اعظم طالقانی: پدرم با اجباری شدن حجاب مخالف بود
***
از نظر آیتالله طالقانی زنان در جامعه چه جایگاهی دارند؟
در اندیشه مرحوم پدر من آنچه جایگاه والایی داشت، انسان بود. بدون توجه به زن یا مرد. من فکر میکنم نقطه کلیدی آرای ایشان درباره زنان در همین نکته است. پدر من جایگاه جنسی نه برای زنان قایل بود و نه برای مردان. او برای زن یا مرد، اگر به عنوان عضو آگاه، فعال و تاثیرگذار جامعه میتوانست ایفای نقش کند، جایگاه ویژهای قایل بود.
در خصوص مشارکت زنان در انقلاب و مبارزات سیاسی نظر او چه بود؟
در زمان انقلاب، در احزاب سیاسی و در تظاهرات خیابانی، ما شاهد مشارکت حداکثری آحاد جامعه بودیم. زنان دوشادوش مردان. افراد با اعتقادات مختلف در انقلاب شرکت داشتند. چه در تظاهرات و چه در میان مبارزان سیاسی. آیتالله طالقانی در مجموع موافق حضور زنان اما مشوق و معتقد به سادگی آنان بود. سادگی و سادهزیستی با هم. او در مجموع مشوق حضور زنان در تمام عرصههای جامعه بود اما همواره بر سادهزیستی و عدم آلایش زنان تاکید داشت. پدر، بارها گفت: «هرچه خانمها از لحاظ فهم و اعتقاد خود را بالا بکشند، این مسایل را بیشتر رعایت میکنند.» کسانی که سنشان به درک زمان انقلاب میرسد، میدانند و تایید میکنند که زنان، چه محجبه و چه بیحجاب در آن روزها با لباس ساده در تظاهرات شرکت داشتند.
طالقانی در دورانی عضو شورای مرکزی جبهه ملی دوم و پس از آن نهضت آزادی بود. اما در این دو حزب سیاسی نقش ویژه یا سهم برابری برای زنان در نظر نگرفته بودند.
در مقایسه با درصد مشارکت سیاسی زنان در آن زمان، تعداد زنان عضو این دو گروه قابل توجه است. مرحوم پدر در زمان انتخاب شورای مرکزی جبهه دوم بر حضور حداقل دو عضو زن تاکید داشت. میدانید که خانم پروانه اسکندری (فروهر) و هما دارابی در آن دوره به عضویت شورای مرکزی جبهه دوم ملی در آمدند. اگر وضعیت جبهه دوم ملی را با دیگر احزاب فراگیر آن زمان مقایسه کنید، میبینید که در خط مشی پدر من و دوستان او بدون شعار دادن، زنان چه نقشی داشتند.
اما در مجموع سخنرانیها و کتابهای آیتالله طالقانی هیچ اشاره مستقیمی به موضوع زنان نشده است. با توجه به شرایط ویژه زنان در ایران، فکر نمیکنید جای پرداخت مستقیم به زنان در بین کتابها و سخنرانیهای او خالی است؟
شاید در ظاهر پدرم به موضوع زنان نپرداختهاند اما اگر تفسیر او را از سوره نسا بخوانید، میفهمید که به عنوان یک روشنفکر دینی، چه آرایی درباره زنان داشتهاند. هرچند شاید با معیارهای امروز این برداشت برای شما خوشایند نباشد اما پدر در تفسیر آیهای که به تعدد زوجات میپردازد، آن را رد نمیکند اما آنچنان شرایط سختی را برای ازدواج مجدد مردان تعیین میکند که تقریبا امری لامحال به نظر میرسد. تقریبا تمام جلد ششم تفسیر نمونه به موضع زنان پرداخته است. فراموش نکنید که مرحوم پدر متعلق به نحله فکری نواندیشی دینی هستند. در سادهترین تعریف نواندیشان دینی احکام اسلام را در ظرف زمان تفسیر میکنند.
