شاپور رواسانی: مشروطه ایران مشروط به حفظ منافع اشراف بود
***
ملت ایران در ۱۰۵ سال پیش، گامی بلند در جهت تغییر وضعیت آن روز کشور برداشت. گامی که تاریخ سیاسی ایران را به دو مرحله پیش و پس از آن تقسیم کرد. در ابتدای بحث میخواستم این پرسش را طرح کنم که آیا مفهوم مشروطه برای اکثریت رعایای ایران در آن روزگار اصولا دارای معنی بود؟ همچنین به نظر شما قدمت اندیشه مشروطهخواهی در کشور ما به چه زمانی بازمیگردد؟
به نظر من، نهضت مشروطه ایران دنباله قیام تنباکو در سال ۱۲۶۸ شمسی است. قیام تنباکو را میتوان نخستین مرحله و طلیعه قیام مردم ایران در جهت استقرار عدالت اجتماعی و رهایی از مظالم طبقاتی حاکمان دانست. این حرکت در دورهای از تاریخ ایران روی داد که با شروع و توسعه نفوذ و سلطه امپریالیسم سرمایهداری، طبقه کُمپرادور (طبقه پیوسته به استعمار) در حال نضج بود. در این قیام، مخالفت عامه مردم ایران با دربار قاجار و نفوذ خارجیان در این مرحله انگلستان موضوع و محتوای اصلی جنبش بود. بر طبق امتیاز تنباکو، خرید و فروش و صادرات تنباکو در ایران از طرف ناصرالدین شاه قاجار به یک سرمایهدار انگلیسی به نام تالبوت واگذار شده بود. این امتیاز بر اثر اعتراض مردم ایران با هدایت و رهبری رهبران مذهبی علیه سلطه خارجیان، فساد و دربار و طبقه حاکم پیوسته به استعمار و بر اثر امتناع مردم در مصرف دخانیات به حکم میرزای شیرازی مرجع دانشمند و عالیقدر شیعیان لغو شد.
با توجه به بیسوادی عامه مردم ایران و عدم ارتباط بخش گسترده آنها با خارج از کشور چه تفاوتها و تشابهاتی بین خواست عوام و نخبگان در راه مبارزه برای دستیابی به مشروطه وجود داشت؟ و اصولا تعریف این دو قشر از مشروطه در چه بخشهایی با هم همپوشانی داشت؟
باید دانست که تصور تودههای محروم از مشروطه، مجلس شورای ملی و قانون با هدفهای طبقه متوسط، تجار بزرگ و اشراف تفاوتهای بنیادی داشته است. توده وسیع مردم بیش از اینکه طالب تغییرات سیاسی باشند، خواستار از میان رفتن ستم و استقرار عدالت و رهایی از تجاوزات طبقاتی بودند. با نگاهی به چند واقعه میتوان به درونمایه اجتماعی خواستهای محرومان ایران در جریان جنبش مشروطه برای حرکت به سوی عدالت پی برد. طبق اسناد موجود «همزمان با فعالیت شدید آزادیخواهان در رشت و انزلی، مردم تالش نیز علیه دولت مرکزی قیام کردند، بدین ترتیب که ابتدا از پرداخت مالیات به ماموران دولتی خودداری کردند و سپس از انجام دستورها و اوامر مسوولان سرباز زدند. دولت مرکزی تصمیم گرفت یک گروهان سرباز به تالش اعزام دارد. در تالش، مردم، املاک متعلق به حاکم را خراب کرده، ویران ساختند. باز تاکید میکنم تصور دهقانان از مشروطیت با فهم و تصور مالکان و تجار بزرگ از مشروطیت کاملا متفاوت بود. یک نمونه آن، تلگرافی بود که در صفر ١٣٢۵ قمری، از طرف مالکان گیلان به مجلس مخابره شد و مشعر بر این بود که رعایای رشت از معنای مشروطیت، آزاد بودن و ندادن مالیات را استنباط کردهاند، بدینجهت سرکش شده، مالیات نمیدهند و تمامی رعیت خانه مختل است. از مجلس شورا تقاضای تعیین تکلیف کرده بودند... در نتیجه گفتگوهای پارلمانی تصمیم گرفته میشود به انجمن ایالتی رشت تلگراف شود و معنی مشروطیت را به مردمی که درست نفهمیدهاند، بفهماند.» و یا در گزارش مربوط به اول محرم ١٣٢۶ قمری خبر داده شدهام که نایبالحکومه کسما کشته شده و این قتل موجبات بیم و دهشت حکام سایر نواحی را فراهم ساخته است، اما رهبران نهضت، مالکان و تجار بزرگ، جلوی این حرکت را گرفتند.
