روایت شعبان بیمخ در تاریخ و تلویزیون
1- شعبان بیمخ کیست؟
مازیار معاونی: بر اساس مستندات تاریخی، شعبان جعفری ملقب به شعبان بیمخ یکی از پهلوانان باستانیکار تهران قدیم بوده که در سال 1207 هجری شمسی در محله درخونگاه منطقه سنگلج تهران چشم به جهان گشوده است؛ محلهای سنتی در ردیف یکی از قدیمیترین محلههای جنوب تهران که شخصیتهای معروف دیگری را هم در خود پرورش داده است؛ شخصیتهایی مانند آیتالله طباطبایی که در تاریخ مشروطیت چهره شناختهشدهایاند، آیتالله شریعت که نظریات فقهی مطرحی دارد و البته شناختهشدهتر از این دو رضاشاه پهلوی که چند سالی از دوران ماقبل از سلطنت خود را در این محله ریشهدار جنوب تهران سر کرده است. اما شعبان جعفری شهرت خود را نه از بابت ورزش که از باب جهتگیریهای سیاسی و نقشی که در واقعه تاریخی 28 مردادماه سال 1332 ایفا کرده، کسب کرده است. او در آن روز تاریخساز به عنوان سردسته نیروهای خشن وفادار به حکومت پهلوی دوم با حمایت سرویسهای امنیتی بیگانه نقش کلیدی را در سقوط دولت مصدق و بازگشت شاه از تبعید به ایران ایفا کرد و البته به پاس همین خدمات افزون بر برخورداری از امتیازات فراوان تا پایان دوره سلطنت محمدرضاشاه پهلوی، به دستور مستقیم او باشگاهی نیز به نام خودش (یعنی باشگاه جعفری) به عنوان پاداش دریافت کرد، اگرچه تا پایان زندگی هرگز به نقش تاثیرگذار خود در آن روز صحه نگذاشت و بیشتر خود را یک ناظر ساده حوادث و حتی یک نیروی آرامکننده شهر و مسوول تامین امنیت معرفی کرد. نکته جالب توجه اینکه مرگ او درست 53 سال پس از آن روز تاریخی یعنی در روز 28 مردادماه سال 1385 و در حالی که از سال 57 در وضعیت فرار از ایران به سر میبرد در شهر لسآنجلس امریکا اتفاق افتاد.
2- آیا شعبان بیمخ همان شعبان استخوانی است
در هیچ جای تاریخ شواهدی مبنی بر وجود آدمی با لقب اولیه شعبان استخوانی و لقب بعدی شعبان بیمخ دیده نمیشود. در واقع اصولاً شعبان استخوانی نه یک شخصیت تاریخی جانگرفته در قاب تلویزیون که کاراکتری صرفاً داستانی است که به وجودآورنده او کسی نیست جز زندهیاد علی حاتمی که با قوه تخیل قوی خود و بر مبنای اصل دراماتیزه کردن جریانات صرف تاریخی این شخصیت را به عنوان یکی از کاراکترهای کلیدی سریال جاودانه خود، هزاردستان، خلق کرد؛ شخصیتی که بر اساس منطق داستانی مجموعه هزاردستان، در سالهای میانسالی خود که با دهه آخر حکومت قاجاریه همزمان بوده است، به عضویت کمیته انقلابی مجازات درمیآید و در ترور مقامهای حکومتی با این کمیته همکاری میکند ولی پس از گذشت زمانی حدود 30 سال با تغییر مشی و نگرش نسبت به نهاد مستبد سلطنت این بار نقشی اساسی در سقوط دولت مصدق و سلطنت مجدد محمدرضا شاه پهلوی ایفا میکند. طبق مدارک غیرقابل انکار تاریخی در اواخر دوره قاجاریه کمیتهای موسوم به کمیته مجازات با هدف مبارزه با استبداد حاکم از طریق حذف فیزیکی آنها شکل میگیرد و اعضای آن مانند اسداللهخان ابوالفتحزاده و میرزاابراهیمخان منشیزاده غالباً از فعالان انقلاب مشروطه محسوب میشدهاند ولی سندی دال بر عضویت شخصی ملقب به شعبان استخوانی در این کمیته وجود ندارد و بیتردید مرحوم حاتمی به ضرورت درام، این شخصیت را در بطن فیلمنامه خود گنجانیده است؛ شیوهای که علاوه بر هزاردستان در اغلب ساختههای تاریخی حاتمی به کار گرفته میشد و بعضاً انتقادات تند و تیزی از سوی مورخان و اهل فن را هم متوجه این فیلمساز میکرد اما او بیاعتنا به این قبیل اعتراضات کماکان اسلوب کاری خود را که نه بیان صرف تاریخ بلکه استفاده از آن به عنوان بستری برای روایت داستان خود را بود، به کار میبست. در همین مجموعه هزاردستان که وقایع قسمتهای مربوط به دوره قاجار آن بین سالهای 1335 و 1336 هجری قمری میگذرد شعبان استخوانی (در حقیقت همان شعبان بیمخ در دوره جوانی) سنی در حدود 50 سال دارد و طبیعتاً در 28 مرداد سال 1332 باید سنی در حدود هشتاد و اندی سال داشته باشد در حالی که شعبان تصویرشده در هزاردستان حداکثر مردی شصت و پنج شش ساله تصویر میشود که این گذشته از آنکه با سن شعبان بیمخ واقعی (شعبان جعفری) که در آن مقطع زمانی تنها 35 سال بوده در تضاد کامل است حتی با منطق گذشت زمان خود مجموعه هم همخوانی ندارد.