خانم طالقانی از منظر نواندیشان دینی، زنان در انتخاب نوع پوشش آزاد هستند یا خیر؟
با کمی توجه و دقت در آیاتی، از قرآن که به حجاب توصیه کردهاند، متوجه میشویم که مخاطب این آیات انسانهای مومن هستند. برای مثال آیه ۳۱ سوره نور که یکی از مطولترین آیات قرآن است، در ابتدا به موضع حجاب نگاه مردان مومن میپردازد و پس از آن به موضوع حجاب زنان مومن. در این آیه آمده است «قل للمومنات......» نه «قل للمسلمات....» این نشاندهنده تفاوت بین مومن بودن با مسلم بودن است. تفاوت بین این لغات برای تفسیر آیات قرآن بسیار ضروری به نظر میرسد. مومن بودن بعد از مسلمان بودن است. مومن ایمان قلبی دارد در حالی که ریشه واژه مسلم از لغت تسلیم است. شاید کسی که اسلام آورده به دلیلی غیر از ایمان به این دین درآمده باشد یا شاید به آن درجه از خلوص نرسیده باشد که لایق واژه مومن بشود. چنانچه در آیه ۱۴ سوره حجرات ذکر شده: «بگویید ما ایمان نیاوردیم اما اسلام آوردیم... و ایمان به قلبهایتان وارد نشده...» به همین دلیل است که من میاندیشم انتخاب پوشش حجاب را باید به افراد واگذاشت.
این مقدمات را ذکر کردم تا بتوانم این نتیجه را بگیرم که رعایت حجاب بستگی به درجه ایمان افراد دارد و هیچ اجبار و تحمیلی برای افراد نباید باشد، زیرا هرچه اعتقادات و بینش فرد نسبت به دین بیشتر باشد، فرد در رعایت موارد دیگر دینی هم توجه و دقت لازم را میکند. من در مورد حجاب همواره بر این موضوع تاکید میکنم که حجاب به وسیله دین اسلام تاسیس نشده است. در ادیان پیش از اسلام و جوامع دیگر نیز وجود داشته است. دین اسلام تنها پوشش برای زنان را تایید کرد و حدود آن را مشخص کرد. البته لغت حجاب در هیچ کجای قرآن نیامده است. در قرآن بیشتر بر دو واژه جلاب به معنی پوششی سراسری از جنس پارچه و جمر به معنی مقنعه تکیه شده است. در دین یهود و مسیح، زنان پوششهای سر و مویشان را به پشت سر میبردند. در اسلام بر اینکه باید پوشش سر زنان به گونهای باشد که سینهشان را بپوشاند، تاکید شده است. شما هیچ کجای قرآن و احادیث نمیتوانید حتی کلمهای درباره حرام بودن دیده شدن یک تار موی زنان پیدا کنید. این مسایل بیشتر سنتهای حاکم بر جوامع مسلمان بود که به مرور با دین آمیخته شدند. آنچه روح دین در مورد حجاب زنان است، تنها زنان را بر عدم جلوهگری برای مردان نامحرم تشویق میکند.
آیتالله طالقانی در مورد حجاب زنان چگونه میاندیشیدند؟
همانطور که گفتم پدر مشوق و معید حضور زنان در جامعه بود اما داشتن حضوری امن و مثمر ثمر بر رعایت کردن حداقلهای عرفی تاکید میکرد. پدرم یکی از هواداران سرسخت خانم ایندیرا گاندی بود و از او به عنوان یک زن موفق که با حفظ سنتهای جامعهاش توانسته بود شرایط بهتری را برای مشارکت اجتماعی بیابد، نام میبرد. پدر همواره به زنان توصیه میکرد پوششی را برگزینید که نشان دهد برای جلوهگری به خیابان نیامدهاید. او بر حجاب به عنوان یک سنت که حافظ هویت زنان است، تاکید میکرد.
نظر طالقانی درباره اجباری شدن حجاب در اوایل انقلاب چه بود؟
پدر قویا با اجباری شدن حجاب و توهین به زنان با این وسیله مخالف بود.
جملهای از طالقانی در ماههای اول انقلاب تیتر روزنامهها شد «حجاب اسلامی است ولی الزامی نیست» چه شد که طالقانی این جمله را گفت؟
این روزها من سخنان عجیبی در رد یا توجیه این سخن پدرم شنیدهام. باید تاکید کنم این جمله عین صحبت مرحوم پدر بود. اما دلیل آن تجمع عدهای در امجدیه و پس از آن مقابل دانشگاه تهران در اعتراض به مساله اجباری شدن حجاب بود. از سوی دیگر و در کنار آن نیز سوءاستفاده افرادی خاص که برای تضعیف انقلاب به زنان بیحجاب حمله میکردند. آیتالله طالقانی در آن مصاحبه قصد داشت تفاوت منظر اسلام راستین با آنچه تندروها در خیابانها انجام میدادند را نشان بدهند.
آیا آیتالله طالقانی شما را به عنوان دخترشان به داشتن حجاب تشویق میکردند؟
بینش، تفکر و اعتقادات مرحوم پدر براساس اصل انتخاب و آزادی و اختیار افراد بود. وی معتقد بود، افراد باید آزادانه آنچه را که مربوط به زندگی و اعتقادات است انتخاب کنند. این تفکر ایشان بود. در همین راستا سعی و تلاش و کوشش ایشان جهت روشنگری و استدلال در هر مسالهای کاملا بارز بود. از آن جمله مساله حجاب و برخورد با دخترانشان که معتقد بودند اگر افراد دید و بینش توحیدی پیدا کنند و از خودمحوری به خدامحوری برسند، بقیه مسایل چه اصول یا فروع دین و چه مساله حجاب برایشان روشن و به دنبال آن رعایت و اجرا میشود.