در دیگر نقاط و شهرستانهای ایران هم با چنین پدیدهای سر و کار داریم. در پارهای از روستاها و شهرها، مردمان چوب و فلک حاکم را سوزاندند و در بسیاری از شهرها مردمان عادی به امید دست یافتن به کمترین مایحتاج زندگی از مشروطه جانبداری و وعده وعیدهای سخنرانان را باور کردند. اما با این همه و با وجود تغییر نظام سیاسی و استقرار مشروطه، حاکمیت و مالکیت طبقه پیوسته به استعمار و یاران تازهاش از (تجار بزرگ و ثروتمند) ادامه یافت و تثبیت شد و «مشروطهخواهان مرفه» دیگر نیازی به یاری محرومان نداشتند، چون به «مشروطه» خود رسیده بودند.
اقشار فرودست و طبقه متوسط موتور محرکه انقلاب مشروطه بودند؟ این افراد خواستههای مشخصی داشتند. انقلاب مشروطه تا چه اندازه به این خواستهها پاسخ مثبت داد؟
در فرمان مشروطیت که مظفرالدین شاه قاجار در ١۴مرداد ١٢٨۴ شمسی امضا کرد، مجلس شورای ملی باید از منتخبان شاهزادگان، علما، اعیان و اشراف و ملاکین و تجار و اصناف در دارالخلافه تهران تشکیل شود. از ١۶١ نماینده در مجلس اول، نمایندگان تجار/ اصناف، علما و طلاب ۱۰۴ تن و شاهزادگان قاجار، عمال دیوانی و اعیان ۴۴ تن بودند.
در ماده ٢ نظامنامه انتخابات آمده بود: «ملاکین و فلاحین، آنها باید صاحب ملکی باشند که هزار تومان قیمت داشته باشد.» درباره تجار دارای حق رأی گفته شده بود: «... آنها باید حجره و تجارت معین داشته باشند.» درباره اصناف آمده بود که: «... اصناف باید از اهل صنف و کار معین صنفی باشند و دارای دکانی باشند که کرایه آن دکان مطابق کرایههای حد متوسط محلی باشد.» بر پایه این نظامنامه، تنها افراد صاحب دارایی و شغل از حق انتخاب کردن و انتخاب شدن بهرهمند شدند و تودههای مردمان محروم و تهیدست، کشاورزان بیزمین و زحمتکشان شهری نقشی در سازمان دولت نیافتند.
قانون اساسی مصوب ١٢٨۵ شمسی و متمم آن مصوب ١٢٨۶ برآیند توافقی بود میان دربار، اشراف، سرمایهداران بزرگ تجاری و طبقه مرفه اصلاحطلب. از اصول مهم متمم قانون اساسی که خواست اصلی بازرگانان بزرگ و ثروتمندان و سرمایهداران (دفاع از مالکیت خصوصی در برابر تجاوزات شاه و درباریان) بیان میکرد، اصول ١۵ و ١۶ و ١٧ بودند.
اصل پانزدهم: هیچ ملکی را از تصرف صاحب ملک نمیتوان بیرون کرد، مگر با مجوز شرعی و آن نیز پس از تعیین و تادیه قیمت عادله.
اصل شانزدهم: ضبط املاک و اموال مردم به عنوان مجازات و سیاست ممنوع است، مگر به حکم قانون.
اصل هفدهم: سلب تسلط مالکیت و متصرفین از املاک و اموال متفرقه ایشان به هر عنوان که باشد، ممنوع است مگر به حکم قانون.
