه تغییرات زیادی کرد ولی هیچ وقت جایی را که در خانه مردم پیدا کرده بود، از دست نداد. تلویزیون مثل خیلی اختراعات دیگر با سر و صدا آمد اما برخلاف خیلی اختراعات دیگر با گذشت زمان کهنه نشد، ماندنی شد.
پی نوشتها:
۱ـ دکتر نورالدین نیکروش در گفتوگو با روزنامه شرق، ۱۷ اسفند ۱۳۸۲
۲ـ مجموعه قوانین و مصوبات دوره نوزدهم قانونگذاری مجلس شورای ملی، جلد اول، صص۳۵۶ و ۳۵۷
۳ـ روزنامه کیهان، ۱۳ مهر ۱۳۳۷
۴ـ روزنامههای اطلاعات و کیهان، مهر ماه ۱۳۳۷
۵ـ روزنامه اطلاعات، ۱۳ مهر ۱۳۳۷
نظر شما :