خاتمی: ندای گفتوگوی فرهنگها و تمدنها در لحظهای تاریخی شنیده شد
به گزارش سایت سیدمحمد خاتمی، متن کامل این یادداشت را در ادامه بخوانید.
به نام خدا
۳۱ شهریور، روز آغاز یورش همهجانبه حکومت عراق به ایرانی بود که تازه از طوفان یک انقلاب بزرگ به ساحل آرامش و امید چشم دوخته بود و میبایست سازمان و سامان متناسب با خواستهای بلند یک ملت آزاده را بیابد. و شاید صدام و حامیان او در این پندار که وضع ایران آشفته و در نتیجه آسیب پذیر است این جنایت را که منشاء خسارتهای فراوان به دو کشور و ملت ایران و عراق شد، صورت گرفت.
زشتی تهاجم، اشغال، تجاوز و ویرانگری اما در برابر، زیبایی پایداری، سربلندی و دفاع از کرامت انسان و تمامیت ارضی و سرافرازی ایران و انقلاب را نیز داشت. جنگ زشت است و چندشآور و ویرانگر و ما که جنگ را در بامداد روز تازه تاریخیمان یعنی پیروزی انقلاب و امید به آینده آزمودیم و هشت سال آن را تحمل کردیم میتوانیم زیانباری آن را نیز درک کنیم. ما آغازگر جنگ نبودیم و موضعمان دفاعی بود و ایستادیم و از این بابت شرمسار نیستیم و شرمساران کسانی هستند (یا باید باشند) که امان و امنیت منطقه را بریدند و به این جنگ نکبت بار دست یازیدند.
ایران اگر در دفاع مقدس قهرمان بود، قهرمان آشتی و صلح مبتنی بر عدالت نیز بود. نماینده این ملت با افتخار و با صدایی بلند در مجمع عمومی سازمان ملل متحد از گفتوگو به جای زور و از مهربانی به جای خشونت سخن گفت و چه خوب این سخن شنیده شده و روز ۳۰ شهریور پیشنهاد مطرح شده به تصویب رسید.
سخنان خوب و نغز که انسان را به راستی و نیکی و والایی میخواند در تاریخ کم نبوده است، اما اینگونه نیست که هر سخنی به خوبی شنیده شود و طنین آن در گوش تاریخ بپیچد و ایجاد امید و حرکت کند.
در تاریخ لحظاتی است که جانهای عطشناک سخنی را میشنوند و این شنیدن بسیار مهم و تعیینکننده است. گفتوگوی فرهنگها و تمدنها در آن لحظه تاریخی شنیده شد و ندا دهنده میگفت سرمشق و الگوی رابطه و زندگی در جهان به هم پیوسته کنونی چیزی جز ستیز و سلطه و جنگ و اشغال و کشتار و تحقیر انسان نیست و باید دگرگون شود. «زبان» و «کلمه» که بارزترین تجلیگاه وجود آدمی است مناسبترین بستر ارتباط است، به شرط آنکه سبب تعارف و تفاهم شود. «گفتوگو» (یا دیالوگ) اکسیری است که میتواند و باید دشمنی را به همدلی و تقابل را به «همزیستی» مبدل کند. تمدنها و فرهنگها نه به اختیار یکایک انسانها پدید میآیند و نه حذف یا هضم آنها در آنکه زور و قدرت تسخیر بیشتر دارد ممکن است. اما میتوان عناصر مشترکی را در همه آنها یافت و آن را مبداء حرکت همراه و تفاهم قرار داد و به سوی:
اولا روشنتر کردن چهره حقیقت که همواره دیدار مینماید و پرهیز میکند.
و ثانیا دست یابی به راه کار مشترک برای بهبود وضع زندگی و فراهم آوردن امکان بهره گیری همگان از مزایای آن حرکت کرد.
گفتوگو بدانگونه که مطرح شد بخصوص در هنگامه هیاهوی توهم «برخورد تمدنها» و پندار نااستوار «پایان تاریخ» طنینی شگفتانگیز هم در عرصه رسمی سیاست و ارتباطات جهانی داشت، بدانگونه که این پیشنهاد با اتفاق آراء در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید و هم طنین خوش آهنگ این پیشنهاد در مجامع علمی، اندیشگی، فرهنگی و روشنفکری و همه محافل دردآشنا اعم از اسلامی و غیراسلامی شگفت انگیز بود.
شاید کمتر موضوعی چون گفتوگوی تمدنها و فرهنگها باشد که نسبت به آن ایجاد دهها کرسی و شاخه و شعبه در دانشگاههای معتبر جهان و دهها سازمان و سامان گفتوگویی رسمی و غیررسمی و صدها کتاب و مقاله و پایان نامه دانشگاهی و دهها گردهمایی بینالمللی و عطف توجه سازمانهای معتبری چون یونسکو و سازمان کنفرانس اسلامی و … در پی داشته باشد.
در این مورد اگر افتخاری است (که هست) نصیب ملت بزرگ و سرفراز و مؤمن و آزادیخواه ایران است که به نام او و با تکیه بر پیشینه درخشان فرهنگی و تاریخی و پیشتازی او در دوران جدید در آزادیخواهی و استقلالطلبی و پیشرفت جویی این پیشنهاد مطرح شد.
گرچه بخصوص بعد از حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر فضای پیدای جهانی بیشتر فضای جنگ و خشونت و افراط و دایره بسته جنگ علیه ترور و ترور علیه جنگافروزان و نفرت پراکنی چه از سوی دولتها و چه جریانهای خشونت گرا بوده است ولی در پس لایههای نه چندان ضخیم نارواداری و خشونتگرایی و زورآزمایی، خواست صلح بر پایه عدالت و امنیت فراگیر و توجه به کرامت انسانی (هر انسانی) که گفتوگوی تمدنها راهگشا به سوی آن بوده است روز به روز نیرومندتر میشود و این همه خود حجت موجه است بر ترجیح صلح بر جنگ، آزادی بر سرکوب و خودکامگی، و کرامت آدمی بر تحقیر او.
و چنین باد!
سیدمحمد خاتمی
سی شهریور ۱۳۹۰
نظر شما :