ابراهیم اصغرزاده: نمیخواستیم کیهان ارگان ایدئولوژیک نظام شود
به عنوان سوال اول، دقیقا در چه زمانی و چطور وارد موسسه کیهان شدید؟
اواخر سال ۱۳۶۴ موسسه و به ویژه روزنامه کیهان، دو عنصر کلیدی، یعنی سرپرست و قائممقام فرهنگیاش را از دست داد؛ شهید شاهچراغی و مرحوم حسن منتظرقائم. یکی در حادثه سقوط هواپیما به دست دشمن و دیگری در تصادف جادهای. آقای خاتمی که نماینده امام خمینی در موسسه کیهان بود، از آقای سیدمحمد اصغری جهت سرپرستی دعوت به عمل آورد ولی فرآیند انتخاب قائممقام فرهنگی به دلیل حساسیت سیاسی کیهان و همچنین کسب نظر شوراهای سردبیری، دبیران سرویسها و تحریریههای روزنامه و دیگر نشریات کیهان قدری به تاخیر افتاد.
هنگامی که آقای خاتمی وارد کیهان شدند، این موسسه وضعیت نامناسبی داشت. کیهان باسابقه به همریخته بود و طیف چپ یا به عبارتی کمونیستها و مجاهدین بر آن حاکم بودند، با ورود آقای خاتمی به این مجموعه نیروهای جوانی از انجمنهای اسلامی که بیشتر متمایل به چپهای حامی امام خمینی(ره) بودند وارد مجموعه شدند. با توجه به اینکه روایت دقیق از این انتقال قدرت وجود ندارد، توضیح دهید که این انتقال چگونه انجام شد.
کیهان معتبرترین رسانه مکتوب قبل و بعد از انقلاب به حساب میآمد و در ایام انقلاب با تیتر معروف «شاه رفت» و گزارشات خبری روزهای ۲۱ و۲۲ بهمن، به تیراژ میلیونی دستیافته بود. نویسندگان، شعرا و روزنامهنگاران شهیر و معتبری در آن قلم زده بودند. پس از انقلاب به دلیل چند دوره جابهجایی مدیریتی و تصفیههایی که صورت گرفته بود، وضعیت متزلزل و ناپایداری داشت. در سالهای اول انقلاب، اکثر کادر تحریریه کیهان تحت تاثیر حزب توده و مارکسیستها بودند. بعدا آقای مهدیان و بنیاد مستضعفان، سرپرستی کیهان را به عهده گرفتند و بعد از آنها حضرت امام دکتر یزدی را به عنوان سرپرست موسسه تعیین کردند.
جوابیه آقای خاتمی به نطق مهندس بازرگان در سال ۱۳۶۰ و حضور آقایان شاهچراغی و منتظرقائم، جهتگیری جدید کیهان را تثبیت کرد. با این حال روزنامه کیهان در آن زمان هیچگاه به عنوان ارگان رسمی یک جناح سیاسی به حساب نمیآمد. شوراهای سردبیری و دبیران تحریریهها اغلب از چهرههای شناخته شده انقلابی و قابل اعتماد بودند و نسبت به جناحهای سیاسی بیطرف.
نگاه شما به کیهان به عنوان یک رسانه عمومی چه بود؟
آقای خاتمی به دلیل شناخت صحیحی که از نقش و قدرت رسانه داشت و با محیطهای فرهنگی و مطبوعاتی کار کرده بود، نهتنها موجب اصلاح نگرش مطبوعاتیها شد، بلکه اعتماد و اطمینان حاکمیت و حضرت امام را هم به مطبوعات و رسانهها تشدید کرد.
در ایامی که با آقای خاتمی پیرامون خط مشی و چارچوبهای کاری صحبت میکردم، این توافق وجود داشت که ضمن حفظ چارچوبهای نظام، باید استقلال حرفهای و رسانهای کیهان باقی بماند. با این حال هم من به عنوان قائممقام فرهنگی و هم آقای خاتمی به عنوان نماینده امام پذیرفته بودیم با استاندارد آرمانی یک رسانه عمومی و تأثیرگذار فاصله داریم.
تفکرات حاکم بر کیهان در دوران حضور شما بیشتر متمایل به کدام جناح سیاسی بود و آیا شما و همکارانتان در آن زمان به مجموعه رسانههای کیهان به عنوان رسانهای وابسته به جریان خاص سیاسی (چپ) نگاه میکردید؟
هیچیک از ما نمیخواستیم روزنامه را به ارگان ایدئولوژیک نظام تبدیل کنیم. قرار نبود کیهان به زرادخانه سیاسی یک جناح و توپخانهای برای کوبیدن مخالفان تبدیل شود. در مدت همکاریام با کیهان، ضمن رعایت اصول و موازین انقلابی برای افکار عمومی احترام قائل بودم. نکته مهم در کار مطبوعاتی این است که آثار و مطالبش قابل کتمان و حذف و دستکاری نیست. تمامی اوراق مطبوعاتی از ابتدا تا انتها به عنوان سند مکتوب چاپ و انتشاریافته در ذهن و خاطره جامعه و منتقدان باقی میماند. پوشیده نیست که به طور طبیعی وجود امثال من در کیهان باعث میشد روی گرایشات مردمی و عدالتخواهانه انقلاب وجه ضدآمریکایی و ضدسرمایهداری انقلاب و اخبار مربوط به آن تمرکز بیشتری صورت گیرد.