در دوران مشروطه، محرومان و زحمتکشان تهیدست مرکب از دهقانان فقیرِ بیزمین در روستاها و زحمتکشان تهیدست شهری در مشاغل گوناگون، اکثریت را تشکیل میدادند، اما آنان طعمه ستمهای طبقاتی دربار، اشراف؛ زمینداران بزرگ، بازرگانان بزرگ، خانها و دولتیان در رستههای گوناگون بودند و با آرزوی رهایی از فقر و بدبختی و برپایی عدالت، از هرکس و هر گروه و سازمان که نوید آزادی و نان میداد استقبال میکردند و چنانکه در تاریخ ایران بارها رخ داده است و میدهد، آماده جانبازی بودند. این طبقه بالقوه و بیبهره از سازمان، ایدئولوژی و رهبری پراکنده بوده و از اینرو نمیتوانست در راه رسیدن به آرزوها و امیدهای خود بهگونه مستقل و سازمانیافته با برنامه حرکت کند. وابستگان این طبقه در سراسر تاریخ معاصر ایران در راه تشکیل سازمان و ارائه ایدئولوژی و برنامه مبارزه اجتماعی گام برداشتند، اما بارها و بارها سرکوب و پراکنده شدند.
طرفهای خارجی درگیر در ماجرای مشروطه یعنی بریتانیا و روسیه در ماجرای مشروطه در کجای سپهر سیاست ایران قرار میگرفتند و کارنامه آنها را چگونه ارزیابی میکنید؟
سلطنت قاجار از زمان ناصرالدین شاه به تدریج تحت نفوذ دولت روسیه قرار گرفت. در سال ۱۹۰۱ میلادی مظفرالدین شاه امتیاز استخراج و تصفیه نفت و گاز را به مدت ۶۰ سال در جنوب ایران در منطقهای به وسعت ∙۵ هزار مایل مربع به ویلیام نوکس دارسی تبعه انگلیسی واگذار کرد. انگلستان نیز میکوشید به نفوذ خود در دربار قاجار توسعه دهد. این تعاملات سبب شد این دو کشور هرکدام در یک سوی میدان انقلاب مشروطه قرار بگیرند و بدین ترتیب روسیه از دربار قاجار و انگلستان از عوامل خود در نهضت مشروطه جانبداری کردند.
در پایان این بحث، این پرسشها مطرح میشود که تا چه اندازه نقش نخبگان را در ناکامی مشروطه مهم ارزیابی میکنید؟ و چه عواملی را در برقراری دیکتاتوری رضاخان پس از دوره کوتاه مشروطیت دخیل میدانید؟
نهضت مشروطه پایگاه مردمی داشت و مرحلهای از رشد مبارزات طبقاتی محرومین برای رهایی از فقر و ظلم بود، اما بخش عمدهای از رهبران این جنبش، در پی تثبیت منافع طبقاتی خود به تدریج از مردم فاصله گرفتند. مشروطه ایران، مشروط به حفظ منافع طبقاتی اشراف، زمینداران بزرگ، خوانین، درباریان، تجار بزرگ بازار و بخشی از روحانیون و بخشی از روشنفکران غربزده، استقرار یافت و توافقی نانوشته میان آنان علیه مردم محروم ایران به وجود آمد.
کودتای رضاخان به دستور و کمک انگلستان به منظور جلوگیری از رشد و توسعه جنبش آزادیخواهانه مردم در جهت حفظ منافع طبقه حاکم و انگلستان صورت گرفت و دیکتاتوری رضاخان بر جامعه ایران تحمیل و با سرکوب نهضتهای عدالتخواهانه در ایران (نهضت جنگل ـ قیام خیابانی) از پیشرفت نهضت مردمی جلوگیری شد. نهضت ملی کردن صنایع و منابع نفت در ایران به رهبری دکتر مصدق و جنبش مردم ایران علیه سلطه بیگانگان و دربار و طبقه حاکم، ادامه همان نهضت مشروطه بود.
منبع: ماهنامه نسیم بیداری
نظر شما :