3- یک نقشآفرینی ماندگار
برخلاف برخی از کارگردانان که به گزینش بازیگرانی که حداکثر شباهت ممکن با کاراکتر تاریخی مورد نظر را داشته باشد اعتقاد دارند (مانند محمدرضا ورزی که در مجموعههایش تلاش زیادی کرده تا بازیگران نقشهایی مانند دکتر محمد مصدق یا خود رضاشاه پهلوی شبیه نمونههای واقعی تصویر شوند)، زندهیاد حاتمی همچون شیوه روایت خود از تاریخ که پیشتر اشاره شد در تصویر نقشها نیز آنچنان به ترسیم چهرهای که با چهره قهرمان واقعی تاریخی همخوانی داشته باشد اعتقادی نداشت و بیشتر روی جنبههایی همچون طراحی فضاهایی شبیه فضاهای تهران قدیم (که البته با دقت بسیار هم همراه بود) و نیز بازآفرینی نحوه گویش مردم در تهران صد و اندی سال پیش اهتمام میگذاشت، نتیجتاً کاراکتر شعبان بیمخ به لحاظ فیزیک چهره چندان شبیه نمونه واقعی درنیامد اما محمدعلی کشاورز از منظر فیزیک بدن و قد و قامت بسیار شبیه شعبان جعفری بود و البته چهرهپردازی عالی جلالالدین معیریان هم به این شباهت افزوده بود، مردی کوتاهقامت که هیکلی فربه و شکمی جلوآمده داشت و بیرحمی و خشونت، آن هم از نوع خشونت حیوانگونه، در جزءجزء اعمال و رفتارش موج میزد. کشاورز که هم بازیگری کاربلد بود و هم سابقه بازی در آثار تاریخی را داشت با درک درست و عمیق نقش و اجرایی ظریف و کارشده یکی از ماندگارترین و باورپذیرترین نقشآفرینیهای تلویزیونی را به نام خود ثبت کرد به گونهای که حتی اگر در سکانسی از مجموعه شعبان استخوانی ساکت و بیصدا هم بود باز هم بینندگان تلویزیونی بوی خطر و خشونت را حس کرده و هر لحظه در انتظار وقوع حادثهای ناخوشایند از سوی او و اعوان و انصارش بودند.
البته با توجه به حجم بیشتر سکانسهای حضور شعبان استخوانی در قیاس با شعبان بیمخ (که در روایت علی حاتمی هر دو یک شخصیت واحد در نظر گرفته شدهاند) آنچه در ذهن بینندگان تلویزیون از این کاراکتر به یاد مانده است بیشتر همان بازی محمدعلی کشاورز در نقش شعبان استخوانی است خصوصاً دو سکانس بهیادماندنی درگیری او با رضا خوشنویس (با بازی جمشید مشایخی) در قهوهخانه و نیز قتل مفتش نظمیه (با بازی زندهیاد جهانگیر فروهر) که به شکلی خشن و در یک سلمانی اتفاق افتاد.
4- تصویر دیگری از شعبان بیمخ
برخلاف برخی از کاراکترهای تاریخی که به دفعات و در آثار کارگردانان مختلف مورد پرداخت قرار میگیرند و برای مخاطبان (خصوصاً مخاطبان علاقهمند به حوزه تاریخ که پیشزمینه قویتری نسبت به موضوع دارند) امکان مقایسه قدرت نقشآفرینی بازیگران مختلف یک نقش به خصوص و نیز قیاس توان و میزان مهارت کارگردان در به اصطلاح درآوردن آن نقش وجود دارد در مورد شخصیت تاریخی شعبان بیمخ تا به حال تنها دو اجرا وجود داشته که به غیر از اجرای محمدعلی کشاورز باید به نقشآفرینی میرطاهر مظلومی در مجموعه عمارت فرنگی به کارگردانی محمدرضا ورزی اشاره کرد که انصافاً اجرایی خوب و کارشده بود و حتی یک برتری هم نسبت به شعبان بیمخ مجموعه هزاردستان داشت و آن هم نزدیکی چهره این بازیگر به شعبان جعفری واقعی بود که این نزدیکی باورپذیری بیشتر این نقش را دستکم برای همان مخاطبان بادانشتر از منظر تاریخ فراهم آورد.
منابع :.................................................................................
1- کتاب خاطرات شعبان جعفری به قلم هما سرشار
2- کتاب کودتاسازان به قلم محمود تربتیسنجابی
3- زندگی سیاسی مصدق در متن نهضت ملی ایران به قلم فواد روحانی
منبع: روزنامه شرق، ویژه نامه هزاردستان
نظر شما :