هنگام ورود به کیهان چه برنامهای برای ارتقای آن داشتید. اصلا برنامهای در کار بود یا اینکه به خاطر شرایط خاص آن دوران کیهان به آقای خاتمی واگذار شد و شما و دوستان جوانتان نیز وارد این موسسه شدید و کار را شروع کردید.
واقعیت این است که در غیاب احزاب و نهادهای سیاسی پایدار در کشور، مطبوعات همواره این ظرفیت را دارند که در قامت الیگارشیهای رسانهای نقش احزاب را بازی کنند.
برخلاف چهره سیاسیام در آن زمان، وظیفه من در خانواده کیهان، به نوعی حفظ هماهنگی و کاهش اختلاف میان تحریریهها و استقلال عمل کیهان از تفکرات جناحی بود. برنامه اصلی ما کارآمدتر کردن و افزایش اعتبار اجتماعی روزنامه و نشریات ادواری و اقماری کیهان بود. البته دوستانی که در تحریریهها و شوراهای سردبیری نشریات مختلف کیهان حضور داشتند یا بعدا حضور یافتند، افرادی تحصیلکرده و کارآزموده بودند که هر کدامشان به طور مستقل برای خودشان یک رسانه بودند.
افرادی نظیر آقایان هادی خانیکی، رضا تهرانی، ماشاالله شمسالواعظین، مسعود غفاری، مصطفی رخصفت، کمال حاجسیدجوادی، یونس شکرخواه، بهروز گرانپایه، غلامرضا موسوی، فریدون صدیقی، مهدی فرقانی، بهروز صحابه، امیرحسین فردی، عباس سلیمینمین، حسین راغفر، شهیدی مودب، مهدی نصیری یا خانمها شرکت، صدر، اسکندری، بدیعی و دیگران.
برخی معتقدند کیهان دهه ۶۰ پایهگذار اتفاقات نیمه دوم دهه ۷۰ بوده است به نوعی تیم رسانهای کیهان در دهه ۶۰ روزنامههای اصلاحطلب دهه ۷۰ را اداره میکردند. خود شما پس از کیهان به عضویت شورای سردبیری «سلام» در آمدید. آقای شمسالواعظین سردبیری بسیاری از روزنامههای اصلاحطلب را بر عهده داشت، جدای از این نکته بسیاری از ناظران نقطه آغاز تفکرات چپی را کیهان دهه ۶۰ میدانند. به عنوان کسی که در مجموعه کیهان دهه ۶۰ فعالیت داشتید با این موضوع موافقید و اگر موافق هستید، توضیح دهید کیهان دوره شما چگونه در ایجاد تفکر چپی نقش داشت؟
ساخت اجتماعی محمل و بستر ساخت و رفتار هر سیستم سیاسی است. اولا ثبات و تعادل هر سیستم در گرو اصلاحپذیری است. از دیدگاه من، اقتدار سیاسی ناشی از ظرفیت عمل سیاسی، توان پاسخگویی به نیازها و قدرت رفرم درونی است. بنابراین اصلاحات از دیدگاه من نیاز ذاتی هر سیستم اجتماعی و سیاسی است. به عبارتی اگر ظرفیت اصلاحپذیری را از هر جامعه بگیرید، آن را محکوم به بساطت و شکنندگی ساختهاید. به طور خلاصه نظر من این است که اشخاص چندان نقشی در خلق اصلاحات و گسترش ظرفیتهای درونی یک سیستم ندارند و بهتر است اصلاحات را به چند حلقه و گروه یا اشخاص خاص تقلیل ندهیم که این خود پاک کردن صورت مساله است.
به عنوان آخرین سوال طی چه فرآیندی از کیهان خارج شدید و این خروج ربطی به تفکرات سیاسی شما داشت یا خیر؟
شرکت در انتخابات و کسب کرسی نمایندگی مردم تهران در مجلس موجب قطع رابطه کاریام با خانواده کیهان و جامعه مطبوعاتی کشور شد. گرچه کمتر از سه سال بعد برای کمک به مجمع روحانیون مبارز و راهاندازی روزنامه سلام به مدیر مسوولی آقای موسویخوئینیها مجددا به خانواده مطبوعات بازگشتم.
منبع: همشهری ماه
نظر شما :