گفت‌وگوی فرهنگ‌ها، فضیلتی فراموش شده- هادی خانیکی

۰۱ مهر ۱۳۹۰ | ۲۳:۲۷ کد : ۱۳۲۴ از دیگر رسانه‌ها
سی‌ام شهریور «روز گفت‌وگوی فرهنگ‌ها» است که اگر از تقویم رسمی هم حذف شود، از حافظه تاریخی پاک نمی‌شود. اکنون ۱۰ سال از آن روز که مجمع عمومی سازمان ملل متحد به اتفاق آرا، پیشنهاد سیدمحمد خاتمی را در این باره تصویب کرد و سال ۲۰۰۱ میلادی را «سال گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها» نامید، گذشته است، آیا زمان آن نیست که یافته‌ها و داشته‌های نظری، عملی در این باب از سر درد و درک بازخوانده شود و فرا‌تر از نگاه‌های تنگ عرصه سیاست ضرورت‌ها، زمینه‌ها و چشم‌اندازهای گفت‌وگو مدنظر قرار گیرد؟

 

گفت‌وگوی میان فرهنگ‌ها و تمدن‌ها، ترکیب مفهومی معناداری است که می‌تواند فرصت‌های نو در ساحت‌های مختلف زندگی سیاسی، اجتماعی، ‌فرهنگی و اقتصادی بیافریند، چون اساس آن بر چرخش گفتمانی از نزاع و برخورد به سوی گفت‌وگو و مفاهمه استوار است. در واقع با گفت‌وگو، زبان مشترک پیدا می‌شود و با زبان مشترک فکر مشترک شکل می‌گیرد و با فکر مشترک رویکرد مشترک در مقابل مسایل خرد و کلان جهان و جامعه به وجود می‌آید، از این رو حاصل گفت‌وگو در ‌‌نهایت همدلی و همزبانی است و این مساله‌ای است که به هر حوزه‌ای از فرهنگ، اجتماع، سیاست و اقتصاد نیز قابل تعمیم است. تحولات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری جدید در جهان ما به ویژه در عرصه ارتباطات و رهیافت‌های نوین نظری به خصوص در حوزه‌های فلسفی و اجتماعی همه حاکی از ورود انسان و جامعه نو به دوران تازه‌ای است که در آن مفهوم گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها بیشتر از گذشته معنا، اهمیت و ضرورت یافته است.

 

پارادایم گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها از این حیث که در جست‌وجوی جانشینی فرد به جای قدرت است، انگاره‌ای در برابر انسداد روابط انسانی و اجتماعی است و تبیین و تدقیق مفهومی و کاربردی آن می‌تواند افق‌های جدیدی در عرصه‌های درون‌تمدنی و برون‌تمدنی بگشاید. در این چارچوب قاعده مسلط بر هر نوع مواجهه انسانی، گفت‌وگوست، از این رو مراودات میان فردی و اجتماعی در صورت مطلوب آن بر مدار گفت‌وگو، گشودگی، مدارا و مهربانی می‌چرخد و الگوی سامان دهنده گفت‌وگو نیز بر عقلانیت و اندیشه استوار است. در حقیقت ایده گفت‌وگوی تمدن‌ها، معطوف به رویکرد‌ها و رهیافت‌های جدیدی است که با برخی کلیشه‌های ذهنی و تصورات پیشینی از مفهوم «خود» و «دیگری» در همه عرصه‌ها تفاوت دارد، از این رو التزام به معانی تازه‌ای که حتی از مقوله‌های قدیم در پرتو گفت‌وگوی فرهنگ‌ها به وجود می‌آید، شیوه‌ها و راهکارهای متفاوتی را در افق‌های نظری و عملی طلب می‌کند. در واقع ارایه مفاهیم دینی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی با زبان گفت‌وگو به دلیل اینکه قدرت کاستن از اختلافات و موانع فهم مشترک را دارد، ظرفیت‌ها و فرصت‌های جدید برای جامعه می‌آفریند. سعدی در داستان معروف «جدال با مدعی» وجه سلبی این مهم را به خوبی نشان داده است که فروبستگی راه گفت‌وگو در فهمیدن منتهی به انتخاب مشی خشونت می‌شود، از این رو مدعی چون دلیلش نماند، دست تعدی دراز کرده و بیهوده گفتن آغاز و سنت جاهلان است که چون به دلیل فروبستگی سلسله خصومت بجنبانند.» پس گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها هم در سطح نظری و هم در سطح اجرایی فرصت‌افزایی کرد و برای فرهنگ، سیاست، اجتماع و حتی اقتصاد ایران میدان‌هایی گشوده‌تر به وجود آورد. از این نظر گفت‌وگوی فرهنگ‌ها نه سخنی از سر تفنن که سرمایه‌ای نمادین بوده که با بلندآوازه کردن نام ایران و اسلام در جهان از مخاطره‌ها و تهدیدهای منطقه‌ای و بین‌المللی کاست و به سرمایه‌های مادی و معنوی کشور اضافه ظرفیت داد.

 

این سخن امکان نگاه مجدد به داشته‌ها و نداشته‌های برآمده از سرعت و پیشبرد ایده گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها را فراهم می‌کند تا در پرتو آن بتوان فرهنگ، ‌ سیاست، اجتماع و اقتصاد مبتنی بر گشودگی و گفت‌وگو را با وضعیت این مقوله‌ها در فروبستگی و ناتوانی در گفت‌وگو مقایسه کرد. گفت‌وگوی فرهنگ‌ها از این زاویه بی‌تردید سرمایه‌ای مغفول مانده و یا حتی تخریب شده است و ناتوانی در حفظ و نگهداری و انباشت سرمایه‌ها که از جمله آسیب‌ها و نشانه‌های توسعه‌نیافتگی است، متاسفانه دامان این بخش از سرمایه‌ها را هم در سال‌های اخیر گرفته است. امید آنکه از زاویه‌ای متفاوت به این فضیلت فراموش شده نگاه شود.

 

 

منبع: روزنامه شرق

کلید واژه ها: گفت و گوی تمدن ها


نظر شما :