حاج احمد متوسلیان؛ از خرمشهر تا بیروت- محسن رضایی
موضوع در شورایعالی دفاع طرح شد. قرار شد تیمی به سوریه رفته، چارهاندیشی کنیم. فرماندهان لشگرها را زیر نظر گرفتم، مناسبترین فرمانده را احمد متوسلیان دیدم. چهرهای آرام و خونسرد داشت. وقتی یک سال قبل به مریوان رفتم و به او گفتم خودش را برای تشکیل یک تیپ رزمی آماده کند، با نگاهی باورنکردنی و ذوقزده به من گفت: یک تیپ. گفتم آره. خیلی خوشحال شد. آن موقع سپاه، سازمان رزمی خاصی جز چند گردان نداشت.
تشکیل تیپ کار بزرگ و خارقالعادهای بود. به هر کسی نمیتوانستم بگویم که تیپ درست کند. در این رابطه هم با کسی مشورت نکردم. البته آن موقع فرماندهان اصلی جنگ که عمدتا در جنوب مستقر بودند، ایشان را نمیشناختند و نمیتوانستند درباره تواناییهایش به من مشورت بدهند.
نهایتا تصمیم گرفتم که ایشان با کمک حاج همت و آقای شهبازی بیایند به جنوب و یکی از تیپهای سپاه را سازمان بدهند. هر سه به جنوب آمدند و با کمک یکدیگر تیپ محمد رسولالله را از استان تهران تشکیل دادند و در عملیاتهای فتحالمبین و بیتالمقدس شرکت کردند. از بهترین نیروهای ما شدند. کمتر از یک سال یک تیپ رزمی بسیار قدرتمند را شکل داده بودند.
حالا پس از یک سال دوباره او را صدا زده بودم. گفتم: احمد آمادهای به جنوب لبنان بروی؟ گفت: واقعا؟ گفتم: آری. گفت: یعنی واقعا برویم و با صهیونیستها بجنگیم؟ سالها آرزو میکردم که چنین فرصتی برایم حاصل شود.
وقتی که آمادگی او را دیدم، بیشتر راغب شدم که خود او را به لبنان بفرستیم؛ لذا احمد متوسلیان برای رفتن به جنوب لبنان انتخاب شد. قبل از رفتن به دمشق قراری با رهبر انقلاب که آن موقع رئیس جمهور و رئیس شورای عالی دفاع بودند، داشتم. احمد را هم با خودم بردم. پس از صحبتهایی که با معظمله داشتم، گفتم تصمیم گرفتهایم که آقای احمد متوسلیان فرمانده آن تیپی باشد که برای دفاع از مردم لبنان به سوریه و بعد هم بیروت برود.
وقتی رهبر انقلاب برای ایشان دعا کرد و احمد متوجه شد که ابلاغی که به او شد، واقعی است، دستهایش را بالا برد و خدا را شکر کرد. بیرون که آمدیم میگفت تا لحظاتی قبل هنوز فکر میکردم اعزام من به بیروت جدی نیست...
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دکتر محسن رضایی
نظر شما :