نحوه برخورد ایشان با دخترانشان در خصوص رعایت حجاب و تذکر این مطلب به چه صورت بود؟
معمولا پدر بهطور مستقیم وارد مسایل، از آن جمله حجاب نمیشدند. مثلا اگر موقعیتی پیش میآمد و اگر زندان نبودند، همه را جمع کرده و روی مسایل اعتقادی (توجه به نظام هستی و خلقت) یا آیاتی از قرآن کریم برای ما صحبت میکردند و اگر شبهه و سوالی از طرف بچهها مطرح میشد، با حوصله خاصی توضیح داده و روشنگری میکردند. البته در پذیرش آن هیچ اجبار و تحمیلی هم نداشتند و تمام سعی خود را به کار برده تا با استدلال آن مطلب را تفهیم کنند. همچنین تمام سعی خود را به کار میبردند تا بچهها را به تفکر بیشتر در این خصوص وا دارند تا خودمان با تفکر بیشتر به آن اصل برسیم. در خصوص حجاب هم به همین شکل برخورد میکردند و با ذکر آیات الهی و استدلال پیرامون اصل حجاب ما را به تفکر وا داشته تا خود به آن رسیده و با اعتقاد کامل آن را انتخاب کنیم.
زنان بیحجاب دیگر چطور؟ آنان میتوانستند آزادانه خدمت آیتالله طالقانی برسند؟
بله. خیلی از خانمها در همسایگی ما بیحجاب بودند یا پدر، مراجعان زن بیحجاب داشتند که بدون ذرهای واکنش منفی به مسایلشان رسیدگی میکردند. هرچند برخی از زنان بیحجاب در مقابل پدر برای حفظ احترام او حجاب میپوشیدند. گاهی پدر به شوخی میگفت مثل اینکه در آن محل تنها من مرد هستم زیرا زنان از بقال و قصاب و... رو نمیگیرند اما تا مرا میبینند روسری سر میکنند.
اوایل انقلاب شاهد مخالفتهایی با اجباری شدن حجاب هستیم ولی این مخالفتها به سرعت فروکش میکنند. به نظر شما چرا پوشش اختیاری در صدر خواستههای زنان قرار نگرفت؟
حداقل سه دلیل عمده برای این موضوع میتوان ذکر کرد. اولین دلیل گرایش حداکثری زنان به حجاب بود. اکثر زنانی که شاید تا روز قبل از پیروزی انقلاب بیحجاب بودند هم بعد از پیروزی انقلاب با توجه جو روزگار تصمیم به پوشیدن حجاب کردند. دومین دلیل میتواند این باشد که اکثر زنان فعال در قالب گروهها و احزاب تقسیمبندی شده بودند و در اوایل انقلاب به دنبال منافع حزبیشان که مسلما پوشش در آن مجموعه قرار نمیگرفت. سومین دلیل شروع زود هنگام جنگ تحمیلی بود که شرایط خاصی را بر جامعه تحمیل کرد.
آیا هرگز در زمان حکومت حضرت محمد(ص) و علی(ع) حجاب یک امر حکومتی بوده است؟
البته شواهدی در دست است که همواره حجاب توصیه میشد. در روایات آمده است روزی پیامبر به یکی از دخترانش تذکر میدهد که لباسش نازک و بدن نماست اما هرگز قانونی برای رعایت حجاب وضع نشده بود. حجاب تنها بر زنان پیامبر، دخترانش و زنان مومن واجب میشود.
چرا رعایت حجاب الزامی شد؟
من در این زمینه تنها میتوانم تجربه خودم را عنوان کنم. در ماههای اول انقلاب من به پاکستان سفر کردم. شیخی در پاکستان به من گفت: «چرا ادعا میکنید حکومتتان و انقلابتان اسلامی است؟ زنان ایران هنوز بیحجاب هستند.» فشارهای خارجی در کنار عوامل داخلی به الزامی شدن حجاب کمک کردند.
مطلبی هست که مورد پدرتان بخواهید اضافه کنید؟
وی بلافاصله پس از آزادی گفتند که من هرگز فکر نمیکردم که از آن زندان زنده بیرون بیایم و این میسر نشد مگر فقط با حضور مردم که این باعث آزادی من و امثال من شد.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما :